دفتر عقل و قلب

دفتر عقل و قلب، تألیف احمد عابدی (متولد 1339)، مجموعه‌ای است از مقالات متعدد که به ابعاد عرفانی حضرت امام خمینی(ره) پرداخته و قبلا نیز در مجلات مختلف نشر یافته‌اند. این کتاب در واقع، «پرتوی از اندیشه‌های عرفانی و فلسفی امام خمینی(ره)» است.

دفتر عقل و قلب
دفتر عقل و قلب
پدیدآورانعابدی، احمد (نويسنده)
عنوان‌های دیگرپرتوی از اندیشه‎های عرفانی و فلسفی امام خمینی (ره)
ناشرآستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها. انتشارات زائر
مکان نشرایران - قم
سال نشر1385ش
چاپ1
شابک964-8567-57-3
موضوعخمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368 - عرفان - عرفان - مقاله‌ها و خطابه‌ها
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
1 ‎‏/‎‏ع‎‏2‎‏د‎‏7 1577 DSR
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

انگیزه نگارش

انگیزه نویسنده از تألیف این اثر، مشارکت در کنگره بزرگداشت شخصیت حضرت فاطمه معصومه(س) و تبیین جایگاه فرهنگی شهر قم و نیز معرفی اندیشه‌های عرفانی یکی از بزرگ‌ترین مفاخر قم، امام خمینی(ره)، بوده است[۱]‏.

ساختار

کتاب، مشتمل است بر:

  1. مقدمه کنگره (کنگره بزرگداشت شخصیت حضرت فاطمه معصومه(ع) و مکانت فرهنگی قم)؛
  2. پیشگفتار؛
  3. متن اصلی کتاب، متشکل از مجموعه‌ای از مقالات متعدد (حدود 16 مقاله).

گزارش محتوا

مقالاتی که در این کتاب عرضه شده‌اند، عبارتند از:

  • باریک‌تر از مو: عنوان مزبور، از پیام امام به گرباچف، اقتباس شده است[۲]‏.

نویسنده در این مقاله تنها به نقطه‌نظرات عرفانی مرحوم امام پرداخته و در هر مسئله عرفانی تنها اشاراتی گذرا به کلمات حضرت امام داشته و دیدگاه‌های خاص ایشان را تبیین کرده است. البته وی ضمنا خاطرنشان کرده که آنچه در اینجا مطرح می‌شود، به‌اندازه فهم نویسنده از کلمات حضرت امام خمینی(ره) است، نه به‌اندازه معرفت و عرفان آن حضرت[۳]‏. مباحثی که در این مقاله مطرح شده، عبارت است از:

  1. تعریف عرفان: عرفان، نزد امام خمینی عبارت است از: علم به کمال جلاء (ظهور حق در مرآت اتم) و کمال استجلاء (شهود حق خود را در آن مرآت)[۴]‏.
  2. شناخت حق متعال: در عرفان چیزی مهم‌تر از مسئله شناخت حق متعال و انسان کامل نیست و چون مسئله انسان کامل نیز به بحث از مرآت و تجلیات حق‌تعالی برگشت می‌کند، بنابراین موضوع اصلی عرفان نظری، «حق» سبحانه و تعالی است[۵]‏.
  3. اسمای الهی: در این بخش، از اسمای ذات و صفات و افعال بحث شده و نظرات خاص امام در مورد آنها بیان گردیده است[۶]‏.
  • اسم اعظم: اصطلاح اسم اعظم، در قرآن به‌کار نرفته، ولی در دعاهای مأثور، روایات و تفاسیر به‌صورت گسترده این اصطلاح ذکر شده است. ظاهرا در کتاب‌های تورات و انجیل نیز به‌کار نرفته است[۷]‏.

ازآنجاکه اسم اعظم، از اسمای ذات مقدس است، نویسنده قبل از هر چیز، اصطلاح اسم ذات را توضیح داده است، سپس مفصلا درباره حقیقت اسم اعظم سخن گفته است. امام خمینی، معتقد است که اسم اعظم به‌حسب حقیقت غیبیه را کسی غیر از ذات مقدس الهی نمی‌داند و اسم عظم به‌حسب مقام الوهیت و واحدیت، اسمی است که جامع جمیع اسماء است[۸]‏. از نظر عرفانی، اسم اعظم همان مقام احدیتی است که واسطه بین مقام عماء و غیب الغیوب و مرتبه واحدیت است[۹]‏. در ادامه، از رابطه اسم اعظم با اسم متأثر بحث شده است. مقصود از اسم متأثر، اسمی است که علم به آن اختصاص به خدای متعال داشته و کسی از آن اطلاع و آگاهی ندارد[۱۰]‏. موضوعات دیگری که در این مقاله مطرح شده، عبارت است از:

  1. ادعیه اسم اعظم؛
  2. حاملان اسم اعظم؛
  3. امکان تعلیم اسم اعظم؛
  4. خواص و آثار اسم اعظم: در روایات، خواص و آثاری همچون استجابت دعا، قدرت بر خلق و ایجاد موجودات، علم غیب به‌اندازه‌ای که خدا بخواهد و... برای اسم اعظم ذکر شده است[۱۱]؛
  5. خفای اسم اعظم: وجوهی برای مکتوم بودن اسم اعظم می‌توان ذکر نمود؛ از جمله: «مصون ماندن از دست نامحرمان»، «اسم اعظم، حقیقتی است که هیچ‌گونه تعین و امتیازی ندارد، بنابراین هیچ دست و اندیشه‌ای به آن نمی‌رسد مگر با مسئله فنای فی الله» و... [۱۲].

(انتقاد: نویسنده محترم، متوجه تناقض آشکار در کلام خود نشده است؛ آخر اگر اسم اعظم، حقیقتی است که جز با فنای فی الله نمی‌توان به آن رسید (که واقعا هم همین‌طور است)، در این میان، نامحرمان را هرگز راهی به آن نیست، خواه مکتوم باشد خواه آشکار. بنابراین معنا نمی‌دهد که بگوییم مکتوم مانده تا از دست نامحرمان مصون بماند. نویسنده محترم، اسم اعظم را چیزی شبیه بمب هسته‌ای پنداشته که هر کشوری که آن را دارا شود، می‌تواند از آن استفاده کند؛ بنابراین مجامع بین‌المللی باید آن را از نامحرمان دور نگه دارد، وگرنه ممکن است مصیبت به بار آورند!!!! این‌گونه تحلیل از اسم اعظم، یعنی به باد فنا دادن همه آن حرف‌های ارزشمندی که تاکنون در مورد آن، از عرفای بزرگ و مفسران نامی و روایات اهل‌بیت(ع) نقل شد).

  1. تفاضل بین اسمای الهی؛
  2. تعداد اسم اعظم[۱۳]‏.
  • حجاب‌های نورانی و ظلمانی: می‌توان ادعا کرد که تمام اخلاق و عرفان، یا مقدمه برای رفع حجاب بین انسان و خداست، یا نتیجه و فرع آن است؛ مخصوصا وقتی توجه شود که در دین هیچ مطلبی مهم‌تر از توحید نیست و شناخت حجاب‌ها و راه رفع و خرق حجب، مقدمه وصول به توحید است؛ بنابراین می‌توان ادعا کرد که در علوم معنوی، بحثی لازم و ضروری‌تر از این مسئله وجود ندارد. یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های امام خمینی نیز در طول حیات عارفانه خود همین مسئله بوده است؛ به‌طوری‌که تقریبا در قدیمی‌ترین آثار مکتوب ایشان، مسئله حجاب بودن علوم تذکر داده شده است و انباشتن مفاهیم و اصطلاحات عرفانی، حجاب‌های ظلمانی دانسته شده و صرف کردن عمر در راه آنها موجب هلاکت و خسران و محرومیت ابدی معرفی گشته است.

نگارنده تلاش دارد در این مقاله، برخی از حجاب‌های نورانی و ظلمانی را از دیدگاه حضرت امام معرفی کند و راه رفع حجاب‌ها را نیز با تکیه بر کلمات ایشان بیان نماید[۱۴]‏.

نویسنده با این مقدمه، به سراغ کلیات بحث رفته و اصطلاح حجاب را معنا کرده و از تعداد حجاب‌ها، اقسام و انواع حجاب‌ها، حجاب‌های ظلمانی (حجاب علم، حجاب تقیدات، حجاب مال، حجاب مقام، حجاب تقلید، حجاب معصیت، حجاب کبر، حجاب شهوت‌، حجاب طبیعت و...)، حجاب‌های نورانی (هر مرحله از سیر و سلوک روحانی که توقف سالک در آن، مانع از صعود به مراحل بالاتر باشد)، بیان برخی از راه‌های رفع حجاب (ریاضت صحیح، سجده بر تربت سیدالشهداء، قرآن خواندن، انقطاع إلی الله، تقوای تام، ذکر لا إله إلا الله) و... مفصلا بحث کرده است[۱۵].

  • انسان کامل از دیدگاه امام خمینی: نویسنده، در این مقاله بر آن است که دیدگاه‌های امام خمینی را در مورد انسان کامل و نشانه‌های آن بررسی کند؛ لذا به طرح مباحثی همچون: مقصود از انسان (حقیقت نوع انسان)، ولایت مطلقه، خلافت ظاهری و باطنی، نشانه‌ها و اوصاف انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (شامل: مخاطب کلام خدا در مرتبه واحدیت، معجزه، دارای اسم اعظم، نداشتن حد يقف، مقام عبودیت، عقل کل و روح کل، دارای مقام تدلی، مقام قاب قوسین، مقام أو أدنی یا قلب وسیع، ظهور و تجلی حق متعال در انسان کامل)[۱۶].
  • باز هم انسان کامل: شاید لفظ انسان کامل اولین بار در اواخر قرن ششم، توسط محی‌الدین بن عربی، به‌کار برده شده باشد، اما پیش از او معنا و مفهوم این لفظ مورد توجه و استعمال بوده است.

انسان کامل، یعنی کسی که در دو قوه عقل نظری و عقل عملی به بالاترین درجه قابل تصور رسیده باشد (نظراً: دارای عقل مستفاد و عملاً: دارای مقام فنای فی الله و بقای بالله)[۱۷]. عرفای اسلامی از انسان کامل با القابی چون: «شیخ»، «هادی»، «مهدی»، «خلیفه»، «جام جهان‌نما»، «اکسیر اعظم» و «خضر» تعبیر می‌کنند و در روایات از او، با «امام»، «خلیفه»، «قطب»، «صاحب‌الزمان»، «ولی‌الله» و «مؤید به روح القدس» یاد شده است و در قرآن مجید کلماتی از قبیل «مخلصین»، «سابقون»، «رسول»، «عیسی زنده‌کننده اموات» و «سلیمان عالم به زبان مرغان»، به انسان کامل تأویل شده‌اند[۱۸]. هر انسانی و هر موجودی مظهر یکی از اسمای الهی است؛ به‌خلاف انسان کامل که مظهر تام جمیع اسما و بلکه مظهر اسم اعظم و مستجمع جمیع کمالات و صفات است، اما بالغیر نه بالذات[۱۹]. در این مقاله، ضرورت وجود انسان کامل و نقش انسان کامل در نظام هستی نیز بررسی شده و در پایان خاطرنشان شده است که: بهترین راه وصول به مقام انسان کامل، عبودیت است[۲۰].

  • نیم‌نگاهی به استادان و آثار عرفانی امام خمینی(ره):

الف)- مشایخ عرفانی حضرت امام خمینی(ره):

  1. آقا میرزا هاشم اشکوری لاهیجی مازندرانی؛
  2. میرزا محمدعلی شاه‌آبادی؛
  3. شیخ محمدرضا اصفهانی[۲۱].

ب)- آثار عرفانی امام خمینی: امام خمینی اگرچه سال‌ها به تدریس فلسفه اشتغال داشته، اما در این موضوع، کتاب یا رساله مستقلی ننگاشته است، اما در عرفان نظری گرچه کمتر تدریس داشته، ولی کتاب‌های متعدد و فراوانی در این موضوع به رشته تحریر درآورده است. در فقه و اصول ایشان مجمع البحرین بوده، هم تدریس و هم تألیف دارد. آثار عرفانی ایشان:

  1. شرح دعای سحر؛
  2. مصباح الهداية؛
  3. تعليقات علی شرح فصوص الحكم و مصباح الأنس؛
  4. سر الصلوة، معراج السالكين و صلوة العارفين؛
  5. اربعین، چهل حدیث؛
  6. آداب الصلوة؛
  7. تفسیر سوره حمد[۲۲].
  • عناوین مقالات دیگر این مجموعه، عبارت است از:
  1. ادب دعا؛
  2. تأویل قرآن از دیدگاه امام خمینی؛
  3. کلام خدا و کتاب خدا؛
  4. اعجاز قرآن از منظر امام خمینی؛
  5. آراء فلسفی امام خمینی؛
  6. احیای میراث فلسفی امام خمینی؛
  7. اندیشه‌های اخلاقی – عرفانی امام خمینی؛
  8. نگرش امام خمینی به چهار کتاب حدیثی؛
  9. معرفی اجمالی کتاب «المكاسب المحرمة»، ج1؛
  10. آشنایی با کتاب «مناهج الوصول إلی علم الأصول».

پانویس

  1. ر.ک: مقدمه، ص2-3
  2. ر.ک: متن کتاب، ص7، پاورقی 1
  3. ر.ک: همان
  4. ر.ک: همان، ص8
  5. ر.ک: همان، ص9
  6. ر.ک: همان، ص12-18
  7. ر.ک: همان، ص19
  8. ر.ک: همان، ص21-23
  9. ر.ک: همان، ص24
  10. ر.ک: همان، ص26
  11. ر.ک: همان، ص‌35
  12. ر.ک: همان، ص37
  13. ر.ک: همان، ص37-39
  14. ر.ک: همان، ص41-42
  15. ر.ک: همان، 42-70
  16. ر.ک: همان، ص71-91
  17. ر.ک: همان، ص94
  18. ر.ک: همان، ص95-96
  19. ر.ک: همان، ص97
  20. ر.ک: همان، ص97-105
  21. ر.ک: همان، ص158-160
  22. ر.ک: همان، ص161-168

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.

وابسته‌ها