زوزنی، محمد بن حسن
| ابوسهل زوزنی | |
|---|---|
![]() | |
| نام کامل | محمد بن حسین (یا حسن) زوزنی |
| لقب | شیخ العمید |
| نام پدر | حسین (یا حسن) |
| محل تولد | زوزن، ایران |
| محل زندگی | غزنین، هرات، نیشابور |
| رحلت | ح ۴۴۶ قمری (۱۰۵۴ میلادی) |
| دین | اسلام |
| پیشه | دبیر، دیوانسالار، وزیر |
| منصب | رئیس دیوان رسائل، وزیر |
| پس از | ابونصر مشکان |
| اطلاعات علمی | |
| علایق پژوهشی | ادبیات عرب، شعر، لغت |
| اساتید | |
| معاصرین | سلطان محمود غزنوی، سلطان مسعود غزنوی، بیهقی، ثعالبی |
| برخی آثار | |
ابوسهل محمد بن حسن زوزنی (متوفی ح ۴۴۶ق)، اَبوسَهلِ زوزَني با نام کامل محمد بن حسین (یا حسن) زوزنی، ملقب به شیخ العمید، از دبیران و دیوانسالاران برجسته عصر غزنوی بود. وی ابتدا به عنوان معلم فرزندان احمد میمندی، وزیر سلطان محمود غزنوی، به دربار راه یافت و سپس به عنوان سرپرست ولیعهد، مسعود، در هرات منصوب شد. ابوسهل به دلیل نزدیکی به مسعود، مورد حسادت درباریان قرار گرفت و به بددینی متهم شد که منجر به زندانی شدنش در غزنین گردید. پس از مرگ سلطان محمود، ابوسهل از زندان گریخت و در دامغان به مسعود پیوست و در به قدرت رساندن او نقش کلیدی ایفا کرد. در دوره سلطنت مسعود، ابوسهل به مقاماتی همچون ریاست دیوان رسائل دست یافت و نفوذ بسیاری پیدا کرد. او به داشتن طبعی شرور و توطئهگر شهرت داشت و در برکناری و اعدام رقبایی چون حسنک وزیر نقش مستقیم داشت. ابوسهل در ادبیات عرب و فارسی مهارت داشت و با ادیبان بزرگی مانند ثعالبی مکاتبه میکرد. از اشعار او، نمونههایی در مضامین ذم دنیا و خمریات به جا مانده است.
ولادت
محمد بن حسین (یا حسن) زوزنی، مشهور به ابوسهل زوزنی و ملقب به شیخ العمید،[۱] در خانوادهای اهل علم در ناحیه زوزن واقع در خراسان بزرگ (در محدوده امروزی ایران/افغانستان) به دنیا آمد. پدرش، حسین (یا حسن)، از عالمان دینی مشهور زمان خود بود، چنانکه بیهقی با ذکر صفت "امامزاده" برای ابوسهل، به این جایگاه خانوادگی اشاره کرده است.[۲] تاریخ دقیق تولد او در منابع ثبت نشده است. اما این اندازه پیداست که وی بایستی در سالهای آخر ربع سوم و یا در اواسط نیمۀ دوم قرن چهارم هجری قمری به دنیا آمده باشد.[۳]
تحصیلات
ابوسهل زوزنی به سنت دبیران آن عصر، دانشهای ادبی را به خوبی فراگرفت. او در زبان و ادبیات عرب تبحر ویژهای یافت تا جایی که به این زبان شعر میسرود. وی همچنین در ادبیات فارسی، لغت و شعر نیز چیرهدست بود و بیهقی او را در این زمینهها "یگانه روزگار" خوانده است.[۴] از جمله اساتید یا مشوقین او در ابتدای راه، میتوان به احمد میمندی، وزیر بااقتدار سلطان محمود غزنوی اشاره کرد که ابوسهل تربیت فرزندان او را بر عهده داشت و این موقعیت، نقطه آغاز ورود او به دستگاه دیوانی بود.[۵]
فعالیتها
فعالیتهای ابوسهل زوزنی عمدتاً در دستگاه حکومتی غزنویان متمرکز بود. او ابتدا متصدی تربیت فرزندان وزیر، احمد میمندی شد. سپس به عنوان سرپرست و مشاور ولیعهد، مسعود، در هرات گماشته شد. پس از مرگ محمود و در خلال جنگ جانشینی، ابوسهل از زندان گریخت و به مسعود پیوست و در تصاحب تخت غزنی توسط مسعود، نقش مشاور اصلی و غیررسمی را ایفا کرد. در دوره سلطنت مسعود، وی به ریاست دیوان عرض و سپس پس از درگذشت ابونصر مشکان، به ریاست دیوان رسائل (صدارت) منصوب شد. او این مقام را در دوره جانشینان مسعود، مانند مودود و عبدالرشید نیز حفظ کرد و حتی برای مدتی کوتاه به مقام وزارت طغرل (غاصب غزنوی) نیز رسید. ابوسهل به داشتن روحیهای انتقامجو و توطئهگر مشهور بود و در براندازی و حذف رقبای سیاسی خود، از جمله اعدام حسنک وزیر، نقش اساسی داشت.[۶] با این حال، او در عرصه ادب، فردی فاضل و ادیب محسوب میشد[۷] و با ادبای بزرگی چون ثعالبی ارتباط داشت.
وفات
ابوسهل زوزنی سرانجام در حدود سال ۴۴۶ قمری (مصادف با ۱۰۵۴ میلادی) درگذشت. تاریخ دقیق و محل دفن او در منابع به طور مشخص ذکر نشده است.[۸]
آثار
از ابوسهل زوزنی، آثار مکتوب مدونی به جا نمانده است. شهرت ادبی او بیشتر به دلیل اشعاری است که به زبان عربی میسروده است. نمونههایی از اشعار او که در مضامین "ذم دنیا" و "خمریات" سروده شده، توسط مورخان و ادبایی مانند بیهقی، ثعالبی و باخرزی نقل شده است. ثعالبی همچنین از نوشتههای منثور وی یاد کرده است، اما نمونهای از آنها بر جای نمانده است.[۹]
پانويس
منابع مقاله
- خطیبی، ابوالفضل، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، ج5، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، 1388.
- رضایی، جمال، مقاله بوسهل زوزنی در تاریخ بیهقی، یادنامه ابوالفضل بیهقی: مجموعه سخنرانیهای مجلس بزرگداشت ابوالفضل بیهقی 21 تا 25 شهریور ماه 1341، مشهد، انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ دوم، زمستان 1374ش
- پایگاه أصول
