إجازة الحافظ الخيضری لِلوزير كمالالدين محمودباشا العثماني
إجازة الحافظ الخيضري للوزير كمال الدين محمود باشا العثماني | |
---|---|
پدیدآوران | خیضری، محمد بن محمد (نويسنده) حمیدی ادریسی، نورالدین بن محمد (محقق) |
عنوانهای دیگر | (و فيها سيرة الخيضري و رحلاته و شيوخه و مؤلفاته و مروياته بخطه) ** الإمتاع بحكم السماع ** مجلس في ختم الحلية لأبي نعيم الأصبهاني |
ناشر | دار الفتح |
مکان نشر | اردن - عمان |
سال نشر | 1400ش - 1442ق - 2021م |
چاپ | 1 |
شابک | 978-9957-23-506-2 |
موضوع | حدیث - اجازهها - ابن کمال پاشا، احمد بن سلیمان، - 940ق. - موسیقی (فقه) - فقه شافعی - قرن 9ق. - خیضری، محمد بن محمد، - 894ق. |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 3الف27الف 114/9 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
إجازة الحافظ الخيضری لِلوزير كمالالدين محمودباشا العثماني، نوشته قاضی قطبالدین محمد بن محمد خیضری دمشقی، امام و حافظ شافعیمذهب (درگذشته 894ق) است که «اجازهنامهای» از خیضری در نقل حدیث برای محمودپاشا است. این اثر با دو رساله دیگر از همین نویسنده به نامهای «الإمتاع بحكم السماع»، (که در اباحه سماع است) و «مجلسٌ في ختم الحلية لِأبينُعَيم الأصبهاني» (که روایتهای اخلاقی و عرفانی را در بر دارد) در یک جلد گنجانده شده است. «نظام محمد صالح یعقوبی» بر این کتاب تقریظ نوشته و «نورالدین بن محمد حمیدی ادریسی»، پژوهش رسالهها را انجام داده است.
إجازة الحافظ الخيضری لِلوزير كمالالدين محمودباشا العثماني
نوشته قطبالدین خیضِری (درگذشته 894ق)، از شاگردان ابن حجر عسقلانی (852-773ق) است. او این اجازهنامه را به درخواست کمالالدین محمودباشا صدر اعظم عثمانی (درگذشته ۸۷۹) نگاشته است. متن آن چنین است: من به آن سَرور بزرگ، دانشمند، فرهیخته، پخته، پژوهشگر، تیزبین، نخبه، نادره زمان، والاجایِ مشیر و مدبّر «کمالالدین محمودپاشای عثمانی» اجازه دادهام که همه آنچه را گردآوری کرده و نوشتهام و تخریج نمودهام و از متن آن گزینش کردهام و ویرایش نمودهام و هر آنچه از اخبار و احادیث قرائت کردهام یا شنیدهام یا دریافت نمودهام و اجازه نقلش را گرفتهام و هر آنچه روایتش بر من روا شده است و هر آنچه تحدّث به آن و بازگفتنش برای دیگران برایم جایز گشته است، به اجازه خاص و یا عام مطلق در اختیار گیرد. همچنین، من به او اِذن میدهم که روشمندانه از من روایت کند و از غلط و کژنگاری (تحریف) و خطا و تصحیف دوری گزیند و از روایت جعلی با بیان حال و از بین بردن مجال تأثیرشان اجتناب ورزد[۱].
قطبالدین پس از این «اجازهنامه»، زندگینامهاش را با جزئیات بهتفصیل نوشته است و از محل تولد، رشد، شیوخ حدیث، سفرهای علمی و نوشتجاتش سخن گفته است. او با ذکر اَسانیدش خود را بیشتر میشناساند. اَسانید او عبارتند از: اِسناد به حدیثهای مهم؛ اِسناد در صحاح بخاری و مسلم و سنن ابوداود، ترمذی، نسایی و ابن ماجه؛ اِسناد در حدیث ابوحنیفه، موطَّأ مالک، حدیث شافعی؛ اِسناد در مسنَدهای احمد بن حنبل، ابومحمد دارمی و عبد بن حمید؛ مرویات سماعی او؛ اِسناد در جزء انصاری و فوائد ابن ماسی؛ اِسناد در جزء ابوجهم باهلی و در مسلسل و خرقه تصوّف[۲].
الإمتاع بحكم السماع
از نویسنده مذکور، در روایی و ناروایی سماع است. قاضی برهانالدین بن مفلح حنبلی دمشقی (884-816ق) بر آن تقریظ زده است.
تأثیر این دو عالم دینی در حکم غنا ممتاز است؛ خیضری آن را به شرط زیادهروی نکردن و پیراسته بودن از محرّمات روا میداند و ابن مفلح نیز دیدگاه او را تأیید نموده است[۳]. این رساله در میان مجموعهای از نوشتهها با عنوان «طلب حَلَب» جای داشته است و نویسنده بیتردید، با این نامگذاری خواسته است به استاد شیوخ خود «تاجالدین سُبکی» و مجموعه او با نام «جَلَبُ حَلَب» اشارهای بکند؛ مجموعهای که ابن قاضی شُهبه درباره آن گفته است: پاسخ پرسشهایی است که اَذرعی از تاجالدین نموده است. قطبالدین خیضری نیز کتابش را همگام با او پیش برده است؛ بدینگونه که رساله «طلب حلب» به سه پرسش پاسخ داده است: نخست، پاسخی برای پرسش از «حدیث بئر بُضاعه» است که محقق آن را «جزء في حديث بئر بُضاعة» نامیده است؛ دوم، پاسخی برای پرسش درباره حکم «غِناء» است که نویسنده آن را «الإمتاع بحكم السماع» نامیده است؛ سوم، پاسخی در تضعیف حدیث «اذان بلال و تبدیل حرف شین به سینِ» اوست.
خیضری کتاب «الإمتاع بأحكام السماع» از کمالالدین اُدفوی را پشتوانهای برای دیدگاهش قرار داده است. این کتاب یگانه اثری است که در حکم «سماع» مشی اباحه را پیش گرفته است. برای جایگاه بلند این اثر همین بس که فقیه نامداری مانند حافظ ابوعبدالله ذهبی آن را تلخیص نموده است؛ البته فقط خیضری نیست که به این کتاب اعتماد کرده است، بلکه بسیاری از متأخران نیز به آن اتکال نموده و از آن بهره جستهاند؛ کسانی همچون محمد شاذلی تونسی (درگذشته 882ق)، در رسالهاش «فرح الأسماع بِرُخَص السّماع» در این شمارند.
خیضری در تحلیل این موضوع، روش عُلما را بنا به رویه اُدفوی در کتابش آورده است. جز اینکه، او مقدمهای را در آرای کسانی که به روا بودن سماع یا ناروایی آن فتوا دادهاند، نوشته است. همچنین، به نوشتار حافظ ابن کثیر دمشقی درباره سماع اشاره نموده است. او سخن برخی از فقیهان نامدار شافعی (مانند شهاب الدین اَذرعی، دَمیری، سُبکی و سراجالدین بُلقَینی) را که در طبقه شیوخ او و یا اساتید شیوخش میگنجند، درج نموده است. بنای نویسنده بر کوتاهنویسی است و از آوردن حجت و دلیل فرقهها پرهیز میکند. محقق نیز برای پژوهش خود از تکنسخهای که در ضمن مجموعهای در دانشگاه محمد بن سعود نگهداری میشود، بهره جسته است[۴].
خیضری مباحثی را در تحریم، اباحه و کراهت سماع و نیز فَرق حکم سماع زیاد با کم، فرق سماع از مرد با سماع از زن، سخن غزالی و عزّ بن عبدالسلام و شروط برخی صوفیان در اباحه سماع ارائه میدهد و خود در پایان، سماع را با رعایت برخی شرطها روا میداند؛ او میگوید: حقیقت نزد من در مسئله سماع چنین است که هرگاه سماع از محرّمات تُهی گردد و از شبهات بهسلامت باشد و به عادت بطّالان بهکار نرود، باکی نیست که از آن بهره برده شود. چهبسا هنگامی که نیتها خالص باشد، سماع از بزرگترین قُرُبات بشمار آید...[۵].
مجلسٌ في ختم الحلية لِأبينُعَيم الأصبهاني
از نویسنده یادشده و حُسن ختامی برای کتاب «حلية الأولياء و طبقات الأصفياء» ابونُعَیم اصفهانی (430-336ق) بشمار میرود.
خیضری با یادکردی از منزلت «حلية الأولياء»، به قرائت استادش «ابن حجر عسقلانی» از شرح حال برخی از اعلام آن کتاب، به حضور خود در آن مجلس قرائت و استماع از استاد اشاره میکند. او سپس، شرحی کوتاه از زندگی و منقبتها و نوشتجات ابونُعیم میدهد و چهارده روایت را به همان طریقت اصفهانی با محتوای اخلاقی و عرفانی به کتاب میافزاید[۶].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه محقق و متن کتاب.