رساله سپهسالار در مناقب حضرت خداوندگار

رساله سپهسالار در مناقب حضرت خداوندگار تألیف فریدون بن احمد سپهسالار، با مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمد افشین وفایی، این کتاب، پس از مثنویات سلطان ولد و مناقب العارفین افلاکی، کهن‌ترین و معتبرترین سند منثوری است که تاکنون دربارۀ زندگی مولانا به دست آمده است.

رساله سپهسالار
رساله سپهسالار در مناقب حضرت خداوندگار
پدیدآورانسپهسالار، فریدون بن احمد (نویسنده)
ناشرسخن
مکان نشرايران - تهران
چاپيکم
زبانفارسي
کد کنگره
‏س2ز9 / 5305 PIR

مؤلف می‌نویسد که مدت چهل سال مرید مولانا بوده و این رساله را در دورۀ کهنسالی خود، در میان سال‌های 719- 729هجری به رشتۀ تحریر درآورد است.

رسالۀ سپهسالار با اینکه با مناقب العارفین افلاکی تقریبا همزمان نگارش یافته؛ ولی برخی بر این باورند که این رساله از مآخذ عمدۀ مناقب العارفین بوده است.

در هر صورت به نظر محققان، این رساله در مقایسه با مناقب العارفین، متین‌تر، مؤثق‌تر و اغراق و مبالغه در آن نسبت به مناقب کمتر است.

مصحح دربارۀ شیوه و سبک کتاب می‌گوید فریدون سپهسالار در بخش‌هایی که حکایتی از مولانا یا از اصحاب را نقل می‌کند، سبک نوشتاری ساده و عاری از تکلفات و تزئینات بیرون زبانی دارد؛ اما آنجا که به توصیف و بیان شخصیت و تمجید و ستایش مولانا و اصحاب می‌پردازد از عناصر بلاغی بیشتری، بهره می‌گیرد.

سپهسالار در این اثر می‌کوشد ادعاهای خود را دربارۀ آموزه‌های صوفیانه مولانا با نقل احادیث و ابیات مثنوی و غزلیات شمس و اقوال مولانا مستحکم کند.

مؤلف در باب هدف خود از تألیف کتاب می‌گوید: «شخصی گفت که نزدیک شد که تمام پیروان و عزیزانی که جمال زیبای آن حضرت (مولانا) را مشاهده کرده‌اند، روی در پرده غیب کشند، توقع آن است که رساله‌ای جمع کنی که مشتمل باشد بر سیرت پاک آن حضرت، بدین ترتیب سپهسالار به پیروی از این سخن، دست به جمع‌آوری و نگارش این رساله می‌زند وآن را در سه بخش (بهاءولد؛ مولوی؛ اصحاب مولوی) تنظیم می‌کند.

در بخش نخست به نسب، تلقین ذکر و خرقه بهاءولد می‌پردازد و دربارۀ برخی از ویژگی‌های وی همچون بهره‌مندی از کشف و شهود و سرآمدی در علوم و ریاضت‌هایی که داشته توضیح می‌دهد و او را فردی دانشمند و مفتی و استادی بر مسند تدریس و مورد احترام شاهان، حاکمان و بزرگان معرفی می‌کند. همچنین به شرح سفر وی به قونیه و بیان بعضی سخنان و کلمات او که دیگران در مجلس وعظش یادداشت کرده‌اند، می‌پردازد.

در بخش دوم که راجع به خود مولوی است، دربارۀ تاریخ تولد، وفات، استادان و معاصران وی، از جمله بهاءولد، محقق ترمذی، شمس تبریزی، سعدالدین حموی، شیخ عثمانی رومی، اوحدالدین کرمانی و صدرالدین قونوی اشاراتی دارد.

علاوه بر این، به برخی خصوصیات مولوی، مانند سرآمدی وی در علوم رسمی و مجاهدت‌های فراوان وی اشاره می‌کند و دربارۀ رفتار و احوال وی همچون بی‌خوابی و بی‌قراری، عشق و جذبه، سُکر فزاینده، خوف و رجا، کرامات، سماع، سبب مشغول شدنش به شعر و مصاحبتش با شمس ، اطلاعات بسیاری ارائه می‌دهد.

بخش سوم، راجع به اصحاب و خلفای مولوی است. در این بخش، ابتدا به شرح احوال برهان‌الدین محقق ترمذی به عنوان عارف اهل ریاضت و صاحب کشف که در توحید بسیار سخن می‌گفته، می‌پردازد و او را معلم سلوک مولوی معرفی می‌کند. آن‌گاه دربارۀ احوال شمس تبریزی سخن می‌گوید و یادآور می‌شود که تا زمان مولوی کسی از حال وی اطلاعی نداشته است. در این قسمت در خصوص مناقب شمس، علت سفرش به قونیه ، ملاقات او با مولوی و جفای مریدان مولوی در حق وی، و غیبت‌های شمس توضیحاتی بیان شده است.

پس از آن به ذکر صلاح‌الدین زرکوب، مرید و خلیفه مولوی و علت روی آوردنش به مولوی می‌پردازد و در باب زهد و تقوای او نکاتی را متذکر می‌شود. سپس در خصوص حسام‌الدین چلپی که اهل ریاضت بسیار بوده و مولوی او را خلیفه خود قرار داده سخن می‌گوید و در پایان به شرح حال سلطان ولد، عارف چلپی و دیگران می‌پردازد. این تصحیح بر اساس نسخه‌ای است که در کتابخانه مرعشی نجفی قم نگهداری می‌شود و متعلق به سال 943 هجری است.

مصحح، نسخه مذکور را با نسخه کانپور هند که اساس تصحیح سعید نفیسی است مقایسه کرده و تفاوت‌ها را در پاورقی نشان داده است. همچنین مصحح در ابتدای کتاب ، مقدمه‌ای دربارۀ کتاب و مؤلف آن به رشتۀ تحریر در آورده است.

در بخش تعلیقات به شرح و توضیح مستند لغات، تعبیرات، جملات عربی و اعلام به کار رفته در متن با استفاده از مآخذ معتبر پرداخته است.

در پایان، فهرست‌های ذیل گردآوری شده است: فهرست آیات، احادیث، اقوال مشایخ و اولیا، امثال و حکم، ابیات و مصراع‌های تازی و فارسی، راهنمای تعلیقات، برخی واژگان و عبارات و مشخصات مراجع.[۱]



پانويس

  1. ر.ک: عالمی، محمدعلم، ص58-59


منابع مقاله

عالمی، محمدعَلَم، کتاب‌شناسی توصیفی مولانا (شامل جدیدترین تحقیقات و قدیمی‌ترین کتاب‌های مولوی پژوهی)، قم، انتشارات دانشگاه قم، 1392ش.

وابسته‌ها