القاموس الطبي العربي

    از ویکی‌نور
    ‏القاموس الطبي العربي
    نام کتاب ‏القاموس الطبي العربي
    نام های دیگر کتاب القاموس الطبی العربی انگلیسی - عربی

    عربي - عربي

    پدیدآورندگان لبدی، عبدالعزیز‏ (نويسنده)
    زبان عربی
    کد کنگره
    موضوع
    ناشر دار البشير
    مکان نشر عمان - اردن
    سال نشر 1425 هـ.ق یا 2005 م
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE19311AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    القاموس الطبي العربي، اثر عبدالعزيز لبدى است كه نويسنده در آن، شمارى از اصطلاحات پزشكى رايج در بين دانشمندان اسلامى را به زبان عربى به‌صورت الفبايى شناسانده است.

    دانستنى است كه نويسنده محترم متناسب با هر اصطلاح توضيح داده و در بسيارى از موارد از بحث تفصيلى درباره اصطلاحات طبى خوددارى ورزيده و به ارائه اطلاعاتى مختصر بسنده كرده است.

    نويسنده، در بخش پايانى كتاب، معادل انگليسى اصطلاحات مطرح‌شده در بخش اول كتاب را نيز ذكر كرده است.

    ساختار

    اين كتاب از مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل دو بخش: 1. عربى - عربى؛ 2. انگليسى - عربى) تشكيل شده است.

    نويسنده براى توليد اثر مفصل حاضر كه در مجموع 1710 صفحه دارد، از منابع قابل توجهى (25 كتاب به زبان عربى از آثار جديد) براى استناد استفاده كرده است .[۱]

    گفتنى است كه نويسنده اصطلاحاتى را كه ذكر كرده، شماره‌گذارى نكرده، وليكن تعداد دقيق آن، 18122 عدد است كه با شمارش رايانه‌اى همه واژگان مطرح‌شده به دست آمده است.

    نويسنده در مقدمه‌اش كه مكان و تاريخ نگارش آن را مشخص نكرده، تأكيد كرده است: «... شكر خدا را كه مرا موفق به اتمام اين اثر كرد، درحالى‌كه در آغازش مشكل مى‌نمود؛ وليكن با مساعدت علمى و معنوى دوستان آسان گشت و... من مدتى سردبيرى مجله «بلسم» را برعهده داشتم و يكى از وظايفم، بررسى مقالات پزشكى بود كه در آن منتشر مى‌شد و چون پزشكى را در آلمان و به زبان آلمانى آموخته بودم عادت داشتم كه اصطلاحات پزشكى را در فرهنگ‌نامه‌ها جستجو كنم تا بتوانم كتاب‌هاى علمى را بفهمم. از دوستان در مورد فرهنگ‌نامه‌هاى پزشكى پرسيدم، پس آنان، دوتا فرهنگ طبى را برايم آوردند كه آن دو، انگليسى - عربى، يا عربى - انگليسى است؛ ولى من به دنبال قاموس يك زبانه (عربى - عربى) بودم. به نظرم رسيد كه در دانشگاه دمشق كه در آن طب تدريس مى‌شود لابد چنين معجمى وجود دارد؛ وليكن كوشش دوستان به نتيجه نرسيد و چنين فرهنگ‌نامه‌اى پيدا نشد. پس شروع كردم به شرح مفردات طبى غربى به زبان عربى تاآنكه براى خوانندگان مفهوم باشد.

    از خوانندگان نشريه در مورد موضوعات سودمند پرسيديم و برايم جالب بود كه ناگهان دانستم كه اين موضوع (نحو قاموس طبى: به‌سوى يك فرهنگ پزشكى) بيشترين توجه را به خود جلب كرده است. پس شروع به كار كردم و مدتى طولانى صرف شد و تاكنون به طول انجاميد...

    من افزون بر كتاب‌هاى گوناگون پزشكى، قاموس‌هاى انگليسى، آلمانى و عربى را جمع كردم و شروع كردم به شرح كلمات موجود در «المعجم الطبي الموحد»...

    و بر شرح عربى، يك ضميمه (اصطلاحات انگليسى همراه با معناى عربى) افزودم تا راهنماى كسانى باشد كه اصطلاحات عربى را نمى‌شناسند و طب را با اصطلاحات بيگانه آموخته‌اند... البته آگاه باش كه من اين موضوع را چنان‌كه شايد و بايد حقش را ادا نكردم و اثر حاضر، يك سرآغاز است... زيرا فرهنگ‌نامه علمى امروزى بايد منعكس‌كننده پيشرفت فناورى و دانشى باشد كه انسانيت به آن رسيده است و كمترين چيزى كه مى‌توان از آن ياد كرد عبارت است از تصاوير روشنگرى كه بدون آن موضوعات ناقص باقى مى‌مانند. وليكن فعلا ترجيح دادم كه اين اثر را بدون تصوير منتشر كنم؛ چون تصاوير آماده نبود و آماده‌سازى آن نيز فرصت فراوانى مى‌طلبيد...» .[۲]

    گزارش محتوا

    براى آشنايى با روش و محتواى اين اثر، توجه به برخى از مطالب جالب آن كافى است:

    1. بابونج (بابونه): گياهى است كه عمرى دراز دارد و اسم علمى‌اش اين است: «انثيميس نوبيليس». شكوفه‌هايش شبيه اقحُوان (گياه خوشبوى بهارى...) است و سفيد و زرد، عطرى، برگ‌هايش پهن و ظريف است و شكوفه‌هايش در چاى به‌عنوان آرام‌بخش استفاده مى‌شود .[۳]
    2. شفاء: الف)- رفتن مرض و بازگشت سلامت؛ جمعش أشفية است؛ ب)- روشى معين از درمان كه براى بازگرداندن سلامت ذكر مى‌شود. شفاء: عمليات ترميم و رسيدن به سلامت و قوت و قدرت بعد از بيمارى و جلوگيرى از ادامه بيمارى با هر وسيله .[۴]
    3. يصف الدواء: عمليات نوشتن و ارائه اطلاعاتى درباره آماده‌سازى و استعمال دارو به‌صورت توصيفى پزشكى .[۵]

    وضعيت كتاب

    براى اثر حاضر، متأسفانه فهارس فنى، فهرست منابع و حتى فهرست اجمالى يا تفصيلى مطالب نيز فراهم نشده است. گويى نويسنده محترم به الفبايى بودن مطالب اكتفا كرده است؛ ولى البته اين موضوع جايگزين مناسبى براى فهرست‌هاى علمى گوناگون (نمايه‌ها) نيست.

    هرچند اثر حاضر مستند است، وليكن استنادش كلى است و مأخذ توضيحات هر واژه و اصطلاح را به‌صورت جزئى و مشخص، تعيين نكرده است.

    پانويس

    1. ر.ك: همان، ص1229-1231
    2. ر.ك: مقدمه كتاب، ص3-7
    3. ر.ك: متن كتاب، ص156
    4. ر.ك: همان، ص649
    5. ر.ك: همان، ص1223

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.


    پیوندها