نور العين في مشهد الحسين رضيالله عنه
نورالعين في مشهد الحسين رضي الله عنه | |
---|---|
پدیدآوران | اسفرايني، ابراهيم بن محمد (نویسنده) عبدالله بن محمدتقي (نویسنده) |
ناشر | مطبعة العلوم الادبية |
مکان نشر | مصر |
سال نشر | بیتا |
موضوع | واقعه کربلا، 61ق.
حسين بن علي (ع)، امام سوم، 4 - 61ق. - شهادت مختار بن ابي عبيد، ? - ??ق. امويان - تاريخ - جنبشها و قيامها |
کد کنگره | 9ن52الف / 41/5 BP |
نور العين في مشهد الحسين رضيالله عنه کتاب فوق منسوب است به ابواسحاق اسفرایینى (متوفای 417 یا 418ق)، از عالمان بزرگ شافعى واز اصحاب ابوالحسن اشعرى و معاصر صاحب بن عبّاد.
نویسنده در آغاز کتاب گفته است عنوان آن را نورالعین فى مشهد الحسین نهادم؛ امّا در صفحۀ عنوان کتاب «کرم الله وجهه» و در روی جلد (علیهالسلام) بدان اضافه شده است. متن کتاب در صفحۀ ١١٥ به پایان مىرسد و پس از آن کتابى با عنوان قرة العین فى اخذ ثار الحسین، از عبدالله بن محمد، چاپ شده است.
از محتوای این کتاب چنین بر میآید که از آثار قرن چهارم نیست. همانگونه که اسماعیل پاشادر هدیةالعارفین (ج١، ص٨) گفته این کتاب منسوب به اسفرایینى است.
همچنین سیّد عبدالعزیز طباطبائى در اهلالبیت علیهمالسّلام فى المکتبة العربیّة(ص655)گفته است: «واظن [أن] الکتاب منحول منسوب، فاسلوبه لا یلائم مصنفات القرن الرابع.»
نورالعین کتابى است تاریخى وکمابیش روائى دربارۀ قیام و شهادت امام حسین-ع-ورخدادهاى بعد از آن. روایات کتاب بدون سند وبا تعبیر «قال الرّاوى» ذکر شده و محتوای آن به چند فصل یا باب تقسیمبندى نشده است. مطالب کتاب چنان تنظیم شده که به یک داستان شبیه است و خوشخوان و عامّهپسند است. در لابلاى کتاب مطالب ضعیف و سخیف و خرافات فراوان یافت مىشود.
مختصراینکه کتاب حاضر نه بیان کنندۀ نظر رایج شیعه است ونه بیان کنندۀ نظر رایج اهلسنّت و هیچیک از این دو گروه را راضی نمیکند و به گفتۀ قاضى طباطبائى: «از کتب بسیار ضعیف وغیر قابل اعتماد» و «پراز جعلیّات ونقلیّات قصّه سرایان است). (تحقیق دربارۀ اول اربعین .... ص60و 640).
آغاز کتاب با وصیّت معاویه به یزید در هنگام مرگ آغاز میشود در این وصیّت به یزید سفارش شده که پاسدار حقوق امام حسین و بنىهاشم باشد وهیج کارى را بدون مشورت با آن حضرت انجام ندهد؛ («لانَ الخلافة یا بنىّ لیست لنا وانّما هى له و لابیه و جدّہ من قبله ولاهل بیته من بعده». (ص٧).
آنگاہ از سر پیچی یزید از وصیّت پدرش و ضایع کردن حقوق امام حسین سخن رفته و همین امر، موجب هجرت و قیام آن حضرت دانسته شده است. سیس از وارد شدن امام به مکّه و مدینه و فرستادن مسلم بن عقیل به کوفه و رخدادهای در آنجا سخن رفته است. در ادامه، به وقایع کربلا و جنگ دو سپاه و شهادت امام و یارانش و اسیر شدن اهلبیت پرداخته شده است.
در مطاوی کتاب نکات قابل توجهی یافت مىشود. از جمله اینکه چون ابن زیاد مردم کوفه را تهدید کرد، آنان گفتند دعواى میان سلاطین به ما چه ربطى دارد. ما رعیَت هر کسى هستیم که ولایت یابد؛ خواه یزید باشد یا حسین: «مالنا والفتنة بین السّلاطین نحن رعیّة من تولّى ان کان یزید او الحسین.» (ص ٣٠).
در جای دیگری گفته شده است لشکر مخالف به امام حسین گفت: «نقتلک بغضاً منّا لابیک.) (ص۶٥).
همچنین گفته شده است که چون سر امام حسین بریده وبر نیزه زده شد، لشکر مخالف سه تکبیر گفت: «کبَر العسکر ثلاث تکبیرات». (ص69). تابش نورى مستقیم از سر امام حسین به طرف آسمان (ص ٧۶)، دگرگونیهای در نظام آفرینش پس از شھادت امام (ص١٠۴)، و بازگشت اهل بیت آن حضرت در بیستم صفر به کربلا و ملاقات با جابر بن عبدالله انصاری و عزاداری آنان در کربلا(ص٩٩)، از دیگر مطالب قابل توجه کتاب است.
برای شناخت نسخههای خطّی و چاپهای این کتاب و منابع زندگینامۀ نویسندۀ آن رجوع شود به: سیّد عبدالعزیز طباطبائى. اهلالبیت علیهمالسّلام فى المکتبة العربیة.(چاپاول: قم، مؤسسة آلالبیت علیهمالسلام لاحیاء التراث، 1417ق). (ص654۔ 655) [۱]
پانویس
- ↑ اسفندیاری، محمد، ص64-65
منابع مقاله
اسفندیاری، محمد؛ کتابشناسی تاریخی امام حسین(ع) به ضمیمه امام حسین(ع) در الذریعه، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول، زمستان 1380