تحفة المراد
تحفة المراد، «قصیده یائیه» میرفندرسکی است که به همت محمدحسین اکبری ساوی، همراه با سه شرح آن از عباس شریف دارابی، خلخالی و گیلانی، منتشر شده و به اعتبار اهمیت شرح دارابی، این مجموعه، «تحفة المراد» نام گرفته است. (زیرا شارح آن را به رسم تحفه، به حسامالسلطنه سلطان مراد، والی فارس، تقدیم کرده است)[۱].
تحفة المراد | |
---|---|
پدیدآوران | شریف دارابی شیرازی، عباس (شارح)
آشتیانی، جلالالدین(مقدمهنويس) میرفندرسکی، ابوالقاسم (سراينده) خلخالی، محمدصالح بن محمدسعید (شارح) گيلاني، محسن بن محمد (شارح) اکبري ساوي، محمدحسين (مصحح) |
عنوانهای دیگر | شرح خلخالي و گيلاني شرح قصيده میرفندرسکی |
ناشر | الزهرا(س) |
مکان نشر | ایران - تهران |
چاپ | 1 |
موضوع | شعر
شعر فارسی - قرن 11ق. - تاريخ و نقد فلسفه اسلامی ابوالقاسم بن ميرزا بزرگ، - ????ق. قصيده حکميه - نقد و تفسير |
زبان | فارسی عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BBR 1166 /ق603 ش4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
از آنجا که اصل قصیده در نرمافزار موجود نمیباشد، در این نوشتار، به معرفی این قصیده و شرحهای آن پرداخته شده است.
ساختار
کتاب با دو مقدمه از سید جلالالدین آشتیانی و مصحح آغاز و مطالب در سه بخش، تنظیم شده است.
قصیده یائیه میرفندرسکی، شامل 41 بیت است.[۲].
گزارش محتوا
در مقدمه اول، ضمن ارائه توضیحاتی پیرامون کتاب، به جایگاه میرفندرسکی و قصیده او، اشاره شده است.[۳].
مقدمه مصحح، حاوی شرح حال ناظم و شارحین کتاب و مشخصات نسخ مشروح است. نثر مقدمه، نثری پرتکلف و به شیوه متن عصر قاجار نگاشته شده است. تحقیقا نثر شارحین قصیده، از نصر مصحح کتاب سادهتر و خوشخوانتر است. آنچه جایش در مقدمه بهشدت خالی است، مقدمهای تحلیلی و انتقادی بر قصیده یائیه است. مناسب بود مضمون هر بیت قصیده در چند سطر گزارش شود و فراتر از شرححالنگاری، جایگاه علمی میرفندرسکی، جایگاه این قصیده در میان قصاید حکمی و عرفانی، ارزش ادبی قصیده، روش هریک از شارحین و ویژگیهای هریک از شروح، بهتفصیل مورد بررسی و نقد و ارزیابی قرار گیرد[۴].
میرفندرسکی این قصیده را - که حاوی نکات حکمی و عرفانی است - به استقبال از قصیده حکیمانه ناصرخسرو قبادیانی سروده است. مطلع قصیده ناصرخسرو، به این قرار است:
چیست این گنبد که گویی پرگهر دریاستی | یا هزاران شمع در پنگانی از میناستی |
قصیده میرفندرسکی نیز اینگونه آغاز میشود:
چرخ با این اختران، نغز و خوش و زیباستی | صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی | |
صورت زیرین اگر با نردبان معرفت | بررود بالا همان با اصل خود یکتاستی[۵] |
.
در این قصیده، استعمال یاء در پایان بیتها، گاه درست و گاه بیرون از قاعده دستور زبان فارسی است؛ مثلاًدر بیت نخستین از قصیده، میرفندرسکی دستور فصحای فارسیگوی را در این راه به کار نبسته، ولیکن در بیت دوم دانسته و ندانسته قاعده را رعایت کرده است. استعمال این یاء، بهجز معنی استمرار و مداومت، تنها در جملههای شرطی و رجایی و تشبیهی و جواب شرط، مجاز است.[۶].
لحن قصیده، عرفانی و مشحون از مبانی حکمی است. مباحثی از الهیات بالمعنی الاخص، توحید عرفا، مسئله معاد، مسئله نفس و عقل در ضمن آن مطرح گشته و بهتناسب به حکمت عملی و تذکرات اخلاقی نیز پرداخته شده است؛ بهعنوان مثال:
ره نیابد بر دری از آسمان دنیاپرست | ورنه بگشایند بر وی گرچه درها واستی | |
هرکه فانی شد در او یابد حیات جاودان | ور به خود افتاد کارش بیشک از موتاستی[۷] |
قصیده میرفندرسکی با مقام رضا پایان میپذیرد:
خواهشی اندر جهان هر خواهشی را در پی است | خواهشی باید که بعد از وی نباشد خواستی[۸] |
قصیده یائیه بهلحاظ ادبی، شعری متوسط است. بهلحاظ عمق معانی حکمی و عرفانی نیز، ژرفای اشعار مولوی و حافظ را ندارد و با گلشن راز شبستری نیز هماوردی نمیتواند؛ اما بااینهمه، از معانی ژرف و افکار عالی و ابیات نغز نیز بیبهره نیست[۹].
قصیده یائیه اگرچه در میان اشعار حکمی - عرفانی در ردیف اول قرار ندارد، اما قابل اعتناست و نمونه قابل ارائه تفکر عقلانی قرن یازدهم و جلوه ادبی حوزه عقلی عصر صفوی است.[۱۰].
بر این قصیده حکمی - عرفانی، سه شرح نگاشته و در این اثر، گردآوری شده است که بهترتیب نگارش عبارتند از:
- شرح ملا محمدصالح خلخالی (1095-1175)، از شاگردان میرزای جلوه؛
- شرح محسن بن محمد گیلانی (تألیفشده در 1207ق)، شاگرد خلخالی یادشده؛
- شرح حکیم عباس دارابی (متوفی 1300ق)، از شاگردان حکیم ملا هادی سبزواری.
هر سه شرح، به زبان فارسی است. شرح خلخالی بهلحاظ مبنا، به طریقه ناظم نزدیکتر است. شرح گیلانی، مختصرترین شروح و بهلحاظ مبنا، بیشتر به حکمت متعالیه متمایل است تا به مشی میرفندرسکی. شرح حکیم دارابی بهلحاظ حجم، مفصلترین شروح و بهلحاظ عمق و دقت، قابل اعتناست. وی این قصیده را بر اساس تعالیم استادش، حکیم سبزواری و بر مبنای حکمت متعالیه شرح کرده است. تسلط کامل حکیم دارابی بر ادبیات فارسی از استشهادهای بجای وی به گلشن راز، مثنوی مولوی و دیوان حافظ و غیر آن هویدا میشود. استنادهای فراوان وی به کلمات حکما و عرفا، بهویژه صدرالمتألهین، از امتیازهای این شرح است. او ابیات میرفدرسکی را پس از بیان مقدمات حکمی و عرفانی، توضیح میدهد[۱۱].
صاحب «أعيان الشيعة»، بیآنکه ذکری از دیگر شروح به بیان آورد، شرح خلخالی را احسن شروح قصیده دانسته است. این ترجیح، چهبسا به دلیل هماهنگی مبنای شارح و ناظم باشد. هیچیک از شارحین قصیده، از حکمای طراز اول گروه سوم حکما به حساب نمیآیند[۱۲].
وضعیت کتاب
از سه شرح یادشده، شرح خلخالی به گزارش «الذريعة»، قبلا در تهران چاپ شده است. شرح دارابی نیز پیشتر با خط و تحشیه فضلالله لایق، در تهران منتشر شده است.[۱۳].
مصحح کتاب، شروح را بر اساس نسخی که در مقدمه توصیف نموده، تصحیح کرده است. شیوه تصحیح، گزینشی است و از اشاره به اختلاف نسخ امتناع شده است. شیوه تصحیح در سراسر کتاب یکدست نیست. در حاشیه شرح خلخالی و تا حدودی شرح گیلانی، به تغییر بعضی الفاظ اشاره شده است. در شرح گیلانی، گاهی تصحیحات با رمز «ظ» (ظاهر) در متن و نه در پاورقی آورده شده است.[۱۴].
با توجه به اینکه کتاب، مشحون از آیات، روایات، اشعار و اقوال حکما و عرفاست، غیر از استخراج آیات، تحقیقات دیگر موارد، چندان رضایتبخش نیست. مصادر بسیاری از روایات، اشعار و اقوال بدون تحقیق رها شده است (بهعنوان مثال بنگرید به صفحه 56 و 57)؛ بهعلاوه بعضی مصادر تعیینشده نیز ناقص و بدون ذکر صفحه ارائه گشته است (بهعنوان مثال ر.ک: ص59، 60، 62، 76، 82، 83). بعضی از ارجاعات به منابع دست دوم و نیز متأخر از تألیف کتاب است (بهعنوان مثال صفحه 105 بهجای ارجاع حدیث به اصول کافی، به «سفينة البحار» ارجاع داده شده است)[۱۵].
تحقیقات مصحح در شرح دارابی و گیلانی در پانوشت صفحات و در شرح خلخالی در پایان شرح، تحت عنوان ناصواب استدراکات آورده شده است. هرچند توضیحات مصحح بهجای پاورقی در متن نیز ارائه گشته است (مثلاًصفحه 219، 207 و 218). در مجموع کتاب حاضر، از تصحیح و تحقیق یکنواخت و هماهنگ برخوردار نیست و محتاج ویرایش است.[۱۶].
غیر از فهرست مطالب، کتاب، فاقد هرگونه فهرست فنی است.
فهرست موضوعی مطالب در ابتدای کتاب آمده و در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است.