أنساب الطالبيين
أنساب الطالبيين، اثر ابوعبدالله حسین بن عبدالله حسینی سمرقندی، با تحقیق دکتر عبدالکریم ابراهیم دوحان جنابی، کتابی است در بیان جایگاه و اهمیت علم انساب و بیان انساب آل ابیطالب که به زبان عربی و در سال 1026ق، نوشته شده است[۱].
أنساب الطالبيين | |
---|---|
پدیدآوران | جنابي، عبد الکريم (محقق) سمرقندی، سید حسین بن عبدالله (نویسنده) |
ناشر | مکتبة الثقافة الدينية |
مکان نشر | مصر - قاهره |
سال نشر | 1426ق. = 2006م. |
چاپ | چاپ اول |
شابک | 977-341-219-9 |
موضوع | سادات - نسب نامه آل ابو طالب - نسب نامه |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ح5الف8 / 53/7 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب با مقدمه محقق آغاز و مطالب در دو فصل، تنظیم شده است. نویسنده در ابتدا به بیان اهمیت و جایگاه علم انساب پرداخته و پس از اشاره به کتبی که در علم انساب نوشته شده، نسب حضرت علی(ع)، عقیل بن ابیطالب و جعفر بن ابیطالب را بیان نموده است.
گزارش محتوا
در مقدمه، مطالب مختصری پیرامون کتاب و فصول آن، ارائه شده است[۲].
فصل اول، پیرامون نسخ خطی میباشد و در آن، اسم مؤلف و زندگینامه وی، بههمراه روش او در کتابت و مطالعه نسخ خطی، نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفته است[۳].
نویسنده در این فصل، ابتدا اهمیت مطالعه پیرامون نسب و علم انساب را بیان نموده است. وی معتقد است شناخت انساب، نه برای تعصب و نه به هدف تمسک به افتخارات قبیلگی و عشیرهای و فرقهگرایی، بلکه به هدف رسیدن به وحدت و همبستگی به جهت رسیدن به زندگی برتر و آیندهای شکوفا و حیات طیبه و پربرکت، دارای ارزش و اهمیت است. وی برای تأیید این سخن، به آیه شریفه يا أيها الناس إنا خلقناكم من ذكر وأنثی وجعلناكم شعوبا وقبائل لتعارفوا إن أكرمكم عند الله أتقاكم، تمسک کرده است[۴].
وی به این نکته اشاره نموده که اعراب، به علم انساب و شناخت نسب خویش، اهمیت ویژهای داده و اولین کسی که در این زمینه، به تألیف دست زد، محمد بن مسلم بن شهاب الزهری در سال 124ق، بود. پس از وی، ابوالیقضان سحیم بن حفص اخباری، متوفی سال 170ق، کتاب «النسب الكبير» را تألیف نمود و پس از او، یکی از علمای بصره، به نام مؤرج بن عمرو السدوسی، کتابی در انساب قریش، تحت عنوان «حذف من نسب قريش» نوشت. پس از او، یکی از علمای کوفه، به نام هشام بن محمد کلبی، متوفی سال 204ق، کتاب «جمهرة النسب» را نوشت[۵].
از دیگر علمایی که در علم انساب، کتاب نوشته و نویسنده به آنها، اشاره کرده، عبارتند از: مصعب الزبیری متوفی 236ق، نویسنده کتاب «نسب قريش وأخبارها»؛ السمعانی متوفی 562ق، نویسنده «الأنساب»؛ ابن اثیر جزری متوفی 630ق، نویسنده «اللباب في معرفة (تهذيب)، الأنساب»؛ قطبالدین دمشقی متوفی 894ق و...[۶].
نویسنده، معتقد است که علم انساب، خدمت زیادی به علم تاریخ نموده و پس از اسلام مسئله توجه به انساب تجدید شد و انتشار دیوان با انگیزهای جدید برای اهتمام به انساب صورت گرفت[۷].
از جمله کسانی که آگاهی فراوانی به این علم داشته و در مسجد نبوی، مکانی برای وی جهت پاسخ به سؤالات مربوطه در نظر گرفته شده بود، عقیل بن ابیطالب و ابوبکر، بودهاند[۸].
نویسنده معتقد است که نسب شریف، باعث قوت و رفعت امت شده و به محبت و تألیف بین افراد، میانجامد و از اینرو شناختن نسب، مخصوصا نسب هاشمی، به دلیل وجود پیامبر(ص) در آن، دارای اهمیت خاصی است.
گروهی از بزرگان علما، بر امر تدوین انساب آل ابیطالب و حفظ و ضبط آن تشویق و تحریص نمودهاند که از جمله آنان احمد بن محمد بن علی هیثمی، معروف به ابن حجر، متوفی 973ق، است؛ وی در این زمینه گفته است: شایسته است هرکسی بر این نسب شریف چشم گشاید و در آن نیک بنگرد و آن را ثبت و ضبط نماید تا هیچکس بهناحق به حضرت رسول(ص) منسوب نگردد [۹].
از جمله کتبی که در زمینه علم انساب نوشته شده و مؤلف آنها را معرفی کرده، عبارتند از: «أخبار اليمن وأشعارها وأنسابها»، اثر عبیدة بن ابیشربه جرهمی؛ «أزهار الرياض المربعة في النسب»، اثر سید جمالالدین عبدالحمید علوی؛ «أنساب الأشراف»، اثر بلاذری؛ «بحر الأنساب»، اثر ابوالنظام مؤیدالدین واسطی اعرجی؛ «تحفه الأزهار و زلال الأنهار في نسب أبناء الأئمة الأطهار»، اثر نویسندهای مجهول؛ «تحفة ذوي الأرب في مشكل الأسماء والنسب»، اثر ابن خطیب دهشه و...[۱۰].
نویسنده بر این باور است که ذکر اینگونه آثار از علما در طول زمانهای مختلف، که حاوی علوم انساب است، برای کسانی که در پی شناخت تدوین و تطور دانش نسبند، حائز اهمیت است[۱۱].
مطالب فصل دوم، با عنوان «النص والتحقيق»، در سه اصل زیر، گنجانده شده است: در اصل اول، نسب امام علی(ع)، از جمله، ابوطالب عموی پیامبر(ص) و فرزندان حضرت امیر: امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، عباس و محمد بن حنفیه و فرزندان ایشان، بهصورت مفصل، مورد بررسی قرار گرفته است[۱۲].
نویسنده در ابتدای این قسمت، ابتدا بهصورت مختصر، به زندگانی امام علی(ع) و شهادت ایشان اشاره کرده و سپس به بررسی تعداد فرزندان آن حضرت، پرداخته است[۱۳].
اصل دوم، نسب عقیل بن ابیطالب را در خود جای داده و در اصل سوم، نسب جعفر بن ابیطالب، بیان شده است[۱۴].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب بههمراه فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده است.
پاورقیها توسط محقق نوشته شده و در آنها، علاوه بر ذکر منابع[۱۵]، توضیحات جامع و مفصلی پیرامون برخی از کلمات و عبارات داده شده است[۱۶].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.