فاشیسم ادبی
فاشیسم ادبی تألیف آراز بارسقیان، این کتاب مجموعهای از مقالات نویسنده در سالهای 95-97 دربارهی وضعیت ادبیات معاصر ایران است که به موضوعاتی چون فاشیسم ادبی، رفتارهای حرفهای در ادبیات، چالشهای صنف نویسندگان، جوایز ادبی و نقد داستاننویسی معاصر میپردازد. نویسنده با نگاهی شخصی و غیررسمی به تحلیل این مسائل پرداخته و در پایان، متن سخنرانی خود در بزرگداشت هوشنگ گلشیری را نیز آورده است.
| فاشیسم ادبی | |
|---|---|
| پدیدآوران | بارسقیان، آراز (نویسنده) |
| ناشر | یکشنبه |
| مکان نشر | تهران |
| سال نشر | 1397 |
| شابک | 3ــ89820ـ600ـ978 |
| کد کنگره | |
گزارش کتاب
این کتاب دربرگیرندۀ مقالاتی است که نویسنده در سالهای 95 و 96 و 97 با محوریت ادبیات در فضای مجازی نوشته و به چند موضوع نگاه میکند. در واقع این مجموعهی کوچک چیزی نیست جز به ظاهر کنشها و واکنشهای شخصی نگارنده نسبت به وضعیت ادبیات معاصر ایران؛ ادبیاتی که سهم کوچکی در آن داشته و دارد. اگر به ظاهر این واکنشی شخصی است نسبت به وضعیت ادبیات، میتوانست به صورت مدون و کتاب منتشر نشود، میشد رفت و کتابی جداگانه نوشت؛ عافیتطلبانه رفتار کرد، نگارنده مسلماً نتوانسته همهجانبه به موضوع نگاه کند. دقیقتر شدن در مسئلۀ آموزشهای ادبی و کلاسداری و کارگاهداری مقولهای است که در این کتاب به آن پرداخته شده؛ اما کمی پراکندهتر از سایر موارد است، یک مورد فرعی هم تحت عنوان «جوایز ادبی» است که به آن پرداخته شده است.
اولین نوشتار کتاب، نگاهی به بحث فاشیسم ادبی و کتاب «سرخِ سفید» نوشتۀ مهدی یزدانی خرم دارد. در ابتدای این نوشتار میخوانیم: «در دنیای نقدِ ابژکتیو، باید خود اثر و داستان دراماتیکش را نقد کرد. چه اتفاقی میافتد اگر نویسندۀ کتاب خودش را صاحب نظریه ادبیای بداند و بر همان اساس بنویسد و رفتار کند؟ آنوقت آیا برای نقد، شما باید مستقیم سراغ خود اثر بروید یا ابتدا نگاهی به اعتقاد ادبیاش بیندازید و با پشتوانۀ آن نقد به سراغ نقد دنیای اثر بروید؟ میشد بدون بررسی این اعتقاد به سراغ نقد کتاب رفت اما اینطوری انگار چیزی در نقد مغفول میماند. کتاب مذکور به خاطر ساخت نمادین و بهره نبردن از بخش مهمی از عناصر زیباییشناسی رمان (عناصری همچون پیرنگ ـ رمان فاقد شبکۀ علی معلولی است ـ شخصیتپردازی ـ رمان فاقد هرگونه شخصیتپردازی پیچیده و سادهای است ـ دیالوگ ـ دیالوگ به مفهوم ضعیفترین شکل خودش هم برقرار نمیشود؛ تمام اینها در بخش دوم مطلب توضیح داده میشود) و اهمیتدادن صرف به چیزی که ارسطو از آن بهعنوان Thought یا فکر یاد میکند، باعث شده که محوریت نظریه به سایر عوامل آن سوار باشد و همین موضوع سؤال مهمی را مطرح میکند: اثری که نمایندۀ یک نظریه ادبی باشد و از کمترین عناصر زیباییشناسی ادبی (حتی برای حفظ ظاهر) برخوردار باشد، رمان است؟ ضدرمان است؟ یا رسالهای در پروپاگاندا (تبلیغ) طرز تفکری؟». (ص 11 ـ 12)
نوشتار دوم و سوم کتاب با عنوان «رفتار ادبی» و «برخوردهای ادبی» در واقع دربارۀ رفتارها و برخوردهایی است که در ادبیات و حوزۀ مربوط به آن اتفاق میافتد و از آنجا نشئت گرفته که نویسندهای به نام علی چنگیزی پیشنهاد داده که مدیران نشر چشمه برای بررسی این نشر کمکی بگیرند. جواب ضمنی مدیران این نشر نیز این بود: ما نیاز به کمک و همفکری کسی نداریم. خودمان میدانیم.
یکی از جدیترین مسائلی که نویسندگان سال 1396 در کل ایران با آن روبرو شدند، تشکیل صنف بود. خواستهای دیرین که قرار بود مثلاً مثل کانون نویسندگان باشد. این حرکت و کنارزدن کانون سبب ناراحتی بسیاری شد و اما امر مهمتر از ریشه خرابکردن این حرکت به طور کل است. نکتۀ جالب اینجاست که این صنف که فقط مخصوص تهران است، هنوز نتوانسته مشروعیتی کسب کند و تنها مشروعیت خود را از گفتههای عدهای همچون محمود دولتآبادی به دست آورده است. نوشتار «صنف ادبی؟» در بررسی این مقوله به نگارش درآمده است.
جوایز ادبی در ایران محل حاشیه است و در این کتاب چند نوشتار پشت سر هم دربارۀ این موضوع به نگارش درآمده است.
نگاهی به داستان بلند «هشتوچهلوچهار» نوشتۀ کاوه فولادینسب دیگر نوشتار این کتاب است. داستان میخواهد بیستوچهار ساعت از زندگی نیاسان زمانی، ساعتساز آرام و کمحرف خیابان انقلاب، نزدیک قنادی فرانسه، روبهروی سینما سپیده را روایت کند. ایدۀ رمانها و داستانهایی که در یک روز نوشته میشود و تأکیدهای مختلفی بر «یک روز» دارند تازگی خاصی ندارند و عرصهی نیازمودهای نیستند. نکتهای که از نقدهای ادبیات داستانی ما رخت بربسته و هیچوقت بهش توجه نشده این است که هر اثری را با ایدئال رماننویسی جهان مقایسه میکنیم. هر اثری با خودش و فقط خودش اگر مقایسه بشود به دنیای نقد منطقیتری میرسیم. یک اثر، ایدئال و ضد ایدئالِ خودش را در خودش دارد و باید ببینم در نهایت این دانه در شکل تکاملیافتۀ خود به چه تبدیل شده؟ آیا توانسته رشد سالم داشته باشد و اصلاً دانۀ چه گیاهی است؟ نویسندۀ این مطلب خودش را ملزم میداند که اثر را از دید خود اثر نقد کند، نه از کانال مقایسه با آثار برتر جهان و نه از دید پایین به بالا.
آخرین نوشتار کتاب نیز متن سخنرانی نویسنده برای هجدهمین سالمرگ هوشنگ گلشیری است که در جمع تعدادی علاقمند به ادبیات ارائه شده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات