ابن قطاع، علی بن جعفر
ابن قَطّاع، ابوالقاسم على بن جعفر بن على سعدی (10 صفر 433- 515ق/19 اکتبر 1041-1121م)، نحوی، لغوی و اديب.
ولادت، نسب
وی در صِقِلّيه (سيسيل) به دنيا آمد و از اين رو صقلّى نيز خوانده شده است. فيروزآبادی وی را از خاندان اغلبيان که بر صقليه حکم مىراندند، دانسته است. پدرش اديب و از عالمان لغت بود و در ترسل نيز دست داشت و شايد در دستگاه حکومت نيز صاحب مقامى بود و در لغت و عروض نيز آثاری داشت. گفتهاند که وی از شاگردان قُضاعى بوده است. قفطى چهار بيت از اشعار وی را نيز نقل کرده است.
ابن حجر به نقل از ياقوت همه نياکان ابن قطاع را شاعر و اديب دانسته، اما اين مطلب در شرح حال او در ادباء ياقوت ديده نمىشود. به هر حال ترديد نيست که وی در شمار اشراف صقليه بود و مکاتباتش با بزرگان، خاصه امير ابومحمد جعفر بن طيّب کلبى که عمادالدين کاتب بدان اشاره کرده، تأييدی بر اين نکته است.
تحصیلات
ابن قطاع در صقليه و شايد در پالرمو از ابن بِرّ لغوی(محمد بن على النحوی اللغوی) و ديگر استادان روزگار خود دانش آموخت. وی همچون پدر، و بىگمان به ارشاد و تعليم او، به لغت، صرف و نحو و عروض پرداخت و از نوجوانى به شعر روی آورد و سرانجام در موطن خود و سپس در مصر در نحو و ادب پيشوايى يافت.
مهاجرت
زندگى ابن قطاع و بسياری ديگر از عالمان سيسيل با تسلط تورمانها بر جزيره سيسيل (452- 455ق) دستخوش نابسامانى شد. چنانکه گروه بسياری، از جمله ابن قطاع ناگزير به مهاجرت شدند. به گفته ذهبى وی در 460ق/1068م صقليه را ترک کرد.
از گزارش سلفى که از زبان يکى از شاگردان ابن قطاع نقل شده است، برمىآيد که او نخست به سوی اندلس رفت و ابوالفضل يوسف بن حسدای، از وزرای مقتدر بن هود، هنگام ورود ابن قطاع به شهر سرقسطه با سرودن شعری ستايش آميز مقدم وی را گرامى داشت و ابن قطاع نيز شعر وزير را با وزن و قافيهای همسان پاسخ گفت. از شعر ابن حسدای پيداست که آوازه ابن قطاع پيش از اين به اندلس رسيده بوده است و ابن قطاع که کمتر از 30 سال داشته، سخت مورد احترام وزير بوده و احتمالاً همو موجبات اقامت ابن قطاع را در سرقسطه فراهم کرده بوده است. ظاهراً ابن قطاع در اين سفر تنها نبوده، بلکه از آنجا که پدرش جعفر بن على در 474ق/1081م در بلنسيه اقامت داشتهاست، مىتوان گفت که همه خاندان وی به اندلس کوچ کرده بودند.
در مصر
متأسفانه از زندگى ابن قطاع در اندلس آگاهى بيشتری در دست نيست و با آنکه وی ظاهراً در اواخر عمر به مصر رفت، بيشتر منابع به اقامت او در مصر توجه نشان دادهاند و ظاهراً سبب اين امر آن است که وی هنگام ورود به مصر از شهرت بسيار برخوردار بود، چه، به گفته برخى از منابع، مردم در آنجا وی را بسيار گرامى داشتند و به اين ترتيب نزديک 40 سال از زندگى او پيش از ورود به مصر، در حدود 500ق، در پرده ابهام قرار دارد. ابن قطاع که هنگام ورود به مصر استادی کهنسال بود، به مدح افضل بن بدر جمالى، وزير آمر بالله، دهمين خليفه فاطمى پرداخت و به معلمىفرزند وی برگزيدهشد و در قاهره به تدريس پرداخت.
حاشیه بر صحاح جوهری
پرآوازهترين درس ابن قطاع، روايت صحاح جوهری بود.
اما به گفته قفطى سلسله روايت وی ساختگى بود، چه در آغاز ورود او به قاهره، مردم درباره صحاح از وی پرسش کردند، اما او اظهار بىاطلاعى کرد. سپس چون رغبت طلاب علم را به اين کتاب مشاهده کرد، سلسله سندی بر ساخت و حاشيهای نيز بر کتاب مذکور نوشت، اما اهل فضل آن را نپذيرفتند و او را به تساهل در روايت متهم ساختند.
فيروزآبادی نيز اين مطلب را تأييد کرده است. با اينهمه ريتسيتانو که تحقيقات جامعى درباره ابن قطاع دارد و عباس از مکتب ويژهای در نحو و لغت در مصر ياد مىکنند که تحت تأثير آراء ابن قطاع شکل گرفت.
شاگردان، راویان
مشهورترين شاگرد او، ابن برّی نحوی مصری است که کار حاشيه ابن قطاع را بر صحاح ادامه داد و در حاشيهای که خود نوشت، از حواشى استاد بهره فراوان برد.
پسر ابن قطاع، ابوعلى محمد نيز در زمره شاگردان پدر بود و سلفى شعری به روايت او از ابن قطاع نقل کرده است. ابوالحسين هبهالله کاتب فرضى و على بن عبدالجبار ابن سلامه هذلى نيز از ابن قطاع روايت کردهاند. اجازهای نيز از او به ابوطاهر ابراهيم بن حسين عسقلانى به تاريخ 508ق در دست است.
وفات
وی در 515 يا 514ق درگذشت و در کنار آرامگاه شافعى به خاک سپرده شد.
آثار
ابن قطاع در مصر چندين کتاب تأليف کرد که بيشتر به عنوان متنهای آموزشى از آنها استفاده مىشد و آنچه امروز از آثار او در دست است، بازمانده آثاری است که در مصر تأليف کرده است.
آثار چاپى
1.الافعال، اين کتاب از نخستين فرهنگهايى است که اختصاصاً درباره افعال تأليف شده است.
2.مجموع من شعر المتنبى و غوامضه، در مآخذ کهن از اين اثر ياد نشده است. به عقيده غياض مراد قفطى از «مجموع ادبى»، احتمالاً همين کتاب است، اما دليلى بر تأييد نظر او وجود ندارد.
نخستين بار اومبرتوريتسيتانو، آن را با مقدمهای کوتاه در «مجله مطالعات خاوری» (1955م) به چاپ رسانيد.
اين اثر در 1977م نيز يکبار ديگر به کوشش محسن غياض و همراه با مقدمهای سودمند با عنوان «شرح المشکل من شعر المتنبى» در مجله المورد در بغداد به چاپ رسيده است. ظاهراً غياض از کار ريتسيتانو بىاطلاع بوده است، زيرا با آنکه نسخه اساس هر دو يکى است به چاپ پيشين اين نسخه اشاره نکرده است.
شرح و نقد اشعار متنبى به شکل کنونى تنها بخشى کوتاه و گزيده از اصل اثر ابن قطاع را در بر مىگيرد و مثلاً آنچه عکبری در شرح ابيات متنبى از ابن قطاع نقل کرده است، در اين نسخه ديده نمىشود.
ارزش اين اثر در آن است که تنها اثر باقى مانده از مکتب ادبى صالح بن رشدين از معاصران و شاگردان متنبى محسوب مىشود و اگر اين اثر نبود، شروح و تعليقات ابن رشدين و شاگردش ابن برّ، استاد ابن قطاع که ديوان را در قاهره شفاهاً برای طالبان علم شرح کرده بودند، ضايع مىشد.
ابن قطاع در چند جای شرح خود از استادش ابن بر و ابن رشدين ياد کرده است. مجموع که در نسخه موجود، شامل 35 بيت است، به دو نقطه کوتاه از متنبى ختم مىشود که تنها از طريق ابن قطاع به دست ما رسيده است.
غياض شرح 67 بيت ديگر را نيز که در اثر عکبری پراکنده است، به عنوان بخش دوم و ملحق مجموع فراهم کرده و به چاپ رسانده است.
3.منتخبات، پراکندهای از آثار ابن قطاع را گريفينى در «متنهای تازه يافته عربى» که درباره تاريخ مسلمانان سيسيل است، به نقل از مخطوطات کتابخانههای تونس و ميلان گردآورده و در پالرمو (1910م) به چاپ رسانيده است.
آثار خطى
1.ابنيه اسماء(به زیور چاپ آراسته شده است)، اين اثر که پيش از الافعال نوشته، درباره اسم و مصدرهای عربى و اوزان آنهاست که در 122 لوحه يا جدول تنظيم شده است و دو نسخه از آن در دارالکتب و يک نسخه در کتابخانه باغ خيری پاشا نگهداری مىشود.
ابن خلکان اين اثر را نشانه وسعت دانش ابن قطاع دانسته است و ياقوت از آن با عنوان الاسماء فى اللغه ياد کرده و در معجم البلدان موارد بسياری از آن نقل کرده است؛
2.ابيات المعاياه، اثری در عروض که در آن 54 بيت با وزنهای نادر تحليل شدهاند. نسخهای از آن در دارالکتب موجود است؛
3.باب اختصار الزحاف، نسخهای از آن در دارالکتب نگهداری مىشود؛
4.تکملهای بر کتاب الحياه و الموت ابن درستويه، که تنها تعليق و تکمله برجایمانده ازابنقطاعاست؛
5.العروضالبارع، از اين اثر نسخههای متعددی وجود دارد، اما نام آن در همه نسخهها يکسان نيست.
از تعدد نسخههای اين اثر پيداست که در طول سدهها، خوانندگان بسيار داشته و بارها تدريس شده است.
نسخههايى از آن در دارالکتب، آمبروزيانا، صنعا، اسکوريال، ليدن موجود است؛
6.المختصر الشافى فى علم القوافى، بروکلمان آن را مختصر العروض البارع دانسته است.
نسخهای از آن در دارالکتب به همراه العروض البارع موجود است. نسخه ديگری در ليدن وجود دارد که بروکلمان احتمال داده است مختصر دومى از العروض البارع و بنابراين همانند المختصر الشافى باشد؛
7.مختصر فى مهمات الدوائر التى اهملتها العرب، درباره دواير عروضى که ديگران به آن توجه نکردهاند.
نسخهای از آن در دارالکتب وجود دارد. در موزه بريتانيا، نسخهای از يکى از آثار ابن قطاع وجود دارد که عنوان آن کتاب العروض فى معرفه اوزان اشعار العرب است. ريو توضيح داده است که اين اثر 27 وزن عروضى را که از نظر پيشينيان دور مانده، معرفى مىکند. بنابراين، اين نسخه بايد با نسخه دارالکتب يکى باشد.
آثار يافت نشده
1.الدرّه (الجوهره) الخطيره من شعراء الجزيره(به زیور چاپ آراسته شده است)، از آثار معروف ابن قطاع است که وی در آن 20 هزار بيت از 170 شاعر صقلّى را جمعآوری کرده بوده است.
عمادالدين کاتب برای معرفى 44 تن از شاعران صقليه، از اين کتاب بهره برده است؛ ابن اغلب نيز منتخبى از الدره شامل 67 شاعر فراهم کرد که عکس نسخهای از آن با عنوان مختصر من الکتاب المنتخل من الدره الخطيره در دارالکتب موجود است؛
2.لُمَح المُلَح، گلچينى ادبى از شعر شاعران اندلس که ابن فضلالله عمری در مسالک الابصار از آن استفاده کرده است؛
3.الملح العصريه، بخشهايى از اين اثر نيز در مسالک الابصار نقل شده است؛
4. حواشى او بر صحاح؛
5. الاصوات؛
6. حاشيه بر کتاب الاحجار صاحب بن عباد؛
7.کتاب السيف (فى اسمائه و صفاته)؛
8.شرح الامثله؛
9.الطوال و اسمائهم و صفاتهم؛
10. القصار و اسمائهم و صفاتهم؛
11.فوائد الشذور و قلائد النحور، که ظاهراً گلچينى از اشعار بوده است؛
12. المجموع الادبى؛
13. المشىوالسير؛
14. الکشف عن مساوی الخمر؛
15. النکاح؛
16. تاريخ صقليه، ابن قطاع اشعار بسياری نيز داشته است، اما در منابع اشارهای به ديوان او نشده و احتمالاً او خود به تدوين ديوانى از شعر خويش نپرداخته است. با آنکه کسانى چون ابن کثير و ذهبى شعر او را ستودهاند، اما ياقوت شعر او را هم سنگ دانشش نمىداند.
اشعار او بيش از همه منابع در خريده القصر به نقل از الدره الخطيره او نقل شده است.
ديگر منابع نيز ابياتى از او آوردهاند[۱].
پانویس
- ↑ مؤذنجامى، محمدمهدی، ج4، ص479-476
منابع مقاله
مؤذنجامى، محمدمهدی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.