اخلاق اسلامی (محفوظی)
اخلاق اسلامی | |
---|---|
پدیدآوران | محفوظی، عباس (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | (درسهایی درباره مبانی اخلاق، تقوا و صفات تقواپیشگان) |
ناشر | مشهور |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1388 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-538-172-9 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
اخلاق اسلامى (درسهایى درباره مبانى اخلاق، تقوا و صفات تقواپيشگان)، اثر آيتالله عباس محفوظى، بيان مبانى اخلاق اسلامى و شرح و توضيح خطبه متقين «نهجالبلاغة» مىباشد كه به زبان فارسی و در سال 1388ش، نوشته شده است.
کتاب، به انگيزه تذكر و يادآورى و در جهت تهذيب نفس و آراسته شدن به صفات نیکوى الهى، نوشته شده است.
ساختار
کتاب، با مقدمه مؤلف در اشاره به محتواى مباحث، آغاز[۱] و مطالب، در دو بخش كلى، ارائه شده است.
مطالب کتاب، حاصل درسهایى است كه سالها قبل به مناسبت ماه مبارک رمضان ايراد شده است.
موضوع مطالب مطرحشده در کتاب، اخلاق اسلامى بوده و نویسنده در خلال مباحث، تعاليم اخلاق اسلامى را بر محور خطبه متقين «نهجالبلاغة»، در دو بخش زير ارائه كرده است:
در بخش اول، درباره مبانى اخلاق اسلامى، اهمیت و جايگاه آن، ضرورت اخلاق در همه دورهها و مسائلى از این دست، گفتوگو شده است.[۲]
در بخش دوم، به مناسبت خطبه متقين، از تقوا، سخن رفته است.[۳] تقوا در قرآن و روايات، انسان و تقوا، مراتب و درجات تقوا، جنبههاى مختلف تقوا، تأثير تقوا بر تلاشهاى سياسى، مديريتى، فرهنگى، اجتماعى، تجارى و توليدى، از جمله بحثهاى این بخش مىباشد. در ادامه، با تمركز كامل بر خطبه متقين، به ترتيب، برخى از اجزا و زواياى آن شرح داده شده است.
در این خطبه، امیرالمؤمنين(ع) به اصرار یکى از يارانش به نام «همام»، صفات و ویژگىهاى یک انسان پرهيزگار و متقى را بازگو كرده است. مهمترين قسمت مطالب، همین بخش دوم است كه نویسنده بهصورت موضوعى، خطبه متقين را بررسى كرده است تا همگى بتوانند به اندازه ظرفيت، كامهاى تشنه خود را از چشمهسار زلال علوى، سيراب سازند.
موضوعى بودن بحث در این خطبه، آن است كه مثلاً امیرالمؤمنين(ع) در چند فقره از این خطبه شريف، به علم و دانش يا صبر و يا مقولههاى اخلاقى ديگر اشاره فرموده و نویسنده آنها را بهصورت موضوعى، كنار هم آورده است.
گزارش محتوا
در بخش اول، مبانى اخلاق اسلامى بيان شده است.[۴] نویسنده در این بخش، ابتدا به تعريف اخلاق پرداخته و پس از بحث پيرامون موضوع، اهمیت و ضرورت اخلاق، فوايد اخلاق در مؤلفههاى زير را توضيح داده است[۵]:
- تعديل غرايز؛
- منشأ محبت؛
- انجام دادن آسان اعمال صالح؛
- عامل مهم در ترازوى سنجش اعمال؛
- محبوب شدن در نزد خدا؛
- عامل جذب فيوضات الهى؛
- كامل شدن ايمان؛
- ورود به بهشت؛
- زياد شدن روزى.
نویسنده، اخلاق را به دو قسم نظرى و عملى تقسيم كرده[۶] و ضمن توضيح هریک، به بررسى منابع اخلاق پرداخته است. به اعتقاد وى، دستورها و احكام اخلاقى، از سه منبع فطرت، عقل و شريعت به دست آمده و در ادامه، به توضيح مختصرى از این سه منبع، پرداخته است.
وى معتقد است كه خداوند، منشأ و پشتوانه اعمال اخلاقى بوده و اگر ما امانتدار هستيم، غيبت نمىكنيم و يا ربا نمىخوريم، به این دليل است كه خداوند از ما این گونه خواسته است. نویسنده پس از توضيح این مطلب، به بررسى منشأ و پشتوانه اخلاق در مكتب اخلاقى سودانگارى، لذتگرايى، وجدانى، اصالت جامعه و مكتب الهيون پرداخته است.
نویسنده در پاسخ به این پرسش كه كرامت اخلاقى چيست،[۷] كرامت اخلاقى را به معناى بزرگوارى روح و كرامت نفس دانسته و معتقد است كه حسن خلق، به صفات و ویژگىهاى مثبتى گفته مىشود كه باعث حسن معاشرت و خوبى رفتار با خانواده و مردم بوده و این گونه خلق و خوهاى پسنديده، مورد تأكيد و توصيه فراوان اسلام و اولياى گرامى آن است.
به اعتقاد وى، بدخلقى، ترشرویى، عبوسى و خشونت، از صفات شيطانصفتان و خوى مردم بىدين و دور از انسانيت بوده و سبب رمیده شدن مردم از انسان و باعث سخط و غضب حق و عامل دوزخى شدن انسان و بسته شدن درهاى رحمت به روى اوست. وى معتقد است كه چهبسا خوشخلقانى كه در عرصه هولناك محشر، با عمل اندك، نجات يابند و چهبسا بدخلقانى كه با داشتن عمل بسيار، طريق نجات به روى آنان مسدود شود و مستحق عذاب سخت دوزخ شوند.
نویسنده، نسبيتگرايى اخلاقى را اشتباه دانسته و به نقد آن پرداخته است؛[۸] از جمله، اينكه نسبيتگرايى اخلاقى، به نفى كمال و جاودانگى دين مىانجامد، زيرا بخش عمده تعاليم دينى، احكام اخلاقى است و اگر قائل شویم كه اخلاق، نسبى است، در واقع دين را نسبى كردهايم.
وى همچنين نظريه كسانى را كه معتقدند نمىتوان اخلاق انسان را تغيير داد و امكان تربيت اخلاقى وجود ندارد نيز نپذيرفته و با دلايلى، به انكار ايشان برخاسته است؛[۹] از جمله اينكه درست است كه اخلاق هر فرد، با ساختمان روحى و جسمى او ارتباط دارد، ولى این ارتباط، مىتواند زمینهساز باشد، نه اينكه تأثير قطعى و جبرى بگذارد؛ يعنى این گونه نيست كه انسانهاى گمراه، از ابتداى تولد بهطور صددرصد و حتمى، منحرف به دنيا بيايند و تا آخر چنين بمانند.
برخى معتقدند اگر دين و پيامبران الهى نبودند، بازهم ما مىفهمیديم كه بايد به پدر و مادر احترام بگذاريم، متواضع باشيم، دروغ نگویيم و اصول اخلاقى ديگر را رعايت كنيم؛[۱۰] ازاينرو، در بحثهاى مقدماتى اخلاق، این سؤال را مطرح كردهاند كه آيا بين دين و اخلاق، رابطه هست يا نه؟
نویسنده در پاسخ به این پرسش، به چهار پاسخ اشاره كرده كه این چهار پاسخ، چهار نظريه را به وجود آورده است: تباين، تنافر، اتحاد و تعامل بين دين و اخلاق.[۱۱]
در ادامه، نویسنده به این پرسشها پاسخ داده است كه آيا ايمان و اخلاق، با هم تفاوت دارند؟[۱۲] فرق میان آنها چيست؟ اگر رابطه دارند، رابطهشان چگونه است؟ در این میان، رابطه اخلاق با تربيت و عرفان نيز بررسى شده است.
برخى معتقدند كه مقيد شدن به اخلاق و عادت كردن به یک سلسله قوانين اخلاقى، مانع آزادى انسان است و چون آزادى، امرى مطلوب و ايدهآل است، لذا نبايد به اخلاق تن داد و يا حداقل تا زمانى بايد اخلاقى بود كه به حدود آزادى، لطمهاى وارد نيايد. نویسنده برای نقد این نظريه و فهم بهتر رابطه اخلاق و آزادى، توضيحاتى را ارائه داده است.[۱۳]
در ادامه این بحث، نویسنده به بررسى عوامل مؤثر در پرورشهاى اخلاقى پرداخته است.[۱۴] در این قسمت، بحث در این باره است كه چه عواملى در رشد اخلاقى و روحى انسان مؤثر است. به نظر مؤلف، اهمیت این بحث از این جنبه است كه اگر این عوامل شناخته شوند، انسان مىتواند با رعايت آنها، تكامل اخلاقى خود را تسريع بخشيده و مطمئنتر و زودتر به مقصد برسد. به اعتقاد وى، با شناخت این عوامل مىتوان از ورود آسيبها و موانع بر سر راه پرورش اخلاقى، جلوگيرى كرد و هوشيارانه مسير الهى را طى نمود. وى در این قسمت، به شرح مهمترين عوامل مؤثر در پرورشهاى اخلاقى كه عبارتند از: استاد و راهنما، جامعه و محيط، دوست و همنشين، خانواده، دانايى و معرفت پرداخته است.
به اعتقاد نویسنده، اسلام، منظومه بزرگ و عظيمى است كه خداوند در آن، نظامهاى گوناگونى برای ساماندهى امور بشر، در نظر گرفته است و هریک از این نظامها، برای خود، ویژگىهایى دارند كه در مقايسه با اديان و مكاتب ديگر، منحصربهفرد است.[۱۵]از جمله ویژگىهاى نظام اخلاقى اسلام كه نویسنده به بررسى آنها پرداخته است، عبارتند از: علم و آگاهى، اخلاص، تعادل بين دنيا و آخرت، نيت پاک، مثبتمحورى، مداومت و پيوستگى، سرعت و عقلانى بودن.
در بخش دوم،[۱۶] به بررسى و بحث از تقوا و صفات تقواپيشگان پرداخته شده است. در این بخش، ابتدا متن و ترجمه خطبه متقين آورده شده[۱۷] و پس از توضيح مختصرى پيرامون این خطبه و «همام»، تقوا تعريف شده است.[۱۸]
نویسنده معتقد است كه تقوا، از واژگان بسيار مهم و كليدى در سراسر قرآن بوده و فهم آن، همان فهم قرآن است. وى ضمن بررسى اهمیت تقوا در قرآن، به توضيح آثار آن از ديدگاه قرآن مجيد، پرداخته است. این آثار، عبارتند از: افزايش بركات زمین و آسمان، ايجاد بصيرت، آسان شدن مشكلات، گرامى شدن در نزد خدا، بهشتى شدن، قوت قلب و آرامش، بخشيدن گناه، داروى همه دردها، كليد هدايت و دژ تسخيرناپذير.
از جمله مؤلفههاى مهمى كه در این خطبه به آنها اشاره شده و نویسنده به توضيح آنها پرداخته است، عبارتند از: رزق و روزى[۱۹]، زبان[۲۰]، میانهروى[۲۱]، تواضع[۲۲]، چشم[۲۳]، علم نافع، زهد، آخرتجویى، خدامحورى، حزن و خشيت، قناعت، صبر، تلاوت قرآن، ايمان و عمل صالح، كنترل خشم، شكر، ذكر، عفو و گذشت، صله رحم[۲۴] و امانتدارى.[۲۵]
وضعيت کتاب
فهرست مطالب، در ابتدا و کتابنامه منابع مورد استفاده نویسنده، به همراه نمايه آيات، روايات و اعلام مذكور در متن، در انتهاى کتاب آمده است.
پاورقىها بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است.
پانویس
- ↑ مقدمه کتاب، ص23
- ↑ متن کتاب، ص27
- ↑ همان، ص143
- ↑ همان، ص27
- ↑ همان، ص29
- ↑ همان، ص49
- ↑ همان، ص65
- ↑ همان، ص77
- ↑ همان، ص79
- ↑ همان، ص85
- ↑ همان
- ↑ همان، ص93
- ↑ همان، ص99
- ↑ همان، ص105
- ↑ همان، ص123
- ↑ همان، ص143
- ↑ همان، ص146
- ↑ همان، ص157
- ↑ همان، ص169
- ↑ همان، ص193
- ↑ همان، ص207
- ↑ همان، ص223
- ↑ همان، ص237
- ↑ همان، ص405
- ↑ همان، ص419
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.