آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان
نام کتاب | آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | اقتداری، احمد (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | DSR 2139 /الف7آ2 |
موضوع | |
ناشر | انجمن آثار و مفاخر فرهنگی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1375 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE10684AUTOMATIONCODE |
آثار شهرهاى باستانى سواحل و جزاير خليج فارس و درياى عمان، تأليف احمد اقتدارى (م1304) به زبان فارسى است. نويسنده انگيزه خود را تحقيق درباره شهرهاى كهن كرانههاى خليج فارس و درياى عمان و جزاير اين دريا كه با گذشت زمان حتى نام آنها از خاطرها رفته، و تنها در دل پراسرار كتب نام برخى از آنها به جا مانده است، دانسته است.
ساختار
کتاب؛ مشتمل بر يك مقدمه و 21 فصل مىباشد كه در هر فصل يكى از شهرها مورد بررسى قرار گرفته است. فصول کتاب از بخشهايى با عناوين مشابه تشكيل شده است. در ابتدا جغرافياى شهر و سپس جغرافياى تاريخى شهر مورد بررسى قرار مىگيرد. در بخشهاى بعد نيز آثار، بناهاى تاريخى، اشياء و مكشوفات آن شهر مورد مطالعه قرار مىگيرد.
گزارش محتوا
در اين اثر تمامى شهرهاى باستانى سواحل و جزاير خليج فارس و درياى عمان به ترتيب ذيل مورد مطالعه قرار گرفته است:
- شهرهاى ساحل خليج فارس و درياى عمان: مهروبان، سىنيز، گناوه، توز و دشتستان، ريشهر، دشتى و تنگستان، بتانه و بردستان، سيراف، نابند و كوشكنار، كنگ و لنگه، گمبرون و سورو، جرون و ميناب، و شهرتيس.
- جزيرههاى خليج فارس: هرموز و لارك و كشم و هنگام، كيش و سرّى، خارك، اوال و ميشماهيگ و ايكاروس.
با توجه به اينكه خواننده مىتواند به راحتى به مطالب مرتبت با هر شهر كه با نثرى شيوا و روان نوشته شده مراجعه و از اوضاع آن در گذشته و حال اطلاع يابد، در اين نوشتار تنها به ذكر برخى نكات و ويژگىهاى کتاب بسنده مىشود.
نويسنده در تأليف اثر تنها به منابع کتابخانهاى بسنده نكرده و زحمات طاقتفرسايى را متحمل شده و آنگونه كه خود مىگويد: «در هر فرصت و هر موقعيت ديگر با هواپيما، زورق، كشتى، اتومبيل، اسب، الاغ، استر، شتر و پياده از درون درهها و بيابانها و گذرگاههاى بىآب و علف و بر قلّه و كمركش كوهها گذشتم، كاويدم و جستجو كردم، يك بار در دريا غوطهور شدم، بار ديگر از رنج بىآبى و ناخوشى در معرض تلف افتادم، به جزيرههاى غيرمسكون شتافتم و تا سواحل جنوبى خليج فارس و امارات آن به جستجو و عكسبردارى پرداختم... بعضى را با سفر و ديدار، برخى را با خواستن کتابها و مجلات و عكسها و گزارشهاى باستان شناسى وارسى و كنجكاوى نمودم و حاصل اين ديدارها و پژوهشها را به صورت کتاب حاضر درآوردم».
آخرين مطالعات باستانشناسان دانماركى و كاوشهاى علمى كه در ساحل جنوبى خليج فارس به عمل آمده و گزارشهاى اين حفارىها در سال 1348ش كه به زبانهاى دانماركى و انگليسى منتشر شده بود، با اقتباس و تلخيص مناسب ترجمه و به صورت فصلى جداگانه با تصاوير و نقشهها به کتاب افزوده شده است. همچنين براى ذكر آثار سيراف قديم، گذشته از فصل خاصى كه با نام «سيراف» و به شيوه ساير فصول آمده است، آخرين و دقيقترين نتايج حفّارى علمى كه به وسيله گروه باستانشناس انگليسى در آن محل انجام گرفته و حاصل تحقيقات به صورت گزارشهايى در سال 1347 و 1348ش به زبان انگليسى منتشر شده است، در فصل بيست و يكم به نام «مرده ريگ مرده شهر» با تصاوير آثار مكشوفه و بازمانده آمده است تا مجموعهاى كامل از نظرات مستند و مطالعات دانشمندان در دسترس علاقهمندان قرار گيرد.
نويسنده بسيارى از مطالب را از منابع به صورت مستقيم نقل قول مىكند؛ به عنوان مثال فصل اول با نقل توصيف ناصر خسرو از شهر مهروبان آغاز شده است. سپس به ذكر ابنيه و بناهاى تاريخى اين شهر و وضعيت آنها در زمان خودش مىپردازد. گاه مطالب با يك ضربالمثل آغاز مىشود: «اگر دنيا حلقه انگشترى باشد هرموز نگين آنست.» به گفته نويسنده اين مثل در زمان آبادانى هرمز رايج بوده است.
تطبيق اطلاعات منابع تاريخى از جمله شيوههاى نگارشى نويسنده است كه اوضاع هر شهر را در گذشته و زمان تأليف کتاب مقايسه كرده و برداشتهايى خوبى به دست مىدهد. يكى از قديمىترين مصنفين اسلامى كه به نام او مكرر اشاره شده، ابن خرداذبه است. او در توصيف جزيره كيش مىگويد:
«جزيره كيش چهار فرسخ عرض و طول دارد و در آن جا نخلستان و اراضى مزروع و گلههاى مواشى يافت مىشود و مغاص مرواريد هم در آن جا هست، زيرا مردم آن به مرواريد خيلى توجه دارند و اهميت مىگذارند». در ادامه نويسنده، اضافه مىكند كه از اين گفته چنين استنباط مىشود كه جزيره كيش سابقاً خيلى بيش از امروز حاصلخيز بوده است و مخصوصا جمعيت زيادى داشته كه در آنجا سكونت داشتهاند.
در گزارش اوضاع هر شهر موضوعاتى؛ مانند رودخانهها، چشمهها و قنوات، آب و هوا، كوهها، باغات، اوضاع اجتماعى و صنايع و بسيارى ديگر از موضوعات آمده است. گزارشاتى كه نويسنده از اوضاع مذهبى و روابط مذاهب و فرق مىدهد، از مطالب ارزشمند کتاب است كه در شناخت اوضاع اجتماعى شهرها و جزاير خليج فارس حائز اهميت است. به عنوان نمونه در فصل هفدهم کتاب مىخوانيم: «ساكنين محلى اين جزيره افرادى نسبتاً قوىالبنيه و ورزيده هستند، خصوصا در دريانوردى. مذهب آنها شيعه و سنى، ولى روابط آنها خوب و حتى وصلت هم بين ايشان مىشود. مقبرهى امامزاده محمد حنفيه كه معروف است از اولاد حضرت امير(ع) مىباشد، در اين جزيره زيارتگاه شيعيان است».
از نكات قابل توجه کتاب كه حاكى از كاوشهاى دقيق و محققانه نويسنده است، دستهبندىهايى است كه از اماكن و آثار تاريخى سواحل خليج فارس ارائه مىدهد كه در ضمن آنها رسوم و سنتهاى رايج در بين مردم ذكر شده است. وى در شرح يكى از اين ابنيه مىنويسد: «در سراسر جنوب ايران بقاع متعددى به نام «قدمگاه» وجود دارد و در سواحل خليج فارس تقريبا مىتوان گفت در هر ده و بندر مهمى قدمگاهى بنا شده و محل «دخيل» و «نذر و نياز» دريانوردان و زنان ساحلنشين است. ساختمان قدمگاهها بر سه نوع است». سپس به تشريح ويژگىهاى هر قدمگاه و ذكر نام برخى از آنها اشاره مىكند.
وضعيت
در انتهاى کتاب ابتدا فهرست مندرجات و سپس فهرست اعلام، اشخاص، اقوام، موزهها، دانشگاهها، مؤسسات، کتابها و کتابخانهها يك جا به ترتيب حروف الفبا آمده است.
منابع
مقدمه و متن کتاب.