تاریخ فقه شیعه
نام کتاب | تاریخ فقه شیعه |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | محمدحسین زاده، عبدالرضا (مترجم)
آصفی، محمدمهدی (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | BP 148 /آ6ت2 |
موضوع | فقه جعفری - تاریخ |
ناشر | قدس |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1372 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE18846AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
«تاريخ فقه شيعه»، ترجمه فارسى عبدالرضا محمدحسينزاده، از اثر عربى محمدمهدى آصف است درباره ادوار تاريخى فقه شيعه. در اين كتاب، ضمن تحليل چگونگى تحول و تطور فقه شيعه، به تبيين خطوط و برجستگىهاى مدارس فقهى پرداخته شده و در آن نشان داده شده است كه چگونه فقه احكام اسلام، از سطح سادهاى كه در زمان حيات پيامبر(ص) داشته است، به سطح پيچيده و نظام اجتهادى كنونى مىرسد و نويسنده با همه ايجازى كه در بيان خود دارد، در اين مهم، تا حد زيادى به توفيق دست يافته است ..[۱]
ساختار
كتاب با دو مقدمه از مترجم و نويسنده آغاز و مطالب در پنج بخش، تنظيم شده است.
نويسنده، در پرتو سه عامل زمان، محيط و شخصيت فقها (كه ضرورى است در بررسى تحولات مدرسه فقهى مورد توجه قرار گيرد و در تكوين و ايجاد مطالعات و بحثهاى فقهى دخالت دارند)، كوشيده است تا بررسى سريع و گذرايى در تاريخ فقه شيعه و تحول بحث فقهى و به دنبال هم آمدن مدارس آن داشته باشد كه با اشاره به خطوط برجسته و ويژگىهاى كلى هريك از اين مدارس همراه است ..[۲]
گزارش محتوا
در مقدمه مترجم، به اين نكته اشاره شده است كه در بررسى و مطالعه تاريخ فقه، دورههاى تاريخى آن را معمولا بدين گونه تقسيم مىكنند:
1. دوره تشريح يا دوره صدور احكام؛
2. دوره تفريع يا دوره استخراج و استنباط احكام.
اما در نوشتار حاضر، نويسنده با شيوهاى نوين و تقسيمبندى جديد از ادوار فقه شيعه و با در نظر داشتن سه عامل مهم «زمان، محيط و شخصيت فقها» به بررسى تاريخ آن دست زده است ..[۳]
در مقدمه نويسنده، ضمن توضيح عواملى كه ضرورى است در بررسى تحولات مدرسه فقهى مورد توجه قرار گيرد، مهمترين مدارس فقه شيعه بر حسب توالى و تعاقب زمانى و دورهاى، بهصورت مختصر، معرفى شده است ..[۴]
در بخش اول، دوره اول فقه شيعى كه مربوط به عصر صحابه و تابعين و مدرسه مدينه مىباشد، معرفى شده است ..[۵]
اين دوره، از زمان آشكار شدن جامعه اسلامى در مدينه آغاز شد و تا حيات امام صادق(ع) ادامه يافت. نويسنده، معتقد است در اين دوره، كتب فقهى كه فتواهاى خارج از مضامين احاديث تدوينشده را در بر داشته باشد، وجود نداشت؛ درحالىكه بعدا در بين فقهاى شيعه ملاكهاى ويژهاى براى اجتهاد و فتوا و ميزانهايى خاص براى علاج اخبار متعارض بهصورتى گسترده و كامل به وجود آمد. در اين دوره، بيان احاديث اهلبيت(ع) رايج نشده و گسترش نيافت و همينطور احاديث جعلى زيادى هم در زمره احاديث صحيح داخل نگشت ..[۶]
در بخش دوم، مدرسه كوفه مورد بحث قرار گرفته است. در اواخر زندگانى امام صادق(ع) مدرسه فقه شيعه از مدينه به كوفه منتقل شد و بدين ترتيب، حيات فقهى نوينى در آنجا آغاز گرديد. كوفه در آن زمان، مركز صنعتى و فكرى مهمى بود كه هيئتهاى علمى و تجارى سرزمينهاى ديگر بدانجا روى مىآوردند ..[۷]
در اين دروه، نيازها و احتياجات مسلمين وسعت و گسترش يافت و بدين جهت مردم براى آگاهى از حكم الهى در مسائلى كه ناشى از نيازهاى جديد آنها بود، به فقها روى مىآورند؛ درحالىكه احاديث و رواياتى كه در اختيار ايشان بود، براى برطرف نمودن اين نياز كفايت نمىكرد و براى آن مسائل در قرآن كريم نيز جوابى صريح نمىيافتند و از طرف ديگر دستگاه حاكم اجازه مراجعه فقها به ائمه(ع) را نمىداد ..[۸]
مدرسه قم و رى، در بخش سوم مورد بررسى قرار گرفته است. اين دوره از زمان غيبت كبرى و ربع اول قرن چهارم آغاز شده و تا نيمه اول قرن پنجم ادامه مىيابد. در اين دوره، سير و حركت تدريس و نگارش و بحث، به دو شهر قم و رى انتقال يافت و همينطور پيشوايان بزرگى از اساتيد فقه شيعه كه اثرى عظيم در دگرگونى آن داشتند، در اين دو شهر ظهور كردند ..[۹]
بخش چهارم به مدرسه بغداد اختصاص يافته است. در قرن پنجم، مدرسه فقه از قم و رى به بغداد پايتخت مشترك جهان اسلام منتقل گرديد و به نظر نويسنده، اين انتقال، علل فراوانى داشت كه از جمله آن علل، مىتوان به موارد زير اشاره كرد:
1. ضعف و سستى دستگاه حاكم عباسى؛
2. ظهور شخصيتهاى بزرگى در فقه مانند «شيخ مفيد» و «سيد مرتضى»؛
3. وسعت و عظمت مدرسه بغداد ..[۱۰]
در آخرين بخش، مدرسه حله معرفى گرديده است. نويسنده، معتقد است كه اين مدرسه، ادامه و استمرار مدرسه بغداد بود و مهمترين ويژگىهاى آن عبارت بودند از: تنظيم ابواب فقه؛ پديدار گشتن دايرةالمعارف فقهى؛ پرداختن به اختلافات علما ..[۱۱]
گفتنى است زمانى كه نويسنده، مدرسه فقهى را به سرزمين خاصى مانند كوفه يا بغداد يا مدينه نسبت مىدهد، منظورش اين نيست كه همه مدارس فقه بهطور كلى تنها در اين سرزمين متمركز بوده است و كاوشگران مدرسه فقه هرگز از اين ناحيه بيرون نرفته و در تكوين و ايجاد مدارسى در سرزمينهاى ديگر تأثيرى نداشتهاند، بلكه مقصودش اين است كه مدرسه در اين سرزمين خاص به رشد و كمال مرحلهاى خود رسيده و آن سرزمين اثرى قابل توجه در تكوين و تبلور آن داشته است درعينحال كه نواحى ديگر هم در اين بين دخالت داشته و در تكامل اين مدرسه آثارى از خود به جاى گذاشته باشند ..[۱۲]
وضعيت كتاب
فهرست مطالب، در ابتدا و فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.
در پاورقىها توضيحاتى پيرامون برخى از كلمات و عبارات متن داده شده است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.