بحران نیهیلیسم فکری و هنری نیچه

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

بحران‌ نیهیلیسم ‌فکری ‌و‌ هنری ‌نیچه، نوشته محمد مددپور(1334-1384ش) است. نویسنده به تحلیل ریشه‌های انحطاط تفکر مدرن و نیهیلیسم ذاتی در فلسفه نیچه می‌پردازد و او را به‌عنوان اولین متفکر پست‌مدرن در مواجهه با زوال ارزش‌های کهن معرفی می‌کند. همچنین، این اثر به نقش هنر و زیبایی‌شناسی در نظریه نیچه به‌عنوان راهی برای تأیید زندگی در مواجهه با نیهیلیسم اشاره دارد.

بحران نیهیلیسم فکری و هنری نیچه
بحران نیهیلیسم فکری و هنری نیچه
پدیدآورانمددپور، محمد (نويسنده)
ناشرسازمان تبليغات اسلامی. شركت چاپ و نشر بين الملل
مکان نشرایران - تهران
سال نشر1387ش
چاپ2
شابک978-964-304-156-4
موضوعنیچه، فریدریش، ویلهلم، 1844 - 1900م. - نقد و تفسیر - نیهیلیسم - فیلسوفان آلمانی - قرن 19م. - تاریخ و نقد
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
/م4ب3 3317 B
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

انگیزه نگارش و اهمیت کتاب

انگیزه نگارش این اثر، کاوش در بنیان‌های نظری انحطاط تفکر مدرن و نیهیلیسم ذاتی آن از منظر نیچه است. آشنایی با آرای نیچه می‌تواند زمینه‌ساز شناخت بهتر تفکر و فرهنگ غرب باشد و بستری تئوریک مناسب برای عبور از سلطۀ مشهورات سکولاریستی و بازیابی هویت اعتقادی خود در عرصۀ فرهنگ و اندیشه فراهم آورد. این اثر کاوشی در بنیان‌های نظری انحطاط تفکر مدرن و نیهیلیسم ذاتی نیچه است. نیهیلیسم به‌عنوان معروف‌ترین تجسم نیست‌انگاری غرب در دویست سال اخیر شناخته می‌شود.[۱]

ساختار

کتاب با مقدمه‌ای از ناشر آغاز می‌شود. پس از آن، یک «درآمد» و دو فصل از نویسنده را در بردارد.

سبک نگارش

رویکرد نویسنده نسبت به اندیشۀ نیچه «انتقادی» است.

گزارش محتوا

مددپور از کتابش چنین گزارش می‌دهد: نوشتۀ حاضر کوششی برای بیان یکی از آخرین نحله‌هایی است که در صدد یافتن راهی برای رهایی انسان است، اما این راهی غیر از مسیر حق و حقیقت است. فردریش نیچه، فیلسوف آلمانی، متفکری به‌نوبهٔ خود «استثنایی» است که طلب و تمنای رهایی از مدرنیته با تمسک به روح مدرنیته، یعنی «ارادۀ معطوف به قدرت» دارد. این، یعنی طلب و تمنّایی وارونه (به‌سان شاهد وارونۀ حافظ که کسب جمعیت از زلف پریشان می‌کند!) اما هرگز نیچه نخواهد توانست به این مطلب دست یابد.

فصل اول: وجهۀ نظر دیونوسوسی و آپولونیِ تفکر نیچه، آخرین مرحلۀ بسط متافیزیک نیست‌اِنگارانۀ افلاطونی

آنچه در این فصل به‌تفصیل آمده، اجمالش در عنوان آن ذکر شده است؛ یعنی این‌که تفکر نیچه، علی‌رغم اصرار بر نفی متافیزیک افلاطونی، خود به نحوی «اثبات آن» است! اگر سقراط و افلاطون در آغاز تاریخ متافیزیک و فلسفه، با نفی ویرانگر اساطیر هومری، به اثبات عالَم مثالی و اتوپیایی خویش ابتدا کردند و آغازگر نیهیلیسم و نیست‌اِنگاری شدند، نیچه نیز با نفی عالَم افلاطونی و حقیقت و خیر و زیبایی مثالی و مفهومیِ جزمی فلسفه و متافیزیک یونانی، به نحوی حقیقت و خیر زیبایی و ارزش‌های نیست‌اِنگارانۀ خود را اعلام کرد؛ حقیقتی که از افلاطون به بعد، تابع دید و نظر بشر شده بود، در پایان تاریخ متافیزیک بر اساس همین دید و نظرِ بشری طرد شد. گویی تاریخ 2500 سالۀ متافیزیک، طوماری که سقراط و افلاطون گشایندۀ آن بودند، به دست نیچه بسته می‌شود.

نیچه نیز دچار همان سیر نزولی تاریخ «وجود» است و منطق او در حکم جهت و دلیل خردمندی و روشنگری اروپایی و آخرین منطق از سلسله منطق‌هایی است که افلاطون آغازین آن را افتتاح کرده بود. از این منظر، منطق نیچه نیز ماهیتاً منطقی افلاطونی است منتهی وارونه؛ مانند منطق مارکس که وارونۀ منطق هگل است. در حقیقت، هر دو منطق، بنیادی نیست‌اِنگارانه و خودبینانه دارند. بااین‌حال، منطق افلاطونی، نیست‌اِنگارانه است، اما خودبینانه نیست، افلاطون حقیقت را ورای ذهن و سوژه تلقی می‌کند، هرچند نیست‌اِنگارانه‌ی آن را به ساحت نظر و فکر بشری و جهت دید و سوژۀ انسانی تنزّل داده است؛ بنابراین، وارونگی متافیزیکی نیچه و مارکس، به معنی گذشت از متافیزیک و منطق متافیزیکی نیست.

فصل دوم: فلسفه هنر نیچه، توهم رهایی از نیست‌اِنگاری با هنر نیست‌اِنگار!

این فصل، بیان تفصیلی از فصل پیشین است که به مبانی نظری تفکر نیچه در باب هنر می‌پردازد؛ نیچه هنر را ارادۀ معطوف به قدرت می‌دید به‌گونه‌ای که همۀ ارزش‌های جعلی کُهن را نفی می‌کند تا ارزش‌های نویی را تأسیس نماید. هنر چه در وجه دردناک‎تر تراژیک دیونوسوسی و چه در وجه زیبای حماسی آپولونی پرده‌های حجاب را از روی زندگی پس می‌زند و آدمی را با اصل ذات و حقیقت خویش که «ارادۀ معطوف به قدرت» است، آشتی می‌دهد و آدمی را از کین‌توزی و ایلغارِ [یورش] به زمین و زمان رهایی می‌بخشد.[۲].

پانویس

  1. ر.ک: مقدمه ناشر، ص10-9
  2. ر.ک: درآمد نویسنده، ص47-45

منابع مقاله

  1. مقدمه ناشر
  2. درآمد نویسنده

وابسته‌ها