نماز تراویح
نام کتاب | نماز تراویح |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | شیرازی، محمد حسین (مترجم)
طبسی، نجم الدین (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | BP 187/7 /ط2ن8 |
موضوع | احادیث اهل سنت - قرن 14
رمضان نماز تراویح |
ناشر | دليل ما |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1427 هـ.ق |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE844AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
كتاب«نماز تراويح سنت يا بدعت»، نوشته جناب استاد نجم الدين طبسى، به زبان عربى و در موضوع فقه استدلالى و در صدد بررسى بدعتى است كه اهل سنت به عنوان سنّتى از سنن پيامبر(ص) در شبهاى ماه مبارك رمضان در قالب نمازهاى مستحبى بيست ركعتى انجام مىدهند كه على الظاهر مجموع ركعات را در طول يك ماه به هزار ركعت مىرسانند.
ساختار كتاب
مؤلف، بررسىهاى خود را در مورد مذكور ابتدا با پژوهشى در باره واژه تراويح آغاز كرده، سپس روايات عامّه و اماميّه را در اين باره آورده است. نگاهى به آراى فقهاى اين دو مذهب اسلامى، كار بعدى مؤلف مىباشد كه با بررسى تاريخى اين عمل و نقل برخى از فتاوا به كار خود پايان داده است.
گزارش محتوا
در كتب فقهى و حديثى شيعه و سنى براى ماه مبارك رمضان نمازهاى مستحبى بسيارى نقل شده است كه برخى از آنها به هزار ركعت مىرسد. نماز تراويح از جمله نمازهايى است كه اهل سنت آن را مستحب دانسته و در هر شب از ماه مبارك رمضان نزديك به بيست ركعت آن را به جماعت اقامه مىكنند. گر چه نماز، عبادتى بىنظير است و نمازهاى مستحبى در شرع مقدس اسلام محدوده خاصى ندارند، ولى آيا مىتوان هر نمازى را به جماعت خواند؟ در اين مورد ميان شيعه و سنى اختلاف نظر وجود دارد كه همين اختلاف نظر در نماز تراويح نيز مطرح مىباشد.
بررسى واژه تراويح، اولين قدم مؤلف در اين پژوهش فقهى مىباشد؛ تراويح جمع ترويحه بوده و معنى اصلى آن نشستن است، بعدها آن را به نشستن به منظور استراحت پس از چهار ركعت نماز مستحبى در ماه رمضان اطلاق كردهاند و از آن پس به هر چهار ركعت نماز ياد شده تراويح گفتهاند، البته مجموعه اين نماز را هم كه به بيست ركعت مىرسد تراويح مىگويند.
نمازهاى ماه رمضان در احاديث شيعه و سنى بخش بعدى كتاب است كه چندين روايت در اين بخش آمده است. از روايات، اصل مشروعيت نوافل ماه رمضان به دست مىآيد ولى به جماعت خواندن آنها مورد اختلاف مىباشد؛ از كتب اهل سنت آنچه بخارى نقل كرده يكى روايت يحيى بن بكير است از عقيل از ابن شهاب از ام سلمه از ابو هريره از پيامبر(ص) كه در باره ماه رمضان فرمود: «من قامه إيمانا و احتسابا غفر له ما تقدّم من ذنبه». به طريق ديگر از ابو هريره رسيده كه پيامبر(ص) فرمود: «من قام رمضان إيمانا و احتسابا غفر له ما تقدم من ذنبه»،لكن در اين روايات و روايات بعدى مناقشاتى هست كه به طور جد تمسك به ظاهر آنها را با مشكل مواجه مىسازد.
اماميّه نيز در اين باره رواياتى را نقل كردهاند، مانند 1- روايت شيخ طوسى به اسناد خود از مسعده بن صدقه از حضرت صادق (ع) كه فرمود: روش پيغمبر(ص) در ماه رمضان اين بود كه بر نمازهاى نافله پيشين مىافزود و از اول ماه تا بيستم بيست ركعت به جاى مىآورد؛ هشت ركعت پس از مغرب و دوازده ركعت پس از عشاء و در دهه آخر هر شب سى ركعت مىخواند؛ دوازده ركعت پس از مغرب و هجده ركعت پس از عشا و به دعا و تهجد اهتمام مىورزيد و در شب بيست و يكم صد ركعت و در شب بيست و سوم صد ركعت مىخواند و به شب زندهدارى مىپرداختند. 2- روايت شيخ طوسى به اسناد خود از مفضل از امام صادق (ع) كه فرمود: «يصلّى في شهر رمضان زيادة ألف ركعة»؛ يعنى در ماه رمضان بيش از هزار ركعت نماز خوانده مىشود.
آراى فقها در اين باره: از جمله امور مسلّم و غير قابل انكار كه مورد اجماع اماميّه است مشروعيّت و جواز نافله اين ماه است و اگر كسى جز اين را به اماميّه نسبت دهد نشان بى اطلاعى او از مبانى اماميّه و آرا و كتب و دلايل آنها است.
سيد عاملى در اين باره مىگويد: مشهور در ميان اصحاب ما استحباب نافله رمضان است همان گونه كه در كتابهاى مختلف، مقتصر، غايه المرام و... آمده است، بلكه مىتوان گفت اين مسئله اجماعى است.
در مصباح الظّلام هم آمده است كه اين مسئله مورد اتفاق فقها مىباشد.
در مختلف نيز آمده كه روايات بسيارى در اين خصوص وجود دارد.
در البيان است كه نافله ماه رمضان مشروعيت دارد بنا بر اشهر و كسى كه آن را نفى كند با روايات نزديك به متواتر و عمل اصحاب مخالفت كرده است.
در مورد تعداد ركعات آن نيز در امالى صدوق آمده است كه هر شب بيست ركعت خوانده شود؛ هشت ركعت بين مغرب و عشا و دوازده ركعت پس از عشا تا بيست شب از ماه رمضان و سپس در هر شب سى ركعت به جا آورده شود.
همان گونه كه ملاحظه مىشود تا اينجا تعداد ركعاتش با آنچه از روايات اهل سنت به دست آمد يكى است، اما در تعداد ركعات آن نزد خود اهل سنت اختلاف بسيارى وجود دارد و منشأ اختلاف نبودن نصّى صريح از خود پيامبر(ص) مىباشد.
مشهور نزد جمهور بيست ركعت است، لكن برخى سى و شش ركعت و برخى بيست و سه ركعت و بعضى ديگر شانزده ركعت و گروه ديگر سيزده ركعت و گروهى بيست و چهار و بعضى سى و چهار و برخى ديگر چهل و يك ركعت دانستهاند.
اما مشهور نزد اماميه بيست ركعت تا شب بيستم ماه رمضان و سى ركعت در دهه آخر به علاوه صد ركعت در هر يك از ليالى قدر كه مجموعا مىشود هزار ركعت.
مؤلف در بخش بعدى به بيان خلاصه سخنان فقهاى عامّه پرداخته كه از آن جمله كلام ابى قدامه است كه مىگويد: نظر ابو عبدالله در اين خصوص بيست ركعت است كه همين قول را نووى و ابو حنيفه و شافعى برگزيدهاند و مالك سى و شش ركعت گفته و پنداشته كه از دير زمان چنين معمول بوده است، وى به عمل اهل مدينه استناد كرده است.
در نزد فقهاى اماميّه هم مشهور همان است كه گفته شد؛ به عنوان مثال كلام سيد مرتضى، شيخ طوسى، حلبى، حلّى، نراقى، عاملى و طباطبايى مؤيد اين معنا مىباشند، اقوال مخالفى هم در مسئله وجود دارد مثل اينكه گفته شده: روايت صحيحى در اين باره نرسيده و تنها يازده ركعت در روايت صحيح آمده است و آنچه عمل مىشود بدعت مىباشد.
نماز تراويح بدعتى از خليفه دوم، عنوان بحث بعدى مؤلف است. ايشان مىافزايد: آنچه از ظاهر برخى روايات به دست مىآيد اين است كه نخستين كسى كه جماعت را در نافله رمضان مرسوم كرد، عمر بن خطاب بود و در زمان پيغمبر(ص) و دوره خلافت ابو بكر چنين چيزى نبوده است، اما عمر با استحسان به اين امر رأى داد و مردم را بدان ترغيب كرد و خود معترف بود كه اين بدعت است، امّا مىگفت بدعت خوبى است و خود بدان ملتزم نبوده و در خانه فراداى مىخواند؛ چنانكه ابى قدامه گفته است: تراويح را به عمر نسبت دادهاند، زيرا مردم را مأمور ساخت كه با ابى بن كعب به جماعت بخوانند و او چنين كرد.
قلقشندى نيز مىگويد: يكى از ابتكارات عمر اين بود كه نماز تراويح را براى نخستين بار در ماه رمضان سنت كرد و مردم را به اقامه آن با امام واحد فراخواند و اين در سال چهاردهم هجرت بود. جماعت در نافله رمضان چيزى است كه در دوران پيامبر(ص) تشريع نشده بود و خليفه دوم آن را اختراع كرده است و همين امر منشأ اختلاف فقهاى اسلام شده است؛ اماميّه مشروعيّت آن را به استناد دلايل محكم رد كردهاند و متأسفانه برخى از عامه موضع شيعه را نفهميده و تصور كردهاند اصل مشروعيت نافله مورد انكار آنهاست، در حالى كه چنين نيست، آنچه مردود است جماعت خواندن نافله است نه اصل نافله، چرا كه به اعتراف خليفه دوم بدعت است.
برخى از عامه هم نظرى موافق و نزديك به اماميه دارند، مانند شافعى كه جماعت خواندن نافله را مكروه دانسته و برخى ديگر گفتهاند بهتر است فرادى و در خانه خوانده شود.
بنا بر اين مسئله مورد اتفاق فقهاى عامّه نيست؛ هر چند اكثريتشان به مشروعيت جماعت قائل شدهاند.
مؤلف در آخرين بخش كتاب خود به فتواهاى فقهاى عامّه و اماميّه اشاره كرده است.
در مورد اماميّه تأكيد مىكند كه عموم فقهاى اماميّه با جماعت خواندن نافله را بدعت مىدانند؛ از جمله آنها سيد مرتضى است كه مىگويد: اما تراويح بدون شبهه بدعت است همان گونه كه پيامبر(ص) در روايتى بدعت بودن به جماعت خواندن نوافل را مورد تأكيد قرار داده است.