نصیریه: تاریخ، منابع و عقاید
نُصیریه: تاریخ، منابع و عقاید | |
---|---|
پدیدآوران | اکبری، عمیدرضا (نویسنده) نواب، سیدابوالحسن (زیر نظر) |
ناشر | دانشگاه ادیان و مذاهب |
مکان نشر | قم |
سال نشر | ۱۴۰۲ش |
شابک | 3ـ17ـ7967ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
نُصیریه: تاریخ، منابع و عقاید تألیف عمیدرضا اکبری زیرنظر سید ابوالحسن نواب، فرقۀ نصیریه شاخصترین فرقه برجامانده از قرون نخستین اسلامی است که خود را وامدار غالیان مشهور عصر ائمه (ع)، یعنی امثال ابوالخطاب و محمد بن نصیر معرفی میکند و به خداییِ حضرت علی (ع) و ظهور او در صورت امامان بعدی باور دارد.
ساختار
کتاب در سه فصل به نگارش درآمده است.
فصل اول: نصیریه متقدم در تاریخ
فصل دوم: منابع متقدم نصیریه و تأملی در اصالت آثار
فصل سوم: مهمترین عقاید نصیریان
کتاب دارای سه پیوست نیز میباشد. پیوست اول: انگارههای نصیری دربارۀ مصحف عبدالله بن مسعود
پیوست دوم: رمزوارههای نصیری در کتاب الهدایة الکبری
پیوست سوم: رویکرد مصادر فرقۀ غالی نصیریه به نصوص وصایت امیرالمؤمنین با تأکید بر حدیث غدیر
گزارش محتوا
فرقۀ نصیریه شاخصترین فرقه برجامانده از قرون نخستین اسلامی است که خود را وامدار غالیان مشهور عصر ائمه (ع)، یعنی امثال ابوالخطاب و محمد بن نصیر معرفی میکند و به خداییِ حضرت علی (ع) و ظهور او در صورت امامان بعدی باور دارد. از دیرباز پیروان چنین جریانهایی با اهل دیگر مذاهب و به طور خاص با امامیه و اصحاب ائمه (ع) ارتباطات و منازعاتی داشتهاند. میراث روایی امامان و آثار منسوب به اصحاب ایشان آکنده از مطالبی در رد و نقد غالیان است. امامان و اصحابشان معرفی این جریان را برای پرهیز از آسیبهایشان ضروری میدانستند؛ اما از قرن چهارم رفتهرفته فِرَقِ غالی، هر چه بیشتر از جامعه امامی فاصله گرفتند و رابطهشان را با ایشان محدود کردند. درنتیجه شناخت شیعیان از غلو کمتر شد.
از دیرباز درباره حدود معنای «غلو» در میان نحلههای گوناگون اختلاف بوده و تا به امروز نیز همچنان در اینکه ماهیت جریانهای متقدم غالی چه بوده و نیز اساساً راجع به وجود خارجی فِرَق غالی مانند نصیریه، اختلافاتی حتی در میان عالمان امامی باقی است. این تحقیق بهانهای است تا مرزهای غلو نمایانتر شود و آرای پیشینیان دربارۀ یکی از مهمترین فِرَق غالی برجامانده تا به امروز سنجیده گردد.
نصیریان در طول تاریخ، در اعتقاد و عمل از امامیه بسیار دور بودهاند و مؤلفانشان تا دوران اخیر، در آثار سرّی و حتی برخی آثار عمومیشان راه خود را شدیداً از امامیه جدا میدانستهاند؛ همچنین بنای گفتگوی دینی با غیرغالیان یا حتی آشکارکردن دینشان نزد غیرنصیریان را نداشتهاند. ولی اخیراً محققانی از میانشان برخاستهاند که تا حدی به نقد میراث غالیانه اهتمام دارند. برخلاف طیف سنتی که در مواجههای تقیهای، همزمان اظهار میکنند با هر دوی مشایخ قدیمشان و امامیه همرأیاند، برخی اصلاحگرایان از نقد عقاید غالیانه و یادکرد انتقادی و صریح از آثار نصیریان قدیم ابایی ندارند. همچنین، به سبب سرّی و باطنیبودن کیش نصیری، چنانکه در آثارشان هم گفتهاند، تعلیم دین نصیری در جامعه نصیری عمومی نیست، به نحوی که فقط کسان خاصی را در حلقه عقاید و آداب باطنی راه میدهند، از جمله زنان را بهکلی شایسته آموختن علم باطن نمیدانند و فقط برخی پسران و مردان در طی رسوم و مراحلی تدریجی، اجازه دارند کیش نصیری را از معلمی غیر از خانوادهشان بیاموزند. بر این اساس، بیشتر جامعه نصیری نه اطلاع چندانی از اسرار نصیری دارند و نه چندان با معارف امامیه آشنا هستند.
فصل نخست کتاب اختصاص به بررسی نصیریه متقدم در تاریخ دارد. با وجود تشکیکات برخی معاصران، اصالت نامگذاری «نصیریه» و انتساب آن به محمد بن نصیر نمیری در منابع سدههای سوم تا چهارم و تا دوران معاصر کاملاً مسلم است و نامگذاری فرقه به «علویه» در دوره معاصر، نوظهور و با نیات سیاسی و اجتماعی بوده است. فرقۀ نصیریه شاخهای از غالیان خطابی عراق بوده و گرچه در بدو تشکیل در سدۀ سوم در عراق بودهاند، قوتگیری آن از میانه سدۀ چهارم و در شام بوده است. بنا بر پژوهشهای متعددی، حسین بن حمدان خصیبی مهمترین نقش را در تکوین نصیریه و انسجامبخشی به آن داشته است؛ ولی نباید از نقش مهم ابنشعبه حرانی و البته غالیان پیشین در آرای نصیریان غفلت ورزید. نصیریه خود را وامدار ابوالخطاب، عمر بن فرات و ابننصیر معرفی میکنند. این شخصیتها همگی در منابع شیعی مهجورند. با وجود اخبار بسیار نصیریان خصوصاً از ابننصیر، پذیرش این اخبار با موانع مهمی روبروست؛ هرچند در همه منابع نصیریه و غیر ایشان چیزی جز شخصیتی شدیداً غالی از ابننصیر سراغ نداریم. با این همه، نصیریان بسیاری از روایات خود را نه از سلسله رجال پیشگفته، بلکه از منابع امامی، مخمسی و اسحاقی گرفتهاند و در این میان به طور خاص ابنشعبه حرانی نقش بسیار مهمی در انتقال میراث امامیه و فِرَق غالی به نصیریه داشته است. خصیبی هم در بسیاری از روایاتش به منابع فِرَق پیشگفته متکی است، و در دیدگاههایش متأثر از برخی از غالیان عراق است. اگر ادعاهای او دربارۀ خاندان و زادگاهش را بپذیریم، وطن او جنبلاء حلقههایی از غالیان تفویضی یا مایلان به نصیریه را دربر داشته است. البته در روایات مربوط به زندگی خصیبی اشکالات بسیار وجود دارد که در این مجموعه نقد شده است و در رابطۀ خصیبی با مشایخ پیشین نصیری ابهام و تردید جدی دارد. همچنین، از قرائن متعدد برمیآید که او خود نیز در ساخت بعضی از روایات، بهویژه در زمینه بابیت ابننصیر، مؤثر بوده است.
در فصل دوم، افزون بر معرفی اجمالی منابع نصیری، نشان داده شد از دیرباز تا به امروز کتب نصیریه به دو صورت عام و خاص یا عمومی و سرّی نوشته شده است. ظاهراً برخی از آثار فرقه از پیش از نصیریه سابقه دارند، و از تألیفات پیشینیان خطابی و علیایی نصیریان و اسحاقیان هستند. البته نسبت این آثار به مؤلفان ادعاییشان، مانند مفضل بن عمر و محمد بن سنان، با اشکال مواجه است و نسبت برخی از آثار هم به مؤلفان همعصر ائمۀ متأخرتر (ع) میتواند صحیح باشد، همچون آداب الدین جعفر بن محمد بن مفضل. معمولاً آثار پیشانصیری، نسبت به آثار نصیری شاخصههای غیرخطابی بیشتری دارند، چنانکه بعضی از آثار منسوب به مفضل، به فضای شیعی یا فضای عمومی اسلامی نزدیکتر است و بعضی آثار نیز شاخصههای مسیحییونانی بیشتری نسبت به آثار نصیری دارند. گاهی هم درجه غلو آثار پیشانصیری بیش از آثار نصیری است. از خلال ارجاعات آثار نصیری، میتوان برخی از آثار اسحاقی و مخمسی را شناسایی کرد؛ مانند آثار اسحاق بصری، الظهورات و السبعین.
نخستین آثار نصیری که به محمد بن نصیر منسوب شده است، یا بهکلی اصالت ندارد یا نسبت برخیشان به محمد بن نصیر محل تردید است؛ اما از دورۀ خصیبی، انتساب بسیاری از آثار به مؤلفان اثباتپذیر است؛ مثلاً نسبت هفت اثر موجود منسوب به خصیبی از جمله الهدایه(و حتی تحریر کاملترش) قابل دفاع است. اما از میان آثار خصیبی، الرساله مهمترین کتاب نصیریان است که قرائن بسیار گستردهای بر اصالت و رواج آن از دورۀ تألیف وجود دارد. همچنین، در طبقۀ پس از خصیبی هم انتساب آثار موجود از شاگردان خصیبی مانند حسن بن شعبه حرانی، ابنهارون صائغ و جلی معمولاً قرائن خوبی دارد. در طبقۀ شاگردانِ شاگردان خصیبی هم وضعیت انتسابها تقریباً همینگونه است. از باب نمونه، چند اثر از آثار طبرانی قرائن اصالت بیشتری دارند و نسبت برخیشان (مانند الأعیاد) به او با تردیدهایی مواجه است. ولی در مجموع، قرائن اصالت کتب بسیاری از مؤلفان قرن چهارم و پنجم، بهویژه خصیبی، جلی و طبرانی، گسترده است.
در میان نصیریه مجموعه کتب متعددی وجود دارد که با وجود انتساب به ائمه (ع) و برخی رجال دیگر مؤلفشان شناختهشده نیست، یا آشکارا آثاری جعلیاند. همچنین، محتوای آثار متقدم نصیری که از طریق خود ایشان بر جا مانده، عموماً در زمینه عقاید غالیانه است و غیر از آثار خاص کلامی، آثار روایی و اندک کتب شعر و تأویل اخبار و فقه باطن نیز بر محور عقاید غالیانه تألیف شده است.
در فصل سوم کوشیده شده است آرای خاص نصیریان را بر محور گزارشهای منسوب به ایشان در منابع فِرَق دستهبندی شود. بهاجمال میتوان عقاید نصیریان را در این محورها توضیح داد: نصیریان مانند پیشینیان علیاییشان به الوهیت و معنابودن حضرت علی (ع) معتقد بودهاند و البته پیغمبر را نبی و فرستاده او میدانستند.
انگاره بابیت کسانی مانند ابوالخطاب از مهمترین ویژگیهای قوامبخش نصیریه است و ایشان به طور خاص و با تأکید بر بابیت محمد بن نصیر خود را از دیگر غالیان متمایز کردهاند.
انگاره تناسخ در میان نصیریان هم چیزی همانند تناسخ در میان ادیان شرقی است و در آن یک روح از بدنی به بدن دیگر منتقل میشود و در صورتهای گوناگون انسانی، حیوانی، گیاهی یا حتی جمادات رخ مینمایاند. بنا بر نگرش نصیریان، تناسخ توجیه برخی کاستیها در دار دنیا است، و بسیاری اوقات قیامت را نیز کاملاً به صورت تناسخی تفسیر میکنند.
یکی از محورهای مهم عقاید نصیریه بحث نفی بلایا است. این نگره که در قبال معصومان (ع) با خداانگاری ایشان کاملاً توجیهپذیر است، نزد نصیریان ادله و وجوه مجزایی دارد و فراتر از حجج الاهی آن را در قبال صاحبان مراتب و گاه مؤمنان نیز مطرح کردهاند.
در عرصه عملی هم بزرگان نصیریه در کتبشان دفاع سرسختانهای از اباحیگری داشتهاند. نصیریه معمولاً نگاهی بسیار منفی به اهل دیگر مذاهب و ادیان دارند، و به طور خاص در طعن بر مقصره، یعنی امامیه، بسیار سخن گفتهاند. با این حال، برخی از کلمات ایشان نیز با رنگ و بوی صلح کلی مطرح میشود که در اقلیت است، و بیشتر برای غیراصیلشمردن شرایع به کار میرود.
پیوست نخست کتاب برای شناخت بهتر دیدگاه نصیریه دربارۀ قرآن، نگاهشان به مصحف عبدالله بن مسعود را تبیین میکند و ریشهها و گونههای استنادشان به قرائت ابنمسعود را بررسی میکند. در ادامۀ این پیئسا تنئتععلیی از استنادات به مصحف ابنمسعود در آثار نصیریه نشان داده شده است و گوناگونی این مثالها از جهت نقشداشتن یا نداشتن نصیریه در شکلگیری این انتسابها بررسی شده است.
دومین پیوست کتاب با بررسی تطبیقی میان روایت الهدایة الکبری و دیگر آثار نصیری پاسخگوی این پرسش است که آیا عقاید نصیری خصیبی در الهدایة نمود یافته است؟ [۱]
پانويس