تاریخ اَلفی (تاریخ هزار ساله اسلام)
نام کتاب | تاریخ اَلفی (تاریخ هزار ساله اسلام) |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | طباطبایی مجد، غلامرضا (مصحح)
تتوی، احمد بن نصر الله (نويسنده) آصفخان قزوینی، جعفر بن بدیعالزمان (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | DS 35/63 /ت2ت2 |
موضوع | اسلام - تاریخ
اسلام - تاریخ - سال شمار نثر فارسی - قرن 10ق. کشورهای اسلامی - تاریخ |
ناشر | شرکت انتشارات علمی و فرهنگی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1382 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE11216AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
تاريخ الفى، نوشته قاضى احمد تتوى و آصف خان قزوينى، تصحيح غلامرضا طباطبايى مجد
موضوع اثر، تاريخ عمومى هزار ساله سرزمينهاى اسلامى به فارسى است. بر پايه گزارش عبدالقادر بداؤنى در منتخب التواريخ كه خود در نوشتن اين اثر سهيم بود، اكبر شاه پادشاه بابرى هند (963 - 1014) در 990، به گروهى از دانشمندان و مورخان فرمان داد كه كتابى در تاريخ عمومى جهان اسلام از رحلت پيامبر اكرم (632/11) تا پايان هزاره نخست هجرى تأليف كنند. نوشتن اين كتاب در 993 شروع شد و پس از پايان يافتن كار، آن را اَلفى يا تاريخ الفى ناميدند. برخى از پژوهندگان اين اثر را بهدرستى «دايرة المعارف تاريخ هزار ساله اسلام» خواندهاند.
ساختار
تاريخ الفى را مىتوان گستردهترين تاريخ عمومى به فارسى دانست كه به روش سالشمار سامان يافته است. بداؤنى، نوشتههاى تتوى را متعصبانه مىدانست، اما تتوى در نوشتن اثر خود، شيوه رايج را نزد نويسندگان آن روزگار به كار نبسته و براى نمونه، به رغم اينكه خود شيعه بوده، همچون ديگر مؤلفان همواره از امام على(ع) با عنوان «على كرّم اللّه وجهه» ياد كرده است.
نثر اثر، ساده و روان و عباراتش يكدست و به نثر مورخان پيشين بسيار نزديك است. شايد اين ويژگى خود بر اثر رونويسى بخش بزرگى از آن از متنهاى اصيل تاريخى پيشين پديد آمده باشد، اما كاستى بزرگ كتاب اين است كه مبدأ تاريخ را به رغم شيوه رايج، سال رحلت پيامبر اكرم(ص) مىداند و از اين رو، براى يافتن تاريخ هر رويداد، همواره بايد ده سال بر زمان ياد شده افزود.
اگر چه مؤلف حوادث سرزمينهاى اسلامى را از هم جدا نقل كرده، به ابتكار مصحح محترم، با افزودن عنوانى جداگانه از متن اصلى در آغاز هر يك از اين بخشها، خواندن كتاب و بهرهگيرى از آن آسانتر شده است. مؤلف كمابيش رويدادهاى هر سال را با وقايع ايران آغاز مىكند، سپس به ذكر حوادث ما وراء النهر و هند و عثمانى و گاه مصر مىپردازد كه مركز توجه او ايران و هند و ما وراء النهر بوده است. او به هنگام ضرورت، روش چكيدهنويسى را كنار مىگذارد و درباره موضوعى خاص، سخن را بسط مىدهد. براى نمونه در گزارش رويدادهاى 911 هجرى قمرى، «به قلم در آوردن چند كلمه» را درباره «مبادى ظهور طايفه صفويه»، «مناسب سياق اين كتاب» مىشمرَد، اما در بيان تاريخ ظهور سلسله صفويه، به مسئله غامضِ سيادت انتسابى به اين خاندان، اشارتى ديده نمىشود.
مؤلفان كتاب خود را به سه جلد تقسيم كرده بودند، اما در چاپ كنونى، شمار جلدها به دَه مىرسد. جلد يكم تا هفتم هر يك رويدادهاى دورهاى صد ساله را در بر دارند، جلد هشتم به رويدادهاى 701 تا 849 مىپردازد، جلد نهم حوادث 850 را تا 984 گزارش مىكند و جلد دهم، آنها را تا هزار هجرى قمرى پى مىگيرد.
گزارش محتوا
الفى، تاريخ سرزمينهاى اسلامى را مانند شبه جزيره عربستان، ايران، شبه قاره هند، آسياى صغير، افريقاى شمالى، ما وراء النهر و ديگر سرزمينهاى مسلمان نشين در بر دارد و روايات گوناگون را درباره رويدادها و موضوعهاى فراوانى از مفصّلترين منابع دوره هزار ساله تاريخ ملتها و دولتهاى اسلامى نقل مىكند.
چند بخش اين كتاب با تفصيل فراوانى نوشته شده است. مانند ماجراى كشته شدن عثمان و واقعه كربلا و شهادت امام حسين(ع).
تاريخ الفى، را دورهاى درباره تاريخ سياسى دانستهاند كه مؤلف آن به سختى به ديگر پديدهها مانند سال مرگ علما و اميران توجه مىكند، اما مصحح محترم اين سخن را نمىپذيرد و پىآمد ناآشنايى با اين كتاب مىخواند. بر پايه تقسيمبندى نويسندگان، جلد نخست از رحلت پيامبر(ص) تا انقراض امويان، جلد دوم از آغاز خلافت عباسيان تا آغاز پادشاهى غازان خان و جلد سوم از سلطنت غازان تا 37 سال پس از پادشاهى اكبر شاه؛ يعنى سال چهارم پادشاهى شاه عباس در ايران، گزارش مىدهد.
از بخشهاى ارزنده كتاب، تاريخ شبه قاره هند از آغاز در آمدن اسلام بدانجا تا عصر اكبر شاه است. محمد بن قاسم نخست در 92 قمرى (710 م) به هند روى آورد و در اوايل روزگار غزنويان، اسلام در آن سرزمين دامن گسترد و در عصر گوركانيان، به اوج اقتدار رسيد و بهترين گزارشها را در اين باره، در همين كتاب مىتوان يافت و افزون بر اين، با وضع سلسلههاى اسلامى در هند آشنا شد.
جلد پايانى كتاب از گزارشهايى درباره آخرين روزهاى دوران شاهرخ تيمورى آغاز مىشود و با مرگ شاه طهماسب صفوى و پادشاهى اسماعيل دوم پايان مىيابد. گويى آصف خان قزوينى بر اين بوده است كه رويدادها را تا سال هزارم هجرى دنبال كند، اما خبرى از شانزده سال پايانى در نسخههاى خطى نيست. شايد دو نسخه كاملى كه در پاكستان وجود دارد، اين بخش نايافته را در بر داشته باشد
وضعيت كتاب
سالهايى كه نويسندگان كتاب به ساماندهى آن سرگرم بودند، با روزگار رونق يافتن تشيع و فارسى درى در هند بر اثر تشويق بابريان به ويژه اكبر شاه، همزمان بود. بداؤنى انگيزه اكبر شاه را در فرمان دادن به نوشتن اين كتاب، باور او به پايان يافتن دوره بقاى دين اسلام دانسته و گفته كه او مىخواسته با اجراى كارهايى، به پارهاى از نيّات خود تحقق بخشد و آنها را عملى سازد و نخستين كارش، تأليف تاريخ دورانى بوده كه از ديد او، رو به پايان مىرفته است؛ ولى اشارهاى از ديگر نويسندگان و مورخان به اين موضوع وجود ندارد.
البته بداؤنى را به تعصب ضد شيعى متهم كردهاند.
اكبر شاه در آغاز، هفت تن را به نگارش تاريخ الفى مأمور كرد: غياث الدين نقيب خان قزوينى، مير فتح اللّه شيرازى، حكيم همام گيلانى، حكيم على گيلانى، ابراهيم سرهندى، ميرزا نظام الدين احمد هروى و عبدالقادر بداؤنى. اعضاى اين هيئت از شخصيتهاى علمى و سياسى عصر خود به شمار مىرفتند كه برخى از آنان از ايران به هند رفته و از پيروان مذاهب مختلف اسلامى شده بودند. در هفته نخست، نگارش حوادث تاريخى تا 35 سال پس از رحلت پيامبر اكرم(ص) فراهم آمد و مؤلفان درباره اين بخش در محضر اكبر شاه به بحث پرداختند. بيشترين بحث و نقد آنان درباره ذكر رويدادهاى قتل عثمان صورت گرفت كه با انگيزهاى ضد شيعى نوشته شده بود. سرانجام به پيشنهاد حكيم ابوالفتح گيلانى، گروه نويسندگان از كار دست كشيدند و كار را به احمد بن نصر اللّه تتوى سپردند.
وى بيشترين بخشهاى تاريخ الفى را سامان داد و از اين رو، كمابيش او را مؤلف اين اثر مىدانند. به همت تتوى حوادث تاريخى از 36 سال پس از رحلت پيامبر(ص) تا روزگار چنگيز خان در دو جلد به سرانجام رسيد.
پس از تتوى، نوشتن اثر به آصف خانِ قزوينى واگذار شد. وى پس از تتوى، بيشترين بخش آن؛ يعنى حوادث تاريخى را تا 997 نوشت و در هزار هجرى، كار مقابله و تصحيح اثر بر عهده عبدالقادر بداؤنى نهاده شد. او در يك سال دو جلد نخستين را تصحيح كرد و تصحيح جلد سوم را به آصف خان واگذارد. پس از كامل شدن كتاب، ابوالفضل علامى بر آن مقدمهاى نوشت، اما در نسخههاى خطى فراوان تاريخ الفى، اين مقدمه نيامده و گويى تنها در نسخه خطى موجود در دانشگاه پنجاب وجود داشته است. همچنين حوادث تاريخى در آن نسخههاى خطى، تا 984 وجود دارد و از رويدادهاى سيزده سال بعدى اثرى در دست نيست.
تاريخ الفى از ديد در بر گيرى رويدادهاى تاريخى سرزمينهاى شرق اسلامى؛ يعنى شبه قاره هند و كاشغر و ما وراء النهر، اثرى بسيار مفيد و ارزنده و گاهى در بر دارنده اطلاعات يگانه و دست اول و ويژگى ديگر آن، بهرهگيرى نويسندگانش از سندها و مدارك ديوانى دربار اكبر شاه است. آنان از منابع فراوان ديگرى نيز بهره بردهاند؛ مانند تاريخ ابن اعثم كوفى، روضه الاحباب، تاريخ ابن كثير، حبيب السير، صحيفه الحقايق، و ملل و نحل شهرستانى. شايد منابع اصلى كتاب در تاريخنگارى صد سال نخست هجرى، آثار كسانى مانند طبرى و ابن اثير بوده باشدتتوى از تاريخ الفى چكيدهاى به نام احسن القصص و دافع الغُصص فراهم كرد و در سده سيزدهم كسى به نام احمد بن ابى الفتح اصفهانى در آن تغييراتى پديد آورد و آن را به نام خود منتشر كرد.
گفتنى است نسخههاى خطى كامل و ناقص فراوانى از تاريخ الفى در كتابخانههاى ايران مانند كتابخانه مركزى دانشگاه تهران، مجلس، ملك، گلستان و كتابخانه مدرسه شهيد مطهرى (سپهسالار سابق) وجود دارد. آخرين جلدهاى تاريخ الفى (نهم و دهم) كه به رويدادهاى تاريخى سالهاى 850 تا 984 و 984 تا هزار هجرى مىپردازند، در 1378ش به كوشش سيد على آل داود در انتشارات «فكر روز» به چاپ رسيدهاند.
پانوشتهاى مصحح كتاب افزون بر اطلاعات تاريخى سودمندى درباره درونمايه اثر، نسخهبدلهاى آن را نيز عرضه مىكند، اما هيچ نمايهاى در هيچ يك از جلدهاى هشتگانه آن يافت نمىشود. شايد اين كمبود در دو بخش بازمانده آن (جلدهاى نهم و دهم) جبران شود.
منابع مقاله
متن كتاب.
پيشگفتار مصحح كتاب.
تتوى، احمد (1382)، تاريخ الفى، تصحيح غلامرضا طباطبايى مجد ، تهران، شركت انتشارات علمى و فرهنگى.
حداد عادل، غلامعلى (1380)، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنياد دايرة المعارف اسلامى.
آل داود، على (زمستان 1377 و بهار 1378)، «تاريخ الفى مفصلترين اثر تاريخى عصر بابريان»، آيينه ميراث، شماره سوم و چهارم.
بهراميان، على (پاييز 1378)، «نگاهى به تاريخ الفى»، نشر دانش، شماره 93.