دیوان محمود بکرانی و دیوان رکن بکرانی
دیوان محمود بکرانی و دیوان رکن بکرانی | |
---|---|
پدیدآوران | بکرانی ابهری، رفیعالدین محمود (نویسنده)
بکرانی ابهری، رکنالدین حسن بن محمود (محقق) ایمانی، بهروز (مصحح) سروری، امید (مصحح) |
ناشر | بنیاد موقوفات دکتر افشار با همکاری نشر سخن |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۱ |
شابک | 6ـ53ـ7706ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
دیوان محمود بکرانی و دیوان رکن بکرانی تألیف رفیعالدین محمود بکرانی ابهری، رکنالدین حسن بن محمود بکرانی ابهری؛ تصحیح و تحقیق بهروز ایمانی، امید سروری؛ این کتاب دربردارندۀ دیوانهای پدر و پسری سخنور از سدههای هفتم و هشتم هجری قمری است.
گزارش کتاب
این کتاب دربردارندۀ دیوانهای پدر و پسری سخنور از سدههای هفتم و هشتم هجری قمری است: رفیعالدین محمود بکرانی ابهری / کرمانی (متوفای 672 ق) و رکنالدین حسن بن محمود بکرانی (درگذشتۀ 747 ق). بخش اعظم سرودههای این دو شاعر مداح را که زبانی فصیح و عاری از تعقید و تکلف دارند و در غزل و قطعه و رباعی هم طبعآزمایی کردهاند، قصاید و ترکیبات تشکیل میدهد.
بخش اول این کتاب مقدمهای در شعر محمود ابهری و دیوان اشعار اوست. رفیعالدین محمود ابهری در سال 672 قمری درگذشته است و احتمالاً بین سالهای 592 تا 602 قمری زاده شده است. او زادۀ ابهر قزوین، منسوب به خاندان بکرانی، خاندانی عالم و فاضل و شاعری بود. از بدایت حال و سیر زندگی او اطلاع زیادی در دست نیست؛ اما او زمانی از ابهر خارج شده و به کرمان رفته و برای مدتی طولانی در این شهر رحل اقامت افکنده است؛ تا جایی که به رفیعالدین کرمانی مشهور شده و در زمرۀ علما و شعرای این شهر دانسته شده است. تنها اثر دستیاب او، گزیدۀ اشعاری است که در مجموعۀ شمارۀ 555 فرهنگستان علوم تاجیکستان و دیگر منابع ثبت شده است.
ویژگی بارز سرودههای محمود، انسجام بیانی و سادگی زبانی است و گاه در مجرای همین روانی، میکوشد جریان تازهای ایجاد کند و تصویرهای نو بپردازد. تلاش خلاقانۀ او را در مضمونسازی میتوان در قصیدهای که در شرح چشمدرد خود سروده است، مشاهده کرد. اشعار او در بحرهای رمل، هزج، مضارع، مجتث مخبون، رجز، خفیف و متقارب سروده شده است. در اشعار او بسامد استفاده از لغات و کلمات دشوار محدود است و مواردی هم که به کار برده شده، همان واژههای رایج در زبان و بیان شاعران آن دوره است؛ مانند آشناور، برگستوان، سپرغم، یرلغ، دخول، آغاریدن و ... .
محمود شاعری است که برای گذران زندگی خود از ابهر به کرمان رفته و با سرودن اشعار مدحی امرار معاش میکرده است؛ به همین دلیل مهمترین و بیشترین مضمون اشعار وی را مدح و ستایش پادشاهان، وزرا و دولتمردان شکل میدهد. ابزار محخود در مدیحهسرایی، ستایش اغراقگونه و غلوآمیز ویژگیهای رفتاری و شخصیتی ممدوحان، همچون درایت، شجاعت، سخاوت، عدل و ... است.
آنچه از اشعار محمود باقی مانده، در قالبهای رایج شعر فارسی از جمله قصیده، ترکیببند، قطعه، غزل و رباعی است. یگانه دستنویس شناختهشدۀ دیوان محمود در مجموعۀ شمارۀ 555 فرهنگستان علوم تاجیکستان نگهداری میشود که شامل 11 قصیده، 8 غزل، 3 ترکیببند، 7 قطعه و 52 رباعی و درمجموع 619 بیت است. افزون بر این دستنویس، از دیگر آثار خطی و چاپی نیز برای تصحیح و تکمیل دیوان اشعار محمود استفاده شده است که عناوین آنها در پانوشتها و مشخصات کتابشناختی در کتابنامه ذکر شده است.
بخش دوم کتاب دربرگیرندۀ زندگی و شرحاحوال و اشعار رکن بکرانی است. نام رکن بکرانی چنانکه در آغاز دیوان او ذکر شده، حسن و لقبش رکنالدین است. او فرزند محمود بکرانی است. او در ابهر زاده شده و در آنجا به فراگیری علم پرداخته و در عنفوان شباب «به فضل بر همۀ اقران» سرور شده است. در همان اوان جوانی به همراه پدر شاعر و خانوادۀ خود به کرمان رفته و در آنجا به شاعری نام برآورده و از پدرش نیز پرآوازهتر شده است. مدتی مدید در کرمان مقیم بود و ظاهراً بعد به زادگاه خود باز میگردد. رکن بکرانی در روزگار خود شخصیت شناختهشدهای در فضل و علم بود و او را در بیشتر علوم بهویژه دانشهای عقلی امام و پیشوا میدانستند.
همنامی رکن بکرانی با رکن صائن هروی سبب شده است تا شماری از ابیات او در نسخ دیوان اشعار رکن صائن هروی وارد شود؛ درحالیکه این ابیات به طور قطع از رکن بکرانی است؛ زیرا صورت صحیحتر و کاملتر این اشعار در مجموعۀ خطی 555 وجود دارد و صحت انتساب آنها به رکن تأکید شده است.
ویژگی نمایان سرودههای رکن بکرانی، انسجام و روانی بیان است. زبان شاعرانۀ او تعقید را برنمیتابد و تصویرها و تعبیرها، بهسادگی و روشنی معانی را نشان میدهند. او برای آراستگی و زیبانمایی اشعار خود، از آرایهها و تصویرهای سادۀ بلاغی، بهویژه اضافۀ تشبیهی استفاده کرده است.
در دیوان رکن موضوع مدح نمودی نمایان دارد؛ مدح دولتمردان و عالمان. هنر شاعری او نیز در این مدیحهسراییها متبلور است. بنمایۀ تصویری و تعبیری وی در ساختار این مدایح، متعارف است و نوآورانه نیست؛ اما گاهی تصویری غریب نیز در قاب شعر او میدرخشد. موضوع سوگ نیز در سرودههای او مطرح است و مرثیتهایی در مرگ بزرگان روزگار خود ساخته و پرداخته است.
تقی کاشی در سال 1040 قمری دیوانی از رکن بکرانی دیده بود که قریب به سههزار بیت در آن مندرج بوده است؛ اما یگانه نسخۀ شناختهشدۀ دیوان رکن بکرانی به شمارۀ 555 در فرهنگستان علوم تاجیکستان محفوظ است که دربرگیرندۀ 33 قصیده، 4 ترکیببند، 1 ترجیعبند، 5 قطعه، 27 غزل، 103 رباعی و درمجموع 1891 بیت است.[۱]
پانويس