الإتباع

    از ویکی‌نور
    الإتباع
    الإتباع
    پدیدآورانابو الطیب لغوی، عبد الواحد بن علی (نويسنده)
    سال نشر1380ق - 1961م
    چاپ1
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    PJ ۶۶۲۰/الف۲الف۲
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الإتباع، اثر عبدالواحد بن علی عسکری حلبی، مشهور به ابوالطیب لغوی (متوفی ‍۳۵۱ق)، ادیب و لغت‌شناس عرب، در بررسی آرایه اتباع و تأکید و اقسام و نمونه‌های آن در کلام عرب است.

    اتباع چیست؟

    اتباع، یکی از آرایه‌های ادبی است که برای آن تعریف‌های گوناگونی ارائه شده است. موجزترین آنها (گرچه جامع نیست)، تعریف احمد بن فارس در کتاب فقه اللغة است، به شرح زیر:

    اتباع، آن است که به دنبال کلمه‌ای، کلمه‌ای دیگر که در وزن و حرف رویّ (آخرین حرف اصلی از کلمات هم‌آهنگ) مثل آن است، برای اشباع و تأکید آورده شود؛ مانند «حسن بسن»، که هر دو بر یک وزن هستند و حرف رویّ آنها نون مقید است.

    می‌توان بحث پیرامون اتباع را با تکیه بر نظریه ابوالطیب، چنین مطرح کرد: اتباع، هم در اسماء وجود دارد و هم در افعال.

    اتباع اسمی، بر دو گونه است:

    1. تابع، متصل به متبوع و به معنای آن است یا معنایی ندارد (ضمنا این تابع، به‌گونه مفرد و مستقل نمی‌آید) که این خود بر دو گونه است:
      1. تابع، با لفظ واحد بعد از متبوع می‌آید، مانند: «حسن بسن».
      2. تابع، با دو لفظ بعد از متبوع می‌آید، مانند: «حسن بسن قسن». توجه: بسیاری از اوقات، کلمه تابع با میم آغاز می‌گردد، مانند: «صقر مقر»، «شذر مذر» و «هیاط میاط».
    2. تابع، متصل به متبوع و دارای معناست (این نیز به‌‌گونه مفرد نمی‌آید)، مانند: «شیطان لیطان» (لیطان، به معنای ملعون است).

    اتباع فعلی آن است که تابع به‌واسطه حرف عطف، منفصل از متبوع بیاید.

    این قسم، خود بر دو گونه است:

    1. تابع فعلی، لفظی واحد است و خود بر دو قسم است:
      1. افعال (تابع و متبوع)، ظاهرند، مانند: «حياك الله و بياك.
      2. افعال، مقدرند، مثل مصادری که افعال آنها در تقدیر است، مانند: «قبحا له و سقحا».
    2. تابع فعلی، دو لفظ است، مانند: «لا بارك الله في الشعوبي و لا تارك و لا دارك[۱].

    امتیازات این کتاب

    1. اشتمال بر کثرت شواهد برای آرایه اتباع؛
    2. حسن تصنیف؛
    3. حسن ترتیب: کتاب، بر اساس حروف معجم ترتیب یافته و شاید بتوان گفت که اولین کتابی که اتباع را بر این اساس ترتیب داده، همین کتاب ست. احمد بن فارس بر اساس روش همین کتاب، الإتباع و المزاوجة را تألیف کرده است[۲].

    انگیزه تألیف

    ابوالطیب، عدم وجود کتابی مستقل و جداگانه درباره اتباع و تأکید را انگیزه تألیف خود دانسته است. وی معتقد است که با وجود استعمال بسیار اتباع و تأکید در کلام عرب، علمای پیشین از تألیف کتابی مستقل که این موضوع را پوشش دهد غفلت ورزیده‌اند[۳].

    روش مصنف

    مصنف، کتاب را بر اساس ترتیب حروف الفبا به‌صورت زير تنظیم کرده است:

    در هر حرف، نخست از اتباع و مثال‌های آن و سپس از تأکید و شواهد آن سخن گفته است. وی در همه حروف به همین شیوه عمل کرده است، مگر در حروفی که شواهدی از اتباع یا تأکید برای آنها وجود نداشته؛ یعنی کلمه‌ای که با آن حرف آغاز و به‌گونه اتباع یا تأکید به‌کار رفته باشد، یافت نگردیده است.

    این حروف، عبارتند از ضاد و طاء و ظاء که در اتباع و تأکید برای آن‌ها الفاظی وجود نداشته است. در باب غین نیز فقط تأکید را ذکر می‌کند؛ زیرا برای اتباع آن لفظی نیافته است. با حذف این حروف، هفده باب در اتباع و هیجده باب در تأکید باقی می‌ماند[۴].

    ابوالطیب بین تأکید و اتباع فرق می‌گذارد، به شرح زیر:

    اگر کلمه دوم، فی‌نفسه معنا نداشته باشد یا همان معنای متبوع را دارا باشد و تنها برای تقویت ماقبل خود بیاید و به‌صورت مفرد و مستقل استعمال نگردد، اتباع است، اما اگر کلمه دوم با کلمه اول مشارکت در معنی داشته و آن را تقویت کند و امکان تنها آمدن را دارا باشد، تأکید است[۵].

    نمونه مباحث

    باب اتباعی که در آغاز آن الف است: ابومالک گفته است: عرب در توصیف یک شیء به سخت بودن، می‌گوید: «إنه لشديد أديد». «أديد»، از «أدّ» مشتق است و به معنای قوت می‌باشد، لکن أديد، به‌تنهایی استعمال نمی‌گردد[۶].

    باب تأکیدی که آغاز آن الف است:

    گفته می‌شود: «بلد عريض أريض». عريض یعنی پهناور و أريض یعنی گیاه نیکو[۷].

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه محقق، ص‌4-3
    2. ر.ک: همان، ص‌13
    3. ر.ک: مقدمه مؤلف، ص2
    4. ر.ک: مقدمه محقق، ص‌14-13
    5. ر.ک: همان، ص‌7
    6. ر.ک: متن کتاب، ص4
    7. ر.ک: همان، ص10-11

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها