راز پرواز: شرح منطق‌الطیر عطار

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    راز پرواز
    راز پرواز: شرح منطق‌الطیر عطار
    پدیدآورانعطار، محمد بن ابراهیم (نویسنده) بادکوبه‌ای هزاوه‌ای، مصطفی (محقق)
    ناشرروزنه
    مکان نشرتهران
    سال نشر1403
    کد کنگره

    راز پرواز: شرح منطق‌الطیر عطار تألیف مصطفی بادکوبه‌ای هزاوه‌ای، نویسنده در این کتاب به ابعاد عاطفی ـ هنری و عرفانی «منطق‌الطیر» می‌پردازد تا به قول خودش دلی را گرم، اشک شوقی را جاری و ردپایی از پیر نیشابور را در کوچه‌های «هفت شهر عشق» پیدا کند.

    گزارش کتاب

    کتاب «منطق‌الطیر» اساساً برای تفهیم و ارائۀ این اصل به جهان عرفان ارائه شده است که خوانندۀ طالب و علاقمند را از سفرها و پرسه‌زدن‌ها و دنبال پیر و مراد و قطب‌گشتن‌ها نجات دهد و برای «پرواز» آماده کند. واژۀ «طیر» هم به معنای پرواز است و هم معنای دیگری دارد که «پرندگان» است. واژۀ منطق نیز هم به معنای زبان است و هم معنای «روش» و فحوای کلام. عطار نیز کتابش را هم «منطق‌الطیر» می‌خواند و هم «مقامات طیور»؛ بنابراین «منطق‌الطیر» یعنی «زبان پرندگان»، اما «مقامات طیور» یعنی «جایگاه و احوال پرندگان» و به عبارتی سخنان و مراحلی که جایگاه پرندگان مختلف را نشان می‌دهد.

    درست‌ترین ترسیم از شرایط عمومی مردم جهان و به‌تبع علاقمندان به عرفان و معرفت را عطار از زبان پرندگان در این کتاب ترسیم کرده است. در آغاز کتاب، دوازده پرنده را با دوازده صفت نامطلوب معرفی می‌کند تا همگان بدانند که اصولاً برای آغاز راه پرواز، صفات آن پرندگان را باید از وجود خود دور کنند و پاک شوند تا لیاقت حضور در جمع پاکان و مشتاقان را داشته باشند.

    ظرافت سخن عطار این است که می‌گوید وصف سیمرغ را آغاز و پایانی نیست؛ پس فقط باید رفت و رفت و جست و جست، نه وصف نمود و خیال‌پردازی کرد. بنابراین اگر کسی همت دارد و «مرد راه» است، برخیزد و پای به راه نهد. اینجا جای عمل است، نه سخنرانی و وصف که هرگز با حلواحلواگفتن دهان شیرین نمی‌شود.

    نویسنده در این کتاب به ابعاد عاطفی ـ هنری و عرفانی «منطق‌الطیر» می‌پردازد تا به قول خودش دلی را گرم، اشک شوقی را جاری و ردپایی از پیر نیشابور را در کوچه‌های «هفت شهر عشق» پیدا کند. در این کتاب ابتکاری، نگارنده شیخ عطار را در کار آموزش «راز پرواز» می‌یابد، نه به دانش او می‌نگرد و نه به الفاظ خراسانی‌اش، بلکه تنها به دنبال «عطر سخن عطار» است و بس.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها