تاريخ الإسلام و وفيات المشاهير و الأعلام
نام کتاب | تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | تدمری، عمر عبدالسلام (محقق)
ذهبی، محمد بن احمد (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | DS 35/63 /ذ9ت2 1368 |
موضوع | اسلام - تاریخ - سال شمار
اسلام - سرگذشت نامه |
ناشر | دار الکتاب العربي |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1409 هـ.ق |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE2352AUTOMATIONCODE |
كتاب "تاريخ الاسلام" در زمينه تاريخ از افتخارات مكتب اسلامى بشمار مىآيد و از بزرگترين نوشتههاى ذهبى و گستردهترين تاريخ عمومى تا زمان ذهبى است؛ زيرا از زمان هجرت پيامبر(ص) تا سال 700 هجرى را در بر دارد. و محدوده مكانى مورد بحث او همه قلمروهاى اسلامى از اندلس تا دورترين نقطه شرق مىباشد، هم چنين حوادث مهم دوره زمانى و مكانى فوق را بيان كرده است. زندگينامه حدود چهل هزار نفر از افراد مشهور همه گروهها در اين هفت قرن را ذكر كرده است.ذهبى كتابش را به دورههاى زمانى دهسالهاى كه به آن طبقه مىگويد، تقسيم كرده از اين رو كتاب او داراى هفتاد طبقه مىباشد، اين معناى طبقه با معناى آن در نزد محدثين تفاوت دارد امّا ذهبى قصد مخالفت با آن را نداشت. او در كتابهاى ديگر خود به روش علماى پيشين عمل نموده امّا تاريخ اسلام را بر اساس طبقه مرتب نموده است.
محتواى كتاب
ذهبى حوادث و زندگينامه چهار طبقه اول از سال اول تا سال چهلم هجرى را به دليل عدم گستردگى تاريخ زندگى افراد و تعداد كم آنان، از هم جدا نكرده است.او حوادث را بر اساس سالشمار آورده، از اين رو يك حادثه را در چند سال ذكر كرده است. نويسندگان كتابهاى تاريخى در آغاز اهتمام خود را بر بيان حوادث تاريخى گذاشته بودند مانند خليفه بن خياط و طبرى امّا بعد از قرن ششم هجرى بويژه نزد تاريخ نگاران محدث تحولاتى صورت گرفت و اهتمام خود را بر زندگينامه نويسى صرف كردند مانند ابن جوزى در المنتظم كه حوادث را بر اساس سالشمار بيان كرده و زندگينامهها را نيز در همان سال در پى آورده است و نويسندگان بعد از او نيز چنين كردهاند. اين روش متأثر از علم حديث نبوى و توجه به روايت آثار شريفه مىباشد؛ از اين رو ذهبى كوشش خود را بر توجه به زندگينامه نويسى گذارده به گونهاى كه حدود 85% از كتاب را در برگرفته است.زندگينامههاى بين سالهاى 41 تا 300 ه. ق را بر اساس طبقههاى دهساله و به ترتيب حروف معجم منظم، و از سالهاى 301 تا 700 ه. ق زندگينامههاى هر سال را جداگانه و بر اساس حروف معجم مرتب نموده است. در تنظيم داخلى طبقهها، تنها به نام افراد توجه نكرده بلكه به شهرت در نام، لقب و كنيه نيز توجه كرده است. افراد معروف به كنيه را جداگانه در طبقههاى خودشان و يا در ترتيب سالها ذكر كرده است و براى دسترسى آسان به زندگينامهها، ارجاعهاى بسيارى داده است. از سال 572 ه. به جزء چهار سال در پايان زندگينامههاى هر سال، متولدين از افراد مشهور را بيان كرده است.بدون هيچ اغراقى روش نگارش ادبى ذهبى قوى است و هيچ اشتباه و خطايى در آن نيست مگر به ندرت كه منشأ آن سهو قلم مىباشد. البته منظور روش بيان او نيست بلكه او در همه كتابهايش در جرح و تعديل افراد، عبارتهاى مناسبى به كار برده است.
مطالب مهم در كتاب
ذهبى حوادث مهم و سزاوار نگارش را به رشته تحرير درآورده و از ميان آنها حوادث تغيير دهنده مسير تاريخ را به تفصيل توضيح داده است مانند تشكيل دولت اسلامى در مدينه، جنگهاى ردّه، فتوحات و جهاد در دورههاى متوالى. همچنين حوادثى كه هدف آنها از بين بردن اسلام بوده مانند قيام بابك، زنج و قرمطىها، و اعمال خلفاء، اميران و شاهان و امور دينى و دنيايى مرتبط با مصلحت مسلمانان و نقش علم، مدرسهها، احاديث، كتابخانهها و نصب استادان و عزل آنها را نيز بيان كرده است.
اصول گزينش زندگينامهها
1) شهرت علمى: كسانى را كه داراى شهرت علمى بوده و از بزرگان علم بودهاند، بر شمرده است.2) توجه به همه گروهها: گروهها و اصناف مختلف مردمى را اعم از خلفاء، اميران، عالمان و فقيهان، اديبان، شاعران، زاهدان و صوفيان، تاجران، داروسازان و پزشكان، صاحبان ملل و نحل، كلامىها و هر كس به كارى مشهور شده باشد، حسن ظن به آنها باشد يا سوء ظن، راستگو باشند يا دروغگو. با اين حال ذهبى محدثين را بر غير آنان ترجيح داده و عنايت او به محدثين آشكار است.3) توجه به همه مكانها: زندگينامههاى نوشته شده توسط او، همه قلمروهاى اسلامى را در بر دارد.4) تعادل در عرضه اطلاعات: براى بيان زندگينامهها در هر سال به يك روش اقدام كرده و تعداد آنها تقريبا يكسان است.5) اختصار: ذهبى به دليل گستردگى اطلاعاتش و شناختش نسبت به افراد بسيار، مىتوانست مطالب قابل توجهى به نگارش در آورد امّا به منظور رعايت حجم مطلوب كتاب با اختصار سخن گفته است.به طور كلى عناصر زندگينامه نويسى در كتاب او، نام، نسب، نسبت، لقب، كنيه، زمان تولد و مرگ و مدت عمر، رشد، تحصيل، استادان، شاگردان، آثار و جايگاه علمى شخصى را بيان مىكند.
منابع ذهبى:
مهمترين مواردى كه در نوشتن كتاب به آنها اعتماد كرده است از اين قرار است: مشاهده و گفتگوى حضورى، پرسش و نامه نگارى، اجازه نامهها، نوشتههاى زندگينامهاى، نوشتههاى نويسندگان گذشته كه مهمترين آنها: كتابهاى مغازى و سيره پيامبر (ص)، كتابهاى تاريخ عمومى سالشمار، كتابهاى تاريخ خلفاء كتابهاى سير، انساب و اخبار، ادبيات، تاريخهاى محلى، انواع كتابهاى رجالى و زندگينامه نويسى، كتابهاى حديثى، ديوانهاى شعر، كتابهاى عقايد و غيره. او سعى كرده كه از هر نوع كتابى در اين زمينه استفاده كند.
جنبههاى نقادى در كتاب
ذهبى نقد كننده بزرگى است و اين ويژگى را در كتاب تاريخ اسلام خود پى گرفته است و جزء اساسى تحقيق تاريخى اوست و در نقد و بررسى به جنبههاى مختلف توجه مىكند كه در پى مىآيد:1)نقد رجال: ذهبى در مورد قدما به نظر معاصران آنان مراجعه مىكرد اما در مورد علماى هم عصر خود، نظرات و آراء شخصى خود را اساس نقد رجال قرار مىداد.2) اظهار نظر در مورد افراد: كتاب او گروههاى گوناگونى مانند خلفاء، حاكمان، اميران، محدثين، عالمان، اديبان، شاعران، صاحبان حرفه و مهارت و غيره را در بر دارد. نگاه او به اين گروهها همانند نگاه به راويان حديث نمىباشد بلكه نگاه او به هر گروهى متفاوت است.3)نقد روايات: ذهبى در نوشتههاى خود به نقد سند و متن روايات نيز پرداخته است.او در جمادى الآخرة سال 714 ه. ق نوشتن كتاب را به پايان رسانيد و در سال 726 ه. ق زندگينامه صد نفر جديد را به آن اضافه نمود.
محوريت كتاب در آثار ديگر
اين كتاب اساس نوشتههاى تاريخى ذهبى است و به خاطر اين كتاب، تعدادى از كتابهاى تاريخى را خلاصه كرد كه نام برخى را در مقدمه كتاب آورده است و برخى از كتابهاى او خلاصهاى از اين كتاب است مانند: العبر، دول الاسلام و الاشاره الى وفيات الاعيان. و در بسيارى از نوشتههاى خود بر اين كتاب تكيه كرده است مانند: سير اعلام النبلاء، تذكرة الحفاظ و معرفة القراء الكبار.
مؤلفانى كه اين كتاب را منبع خود قرار دادهاند
به همين دليل كتاب تاريخ اسلام منبع بسيار بزرگى براى تاريخ نگاران بعد از او كه محدوده زمانى مورد بحث او را بررسى مىكنند، مىباشد، برخى از اين افراد عبارتند از:صفدى در الوافى، ابن شاكر كتبى در عيون التواريخ، سبكى در طبقات الشافعية الكبرى، اسنوى در طبقات الشافعيه، ابن كثير در البداية و النهاية، ابن رجب در الذيل على طبقات الحنابله، فيومى در نثر الجمعان، ابن دقماق در نزهة الانام، سبط ابن حجر در رونق الالفاظ، سخاوى در "الاعلان بالتوبيخ"، ابن عبدالهادى در معجم الشافعية، سيوطى در بغية الوعاة و ديگران.
پیوندها
مطالعه کتاب تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور