سفرنامه لرستان و خوزستان (افشار)
نام کتاب | سفرنامه لرستان و خوزستان، افشار حسنعلی خان |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | افشار، حسنعلی (نويسنده)
دالوند، حمیدرضا (محقق) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | DSR 1325 /ح5س7 |
موضوع | ایران - سیر و سیاحت - قرن 13ق.
حسن علی افشار، قرن 13ق. - خاطرات خوزستان - سیر و سیاحت - قرن 13ق. سفر نامهها لرستان - سیر و سیاحت - قرن 13ق. |
ناشر | پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگى |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1382 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE10678AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
سفرنامه لرستان و خوزستان تاليف حسنعلىخان افشار مىباشد.
حسنعلىخان افشار، در روز دوشنبه 12 ذيحجة الحرام 1265 قمرى(12 ابان 1227 شمسى) از تهران به طرف حضرت شاه عبدالعظيم حسنى حركت كرد و سفر خود را به لرستان و خوزستان آغاز نمود كه پس از حدود چهار ماه و ده روز، عصر روز دوشنبه 26 ربيعالثانى 1266 قمرى(20 اسفند 1227ش) وارد تهران، و پايان سفرش را اعلام نمود. او در اين سفر، گزارش نسبتا سبوطى را به حضور ناصرالدين شاه قاجار تقديم كرد.
در مورد هدف اصلى از اين سفر بايد گفت: حسنعلى خان افشار كه از پيشخدمتهاى خاصه دربار ناصرى است، به پاس كوششهاى اردشير ميرزا و سهامالدوله دربار گردانى خلعت حكمرانان فوق و نيز فرمان پيوستن حكومت گلپايگان، به قلمرو حاكم بروجرد مأمور مىشود.
حسنعلىخان مسير تهران، خرمآباد را از طريق قم، شهرنو(اراك) و بروجرد با همراهى چاپارهاى دولتى پيمود و پس از توقف كوتاه در لرستان رهسپار دزفول مىشود. بعد از چندى به خرمآباد رهسپار مىشود و پس از طريق بروجرد به شهر نو، نهايتا به تهران باز مىگردد.
ساختار
به طور كلى مطالب كتاب از دو بخش تشكيل شده است: اوّل متن گزارشهاى حسنعلى خان افشار است كه به شيوۀ روزنامۀنويسى تدوين شده است و رويدادها در زير روز و ماه مربوط به خود نگارش يافتهاند. براى دستيابى آسان به مطالب گزارش شهرها بعد از متن گزارش، روزانه قرار گرفتهاند. بخش دوم، مربوط به آقاى حميدرضا دالوند، مصحّح و پژوهشگر اين سفرنامه مىباشد كه حاصل كار ايشان،مقدمه و يادداشتهايى است كه به متن اين سفرنامه افزوده شده است و اين امر در كتاب به پائيز، سال 1373 ثبت شده است.
بخش اول از صفحه 67 آغاز و پايان آن صفحه 154 مىباشد. بخش دوم كه شامل مقدّمه، صفحه 15 تا 65 و ياداشتها از صفحه 155 تا 207 مىباشد، تشكيل يافته است.
گزارش محتوا
متن گزارش، دستنويس مؤلف كه با دو عنوان روزنامچه؟ و گزارش شهرها در كتاب آمده است، مىتوان در يك نگاه كلى، مطالب آن را به سه دسته تقسيم نمود.
اوّل آن دسته مطالبى است كه حسنعلى خان افشار در خصوص عوامل و پديدههاى جغرافيايى(مانند آب و هوا ناهموارىها، پوشش گياهى و...) ارائه داده است؛ از جمله در صفحه73: در سر راه در اين هشت فرسخ، سه چهار پارچه ده كوچك مخروبه بود، هواش گرمسير است، شكار ندارد.
دومّ، موضوعات تاريخى و جغرافيايى تاريخى منطقه است. از جمله در صفحه 145 شهر دزفول كه دزفول ناميدهاند. اول در ايّام سلف در عهد اردشير بابكان يك قلعه كوچك ساخته بودند و اسمش را با زبان خودشان دزپل گذاشته بودند؛ به معنى دز قلعه است، چون كه قلعه آن طرف رودخانه و چسبان بر پل رودخانه است.
دسته آخر رواياتى است كه وى در خصوص وضعيّت سياسى - اجتماعى مردم ارائه داده است. در صفحه 148 آورده: قربانت شوم در همه چيز مثل اهالى ساير ولايات اوضاع ندارند و بسيار كم فهم هستند و بسيار بىچيزند. خصوص در ايام فترت و يك سال هم پيش از آن فيلى و بختيارى، اعراب، ضرر زياد به ايشان زده و چاپيدهاند. با وجود اين بىچيزى شرورند.
علاوه بر اين مطالب كلى و توصيف جغرافيايى منطقه، توجه حسنعلى خان افشاريه موضوعاتى؛ همچون وضعيت شهرها و تغيير و تحول آنها، رودخانهها و نقش اقتصادى-تاريخىشان، حاوهها، آداب و رسوم ارزشمند در خصوص جغرافيايى تاريخى اين منطقه نشان داده است.
ويژگى ديگر سفرنامه، سبك نگارش مؤلف آن است، با اينكه پيرو ويژگىهاى زمان خود اوست، از شخصيت و ويژگىهاى اخلاقى و رفتارى نويسنده سخت تاثير پذيرفته است، بىبهره بودن نويسنده از دانش بالا و وابستگى او به دربار ناصرى و همچنين پيشينۀ خانوادگى او كه از افشارهاى آرومى مىباشد، نثرى را پديد آورده كه گذشته از جملههاى سست و گاه غير دستورى آن، جملات كوتاه و نزديك به زبان گفتارى است، از اين روز او به ديد نويسنده سوم شخص است و كتاب با عبارت هايى؛ همچون«خانزاد قديم كه به خاك پاى مبارك جسارت به عرض نموده»،آغاز مىشود و سرانجام با عبارت «خانزاد صميم و چاكرزادۀ قديم...» به پايان مىرسد.
بخش دوم كه شامل مقدّمه و يادداشت مىباشد، مصحّح: سبب آن را اين گونه بازگو مىكند. به سبب تك نسخه بودن دستنويس، كوشش شد تا متن حاضر بر پايه شيوه تصحيح قياسى فراهم آيد. به همين علّت براى آگاهى بيشتر خوانندگان از ارزش و چگونگى رويدادهاى روزگار شاه قاجار، متن را با گزارش موجود، به ويژه گزارش اعضاى كمسيون مرزبندى ايران و عثمانى، چريكف، مشيرالدوله و لوفتوس، تطبيق داديم.
مقدمه به بررسى وضعيت ايران در روزگار شاه قاجر(شاه مرد) مىپردازد كه پس از نافرجام بودن اردوكشى به هرات و بيمار شدن پادشاه و بالاگرفتن آن، حاج ميرزا آقاسى صدراعظم را بر آن داشت كه پادشاه را به عمارت محمديه در شمال تهران بفرستند و خود به امور مملكت بپردازد. از اين رو در ادارۀ حكومت ايران دوگانگى پديد آمد، از طرف ديگر آنچه اين بحران را در اداره ايران تشديد مىكرد، همسر بيمار پادشاه مهدعليا، بود كه به چگونگى بر تخت نشاندن فرزندش مىانديشيد و ديگرى، اميران بر نفوذ و اشراف كهنه كار دربار قاجار بودند كه براى مرگ شاه روزشمارى مىكردند. و در ادامه به بررسى وضعيت لرستان در زمان شاه قاجار به طور مجزا پرداخته شده است.
از آنجا كه متن گزارش حسنعلى خان افشار به طور فشرده، و خلاصه تدوين يافته است و دربردارنده دادههاى بسيارى از اوضاع اقتصادى، اجتماعى، شمار خانوار و جمعيّت روستاها و شهرهاى سر راه(اشاره به اوضاع امنيتى راهها و منطقهها، توجه به طبقات اجتماعى و...) و توجه به آثار باستانى، اشاره به شاعران و بزرگانى كه تنها از راه اين گزارش با آنها آشنا مىشويم. لذا مصحّح و پژوهشگر براى اينكه خواننده اطلاعات بيشترى در زمينه رويدادها، اشخاص، افراد و اماكن و...بدست آورد. بيشتر در فضايى كه گزارش در مسير مسافرتش جريان داشته، كمتر اشاره نموده و يا به صورت اشاره به تندى از آنها گذشته است.اين يادداشتها را در دو قسمت، يادداشتهاى روزنامچه و يادداشتهاى گزارش شهرها، بعد از متن گزارش قرار داده است و با شمارههايى كه در متن گزارش بين() قرار داده، خواننده رابه اين يادداشتها ارجاع مىدهد كه اين كار از ويژگىها و مزاياى مختصر به فرد اين كتاب به شمار مىرود و اطلاعات كامل و سودمندى از تاريخ و وضعيّت اين سرزمينها به خواننده ارائه مىدهد.
در اول كتاب، فهرست مطالب گنجانده شده است. و در پايان اثر صفحات متعددى به تصاوير بناهاى تاريخى و باستانى اختصاص يافته است. فهرستها شامل فهرست اعلام،اشخاص و جاها و امكان است و جزء آن، نام دودمانها و گروهها نيز به كتاب اضافه شده است و بعد از اينها، كتابنامه درج شده است.