المال اخذا و عطاء و صرفا
نام کتاب | المال اخذا و عطاء و صرفا |
---|---|
نام های دیگر کتاب | اخذا و عطاء و صرفا |
پدیدآورندگان | مهدی، صاحب (محقق)
حسینی شیرازی، محمد (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | BP - 99 ** |
موضوع | فقه جعفری |
ناشر | موسسة الوعي الاسلامي |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1425 هـ.ق |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE701AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
كتاب«المال، أخذاً و عطاءً و صرفاً» تأليف آيت اللّه سيد محمد حسينى شيرازى است به زبان عربى كه سه امر درآمد، هزينه و انفاق را مورد توجه قرار داده است. ايشان بحث درآمد و ثروت را بسيار مهم دانسته و حيات جوامع اسلامى را بدون آن دچار مشكلات عديده مىداند كه براى بىنيازى از شرق و غرب بايد مستقل بوده و داراى ثروت لازم باشند.
ساختار كتاب
كتاب از دهها فصل مختلف تشكيل شده كه ناظر به چگونگى كسب در آمد، مستحباب كسب و كار و چگونگى بهرهمندى از مال و... مىباشد كه تقريبا همه آنها ناظر به رواياتى از اهل بيت(عليهم السلام) مىباشند.
گزارش محتوا
فصل اول در باره استحباب به دست آوردن مال حلال و انفاق آن مىباشد. ايشان رواياتى براى اين مسئله بيان كردهاند كه از آن جمله روايت امام صادق(ع) مىباشد؛ حضرت فرمود: «لا خير في من لا يحب جمع المال من حلال يكف به وجهه و يقضي به دينه و يصل به رحمه». در روايت ديگرى امير المؤمنين (ع) مىفرمايد: پيامبر (ص) در شب معراج از خداوند سؤال كرد يا رب أى الأعمال أفضل؟ فقال اللّه تعالى: «يا أحمد إن العبادة عشرة أجزاء تسعة منها طلب الحلال فإن أطيب مطعمك و مشربك فأنت في حفظي و كنفي». فصل بعدى در استحباب اصلاح مال و محاسبه آن مىباشد، امّا اگر مال در زمينه اسراف و تبذير هزينه شود اصلاح آن واجب خواهد شد. در روايتى از امام صادق(ع) آمده: «إن في حكمة آل داود ينبغي للمسلم العاقل أ لا يرى ظاعنا إلا في ثلاث مرمّة للمعاش أو تزوّد لمعاد أو لذّة في غير ذات محرم و ينبغي للمسلم العاقل أن يكون له ساعة يفضي بها إلى عمله في ما بينه و بين اللّه عز و جل و ساعة يلاقي إخوانه الذين يفاوضهم و يفاوضونه في أمر آخرته و ساعة يخلّي بين نفسه و لذتها في غير محرم فإنّها عون على تلك الساعتين». فصل بعدى در بيان ميانه روى در زندگى است كه اساس اقتصاد مىباشد. امام صادق(ع) طبق روايت عبداللّه بن سنان آيه«و لا تجعل يدك مغلوله إلى عنقك و لا تبسطها كل البسط»، را طبق معناى مورد نظر تفسير نموده است. در روايت ديگر از پيامبر (ص) آمده: «إن المؤمن أخذ أدبا من اللّه إذا وسع عليه اقتصد و إذا أقتر عليه اقتصر». ايشان براى اقتصاد و ميانهروى فوايد ديگرى را نيز نقل كردهاند؛ از جمله اينكه اقتصاد ضمانت غنى است، انفاق به قدر كفاف بايد باشد، تبذير عين ندارى است، انسانهاى مقتصد اهل اسراف و اقتراف نيستند، تبذير در طاعت الهى نيست و... فصل ديگر در تبيين مفهوم اسراف است كه گفته شده در چيزى كه به بدن ضرر رساند و مال را ضايع كند اسراف است، پس در نتيجه چيزى كه براى بدن سود دارد اسرافى در آن نخواهد بود. در روايتى از امام صادق(ع) كه البته بيان خاطرهاى است از حضرت در راه مكه، مطلب مذكور به خوبى نمايان مىباشد.
فصل بعدى در استحباب صبر است در آنچه كه نفس به خواسته خود دست پيدا نكرده است. در روايت محمد بن يحيى بن عمران اشعرى از حضرت صادق(ع) آمده كه حضرت به بعضى از اصحاب خود فرمودند: «أ ما تدخل السوق أ ما ترى الفاكهة تباع و الشيء ممّا تشتهيه؟ فقلت: بلى فقال: أما إنّ لك بكل ما تراه و لا تقدر على شرائه و تصبر عليه حسنة».
فصل ديگر در استحباب تجارت است كه هفتاد نوع رزق در آن نهفته مىباشد. ايشان تجارت را امرى مستحب و بهترين راه كسب درآمد مىداند و تركش را هم مكروه شمرده و مىفرمايد: تاجر بىباك رزق را به دست مىآورد در مقابل تاجر ترسو كه در محروميّت خواهد بود. از مطالبى كه در ذيل اين فصل آمده، موجب استغنا شدن تجارت، مانند مجاهد بودن تاجر، زيادى عقل در اثر تجارت، كمبود عقل در اثر ترك تجارت، نماز اول وقت بهترين تجارت و بودن روزى در تجارت مىباشد.
فصل بعدى به استحباب مضاربه اشاره دارد البته به شرطى كه مراعات انصاف بشود. انصاف در مضاربه هم به اين معنا است كه سود حاصله از تجارت به طور عادلانه بين طرفين مضاربه تقسيم شود و يكى از طرفين در حق ديگرى اجحاف ننمايد. در رواياتى آمده كه حضرت صادق(ع) نيز اين كار را مىكردهاند؛ چنانكه محمد بن عذافر مىگويد: حضرت به پدرم هزار و هفت صد دينار دادند تا با آن تجارت كند، البته حضرت فرمودند: من رغبتى به سود آن ندارم كه تفصيل روايت در كتاب آمده است.
فصل ديگرى نيز در استحباب كار با عرق جبين و بهرهمندى از آن مىباشد. زيد شحام در روايتى از حضرت صادق(ع) نقل مىكند كه حضرت فرمودند: «كان أمير المؤمنين (ع) يضرب بالمر و يستخرج الأرضين و كان رسول اللّه(ص) يمص النوى بفيه و يغرسه فيطلع من ساعته و إن أمير المؤمنين (ع) أعتق ألف مملوك من ماله و كدّ يده».
فصل بعدى در كراهت فروختن خانه يا زمين است مگر اينكه مثل آن يا بهتر از آن در ازايش خريدارى شود. چندين روايت نيز در مورد اين مطلب وجود دارد كه يكى از آنها از ابان بن عثمان است، مىگويد: «دعاني جعفر (ع) فقال باع فلان أرضه؟ فقلت: نعم قال: مكتوب في التوراة أنه من باع أرضا أو ماء و لم يضعه في أرض أو ماء ذهب ثمنه محقا». فصل بعدى در استحباب انجام امور بزرگ مباشرتا و امور كوچك نيابتا مىباشد؛ يعنى انسان كارهاى مهم را خودش انجام دهد و براى كارهاى كوچك نايب بگيرد. مؤلف اين امر را حسب متعارف مىداند و مىگويد: شايد در بعضى زمانها متعارف امور مهم و غير مهم فرق كند كما اينكه ممكن است به حسب حال اشخاص فرق كند. ايشان فصلى ديگر را در باره استحباب كار در منزل بيان نموده است كه براى زن و مرد مفيد بوده و باعث تواضع و صحت بدن و ديگر فوايد مىگردد.
فصل بعدى در استحباب معامله با اخيار است؛ در روايتى از امام صادق(ع) آمده: «لا تخالطوا و لا تعاملوا إلاّ من نشأ في الخير». از جمله فصول كتاب، فصلى است كه به استحباب طلب روزى در روز اشاره كرده است كه در ذيل آن مؤلف به كراهت روزى طلبى در شب تأكيد كرده در صورتى كه ضرورتى نباشد؛ يعنى در صورتى كه اختيار به دست خود آدم باشد صحيح آن است كه انسان روز به دنبال روزى برود. مطالبى كه در ديگر فصول آمدهاند به عناوينشان اشاره مىكنيم، چرا كه هر كدام حكمى از احكام اقتصادى اسلام را بيان مىكند و دانستنشان براى مسلمان مفيد مىباشد: مستحب است آدم از راهى برود و از راه ديگرى باز گردد، مستحب است انسان در شهر خود به دنبال روزى باشد، مستحب است كه انسان نوشتن و حساب كردن بياموزد، مستحب است كه انسان معامله را تدوين نمايد، كراهت گرفتن اجرت براى نقاط بازار؛ بدين معنا كه هر كس هر كجاى بازار مسلمين زودتر بساط بگسترد، آنجا متعلق به وى خواهد بود، مستحب است انسان هنگام ورود به بازار دعا كند، مستحب است انسان براى حفظ مال و زياد شدن دعا بنويسد، گذشت در معامله نوعى سود است، تساهل درمعامله باعث بركت مىشود، مستحب است انسان در فروش احسان كند، مستحب است انسان به سود كم راضى باشد، مكروه است فرق گذاشتن بين خريداران، مكروه است انسان بين الطلوعين معامله كند، مكروه است انسان وقت نماز معامله كند، مستحب است انسان جنس خوب معامله كند، مكروه است انسان جنسى را براى احتكار خريدارى كند، مكروه است انسان به هنگام معامله قسم بخورد، مكروه است انسان براى تجارت سفر دريايى كند، حرام است انسان مالش را در امور حرام صرف كند، مكروه است انسان از مجوسى كمك بخواهد، مكروه است انسان به استقبال كاروان تجارى برود، مكروه است انسان از كمى سود يا نبود سود گلايه كند، انسان بايد از مواضع تهمت در معامله اجتناب بكند، بهتر است انسان چيزى را كه وزن كردنش خوب نيست وزن نكند، احتكار باعث دورى از رحمت الهى مىشود، مستحب است انسان آذوقه يك سال خود را ذخيره كند، سود در معاملاتى است كه انسان قبلا تجربه كرده باشد، انسان بايد از نزد انسانهاى نيكو صورت به دنبال خير باشد.
مستحب است انسان ملك يا خانه خود را به ديگرى تبديل كند، بهترين عبادت طلب حلال است، بهتر است انسان صبح زود به دنبال روزى برود، خداوند آخرت را به ترك دنيا نمىدهد، با وضو بودن روزى را زياد مىكند، تقوا باعث گشايش مىشود، وزن كردن طعام باعث بركت در آن مىشود، مكروه است انسان براى طلب روزى حرص بزند، مؤلف در آخرين فصل كتاب به بيان ساعاتى كه خوابيدن در آنها مكروه است پرداخته است.