قضايا حول أسلمة العلوم و التعليم
قضايا حول أسلمة العلوم و التعليم | |
---|---|
پدیدآوران | محمد عواد، جوده (نویسنده) |
ناشر | الهیئة المصریه العامه للکتاب |
مکان نشر | قاهره |
سال نشر | 1990م |
چاپ | دوم |
کد کنگره | |
قضايا حول أسلمة العلوم والتعليم تألیف جوده محمد عواد، کتاب حاضر دربردارنده مجموعه مقالاتى است که از 1985 تا 1987 م در نشریات عربى به چاپ رسیده است. نگارندۀ مقالات بر این باور است که مقالاتش حاوى اندیشههایى تازه در راستاى مقاومت در برابر غربزدگى و تلاش نواندیشى اسلامى معاصر و دمیدن روح اسلامى در برنامههاى آموزشى و به کار گرفتن همه علوم براى خدمت به تبلیغ اسلام و فراخواندن به سوى آن است تا از این رهگذر مسلمان معاصر ساخته شود و علوم با رویکردى اسلامى که وحدانیت را مىپذیرد و در پى خلافت انسان بر زمین و آبادانى و تسخیر و استخراج نیروهاى آن است به او عرضه گردد تا از سموم شرقى و غربى برکنار ماند (ص 11-12). این اثر از مقدمه چاپ اول و مقدمه چاپ دوم و سه بخش تشکیل شده است.
در بخش یکم که گذشته و حال و مسائل کنونى عنوان گرفته است، نخست به مسئله علم و پیدایش مدارس در اسلام پرداخته شده است؛ سپس با نگرشى انتقادى به اقدامات محمد على پاشا در مصر نظر شده و او از ایادى بیگانگان و عامل بسیار مهم اسلامزدایى در مصر از طریق ایجاد مدارس اروپایىمآب معرفى شده است و در ادامه آمده است که تهاجم فکرى و فرهنگى در مصر با تأسیس مدارس بیگانه آغاز شد؛ سپس از مدارسى که محمد على پاشا پى نهاده نام برده شده است. نکته بعدى آموزش دختران و سیاست آموزشى جدید و اشاره به برخى از دیدگاههاى اسلامى عالمان مصرى در این خصوص است. نگارنده در ادامه به همایش تحول آموزشى که در 1987 م در مصر برگزار گشت پرداخته و برخى از توصیههاى آن همایش را بازگفته است. آخرین مطلب این فصل مسئله اقتصاد و فاجعه بدهىهاى خارجى کشورهاى اسلامى و پیشنهاد چند راهکار براى برونرفت از بحران اقتصادى است.
عنوان بخش دوم، دربارۀ تدریس در برخى از دانشکدههاست. در شرح و شکافت این بحث ابتدا از عنایت مسلمانان به علم و دین و جمع علم و دین در فرهنگ اسلامى و تلاش استعمارگران براى جدایى افکندن میان دین و علم در جهان اسلام یاد شده است؛ سپس به تأسیس مسجد جامع الازهر و نظام آموزشى آن پرداخته و آورده شده است که الازهر پس از اصلاحات محمد على پاشا به دانشگاه الازهر تبدیل شده و با ایجاد دانشکدههاى گوناگون در آن، اصالت و فلسفه وجودى آن مخدوش گشته است و دانشجویان الازهر امروز نه علوم دینى را نیک مىآموزند و نه با علوم جدید چنان که باید آشنا مىشوند و این به معناى شکست اصلاحات در الازهر است.
نویسنده پس از این به تدریس در دانشکدههاى ذیل با رویکرد اسلامى پرداخته و به ارائهراهحل براى اسلامى کردن علوم و تعلیم آنها پرداخته است: دانشکدههاى پزشکى، انگلشناسى، علوم دریایى، زیستشناسى و تحول انواع، اقتصاد و بازرگانى، حقوق، فنى و مهندسى.
در پایان این بخش به مسئله عناوین و القاب دانشگاهى و گرایش مثبت و منفى به استفاده از آنها و پیشنهاد القابى چون استاد و عالم و امام به جاى دکتر پرداخته شده است.
عنوان بخش سوم گامى فراسوى گسترش علوم اسلامى است و در آن تلاش شده است نشان داده شود که علوم اسلامى مثلاً علم کلام، تجدیدپذیر و نوشوندهاند، پس از آن اشاره شده است که مبانى علوم تجربى در آیات قرآن کریم وجود دارد (ص 195).
در ادامه آمده است که دین خدا را به علوم و فنون داراى اصطلاحات پیچیده تبدیل کردند و چنان شده است که محال است کسى با همه این علوم و فنون آشنا شود. از سه طریق در دین فساد حاصل شده است: فقه، تصوف، کلام و اگر کسى نیک بنگرد درمىیابد که در عصر صحابه این علوم وجود نداشت و اینها حاصل دورههاى متأخرند.
گفتنى است مباحث این کتاب بیشتر در حوزه جامعهشناسى تعلیم و تربیت است و در آن چندان به اسلامى کردن علم و تعلیم پرداخته نشده است. در این اثر میان اسلامى کردن علوم و آموزش، یا توجیه و سمتوسوى اسلامى دادن به آنها فرق نهاده نشده است و از مبانى و پیشفرضهاى اسلامى کردن دانش، آموزش، ضرورت، حوزه، سابقه، امکان، مفهوم آن هم یاد نشده است.
- منابعى براى مطالعه بیشتر:
انور جندى، تأصیل مناهج العلوم والدراسات الانسانیه بالعوده الى مناهج الفکر الاسلامى (چاپ دوم: دمشق، مکتبه الفارابى، 1410 ق/ 1990 م)؛ حامد سالم عایض حربى، التأصل والتوجیه الاسلامى للعلوم التربویه و مناهجها من منظور التربیه الاسلامیه (چاپ اول: مکه مکرمه، جامعه امالقرى، 1418 ق/ 1998 م)؛ عبدالرحمن عبدالرحمن نقیت و منى سالوس، نحو تأصیل اسلامى للبحث التربوى (قاهره، دارالنشر للجامعات، 1420 ق)؛ مقداد یالجن، اساسیات التأصیل والتوجیه الاسلامى للعلوم والمعارف والفنون (چاپ دوم: ریاض، دار عالم الکتب، 1425 ق/ 2004 م)؛ عدنان محمد زرزور، التوجیه الاسلامى للعلوم والمعارف مفهومه و اهدافه (بیروت، مؤسسه الرساله، 1992 م).[۱]
پانویس
- ↑ رفیعی، بهروز، ص271-273
منابع مقاله
رفیعی، بهروز، کتابشناسی تعلیم و تربیت در اسلام، مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، قم، یکم، 1390ش.