تأويلات أهل السنة
نام کتاب | تأویلات أهل السنة |
---|---|
نام های دیگر کتاب | تفسیر الماتریدی |
پدیدآورندگان | باسلوم، مجدی (محقق)
ماتریدی، محمد بن محمد (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | BP 93/5 /م2ت2 |
موضوع | تفاسیر اهل سنت - قرن 4ق. |
ناشر | دار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1426 هـ.ق یا 2005 م |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE10601AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
تأويلات أهل السنة - تفسير الماتريدي، اثر ابومنصور محمد بن محمد بن محمود ماتريدى، با تحقيق مجدى باسلوم، يك دوره تفسير كامل قرآن كريم است كه از ابتدا تا انتهاى قرآن را در بر داشته و در نزد ماتريديان از ارزش و جايگاه خاصى برخوردار مىباشد.
اين كتاب، به زبان عربى و در نيمه اول قرن چهارم نوشته شده است.
ساختار
كتاب با مقدمه مفصلى از محقق در پنج باب و هر باب در چندين فصل آغاز شده و مطالب در ده جلد، دربردارنده تفسير تمام سورههاى قرآن مىباشد.
نويسنده در اين كتاب به تفسير آيات قرآن پرداخته و از آراى اصولى و فقهى خود و نيز آراى امام مذهب خود، ابوحنيفه بهره گرفته است. بدين جهت كتاب رنگ اعتقادى و فقهى دارد (ربانى گلپايگانى، على، ص 106).
وى در اين تفسير، از روشهاى گوناگون تفسيرى همانند قرآنى، روايى و عقلى بهره جسته است. در اين مجموعه، جلد اول، تا آخر جزء اول و جلد آخر، از سوره مطففين تا آخر قرآن را در بر دارد.
ماتريدى سبك پردازش تفسير خود را اينگونه قرار داده است كه در ابتدا عنوان سوره و مكى يا مدنى بودن سوره را ذكر كرده است، سپس قسمتى از سوره را آورده و آن را تفسير نموده و به قسمت بعدى پرداخته و همينطور تا آخر ادامه داده است.
ماتريدى در تفسير خود ابتدا به بيان اقوال مفسرين و اختلافات آنها پرداخته است؛ مثلاً در تفسير يوْمَ يقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلَائِكة صَفًّا [نباء–38]
گفته است: «اختلف في الروح؛ فمنهم من قال: هو جبريل(ع) و منهم من صرفه إلى أرواح المسلمين و منهم من ذكر أنّهم الحفظة على الملائكة يرون الملائكة و لا تراهم الملائكة»، سپس نظر خود را بيان نموده است: «و جاز أن يكون الرُّوح الكتب المنزلة من السماء...». همچنين در ادامه در برخى موارد ابتدا ديدگاه خود را بيان مىنمايد، سپس براى بيان خود آيهاى از قرآن يا روايت يا از عقل و... را شاهد مثال مىآورد (عبدالفغار حسين. اف).
گزارش محتوا
محقق در باب اول مقدمه، به بررسى عصر ماتريدى پرداخته (مقدمه، ج اول، ص 3) و سپس، زندگىنامه مفصلى از وى، ارائه نموده است (همان، ص 71). در ادامه، به بررسى فرق و مذاهب اسلامى (همان، ص 95)، تفاسير قرآن (همان، ص 179) و همچنين تفسير ماتريدى (همان، ص 299)، پرداخته است.
براى هر مفسرى لازم است كه قبل از وارد شدن به بحث تفسير، موضع خود را در برخى از مسائل كه به آنها پيشفرضها يا مبانى تفسير گفته مىشود، مشخص و معين نمايد. برخى از مفسران قبل از شروع به تفسير، در مقدمه، مبانى خويش را ذكر مىكنند، اما برخى ديگر مبانى خويش را ذكر نكردهاند، مانند امام ماتريدى. البته در لابهلاى تفسير ماتريدى مىتوان به مبانى او پى برد، لذا برخى از محققان مبانى وى را در تفسير چنين ذكر كردهاند:
الف)- نيازمندى و جواز تفسير قرآن: يكى از مبانى و پيشفرضهاى مهم براى مفسر، نيازمندى و جايز بودن تفسير قرآن است، اگر كسى اين مبنا را نپذيرد، طبيعتاً نمىتواند اقدام به تفسير نمايد. ماتريدى يكى از علمايى است كه اين مبنا را قبول دارد و بهترين دليل بر اين مدعى، وجود اثر حاضر است.
ب)- جواز تأويل و حمل برخلاف ظاهر: از ديگر مبانى تفسير، تأويل و حمل برخلاف ظاهر است؛ البته با در نظر گرفتن و رعايت شرايط و ضوابط تأويل، امام ماتريدى در برخى از موارد، تأويل و حمل برخلاف ظاهر را قبول كرده و در تفسيرش نيز نمايان است؛ چنانكه در تفسير آيات الله يستهزىء بهم... [بقره–15] ، و مكروا و مكر الله... [آل عمران–56] و يخادعون الله و هو يخادعهم... [نساء–142] ، معانى «استهزا»، «مكر» و «خدعه» را كه به خداوند نسبت داده شده، به معناى جزاى استهزا، مكر و خدعه مىداند و مىگويد: چون اين صفات مذموم هستند، پس نسبت دادن آن به خداوند جايز نيست.
ج)- وجود مجاز، كنايه و استعاره در قرآن: ماتريدى از جمله علمايى است كه قائل به وجود مجاز، كنايه و استعاره در قرآن مىباشد و يكى از دليلهاى پذيرفتن چنين مبنايى، نفى تجسيم از خداوند است؛ زيرا اگر مفسرى همه واژهها را در معناى حقيقى به كار برد، در برخى از آيات، سر از تجسيم در خواهد آورد. نمونههايى از پاىبند بودن ماتريدى به اين مبنا را در سوره بقره، ذيل آيات 36، 17، 15، 16، 54 و... و ديگر سورهها مىتوان مشاهده كرد.
د)- عدم حجّيت خبر واحد در اصول دين: از ديدگاه ماتريدى، اخبار آحاد در مسائل اعتقادى حجيت ندارد و تمسك نمودن به آن جايز نمىباشد، ولى در احكام، قابل پذيرش است. پس از اينجا مىتوان نتيجه گرفت كه اخبار آحاد در آيات الاحكام قابل عمل و در آيات اعتقادى قابل عمل نمىباشد.
توجه به اين نكته ضرورى است كه وحى بودن قرآن، معجزه بودن قرآن، تحريفناپذيرى قرآن و... از جمله مبانى ماتريدى مىباشند، ولى به جهت واضح بودن، از توضيح آنها صرف نظر مىكنيم (ر. ك.: عبدالفغار حسين. اف).
ماتريدى در تفسير خود از منابع ذيل استفاده كرده است:
الف)- قرآن كريم: يكى از منابع فهم قرآن، آيات خود قرآن است. در بسيارى از موارد، قرينه فهم يك آيه را مىتوان در آيات ديگر پيدا كرد و با استناد به آن آيات، آيه مورد بحث را تفسير نمود. ماتريدى هم در تفسير خويش، از اين روش استفاده كرده، البته نهچندان زياد؛ بهعنوان نمونه:
در ذيل آيه 29 سوره نبأ كه خداوند فرموده: و كلّ شَيءٍ أحصَينَاهُ كتَاباً [نبأ–29] ، آيه 49 سوره كهف را آورده و گفته است: «جائز أن يكون الإحصاء و الكتاب واحداً و جائز أن يكون أريد بالإحصاء ما أثبت في الكتاب، كقوله تعالى: لا يغادر صغيرة و لا كبيرة إلاَّ أحصاها [کهف–49]
ب)- سنت نبوى(ص): ماتريدى در تفسير خويش براى بيان و كشف مراد خداوند از سنت نبوى(ص) زياد كمك گرفته است؛ بهعنوان مثال، در آيه آخر سوره نبأ كه خداوند فرموده: وَ يقُولُ الْكافِرُ يا لَيتَنِي كنْتُ تُرَاباً [نبأ–40] ، روايتى را از ابوهريره اينگونه مىآورد: «إن الوحوش تحشر و الطيور كلها، ثم يقول الله تعالى: «كوني تُرَاباً»؛ فيتمنى الكافر في ذالك الوقت أن يكون تراباً».
ج)- سنت اهلبيت(ع): ماتريدى در برخى از آيات از سنت اهل بيت پيامبر(ص) نيز استفاده نموده است؛ بهعنوان مثال، در ذيل آيه 38 سوره نبأ كه خداوند مىفرمايد: لاَ يتَكلَّمُونَ إلاَّ مَنْ أذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ قَالَ صَوَاباً [نبأ–38] ، بعد از ذكر اقوال مفسرين و نظريات خويش، سخنى را از حضرت على(ع) اينگونه ذكر مىكند: «و ذكر علي بن أبيطالب(رض): أنه مر بعجوز و هي تدعو فتقول: اللهم اجعلني من أهل شفاعة محمد(ص) و...».
د)- اقوال صحابه و تابعين: ماتريدى از اقوال صحابه و تابعين در تفسير خويش زياد استفاده نموده است؛ بهعنوان مثال، در ذيل آيه 14 سوره نبأ كه مىفرمايد: وَ أنْزَلنَا مِنَ المُعْصِرَاتِ ماءً ثَجَّاجاً [نبأ–14] ، از اصحابى مانند حضرت ابن عباس(رض) در باره واژه المعصرات مىگويد: «هي ذوات الأعاصير؛ يعنى: الرياح، كقوله: فَأَصَابَها إعصارٌ [بقره–266] ؛أى: ريح».
ه)- ادبيات عرب: استفاده از ادبيات عرب، امثال بلاغت، لغت، شعر، نحو و... يكى ديگر از منابع تفسيرى است كه ماتريدى در تفسير خود از برخى از آنها استفاده نموده است؛ بهعنوان مثال، در ذيل آيه 24 سوره نبأ كه خداوند فرموده: لاَ يذُوقُونَ فيها بَرْداً وَ لاَ شَراباً [نبأ–24] ، در باره واژه برداً فرموده: «أن البرد هو النوم، الروح و الراحة».
و) عقل (اجتهاد): ماتريدى در تفسير آيات، جمعبندى اقوال، توضيح الفاظ كنايه، جمع ميان آيات بهظاهر متعارض و... از روش تفسير عقلى و اجتهادى استفاده كرده است.
ز)- اقوال مفسران: ماتريدى در برخى موارد، به سخن مفسرين نيز در تفسير برخى آيات تمسك مىجويد؛ از جمله در بسيارى از موارد، از بيانات امام طبرى ، از جلالالدين سيوطى و... استفاده نموده است (ر. ك.: همان).
با سير در تفسير ماتريدى دو گرايش را در تفسير ايشان خواهيم يافت:
الف)- گرايش كلامى: از آنجا كه ماتريدى قبل از مفسر بودن، يك متكلم است، در جاىجاى تفسيرش مباحث كلامى ديده مىشود و در مباحث كلامى بيشترين حمله را بهسوى مذهب رايج آن زمان؛ يعنى معتزله دارد؛ لذا گرايش كلامى از مهمترين گرايشهاى تفسيرى ايشان محسوب مىشود.
ب)- گرايش فقهى: ماتريدى علاوه بر گرايش كلامى، گرايش فقهى هم دارد كه در برخى از موارد، مسائل فقهى را مطرح و يا سعى در استخراج احكام از آيات دارد (ر. ك.: همان).
وضعيت كتاب
فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد و فهرست منابع و مصادر، در انتهاى جلد دهم آمده است.
در پاورقىها به ذكر منابع، اختلاف نسخ و توضيح برخى از كلمات و عبارات متن پرداخته شده است.
منابع مقاله
1. مقدمه و متن كتاب.
2. ربانى گلپايگانى، على، «ماتريديه»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: كيهان انديشه، فروردين و ارديبهشت 1373، شماره 53 (17 صفحه، از 104 - 120).
3. برگرفته از وبلاگ: http://mistar-quran.blogfa.com/post/9، نوشتهشده توسط عبدالفغار حسين. اف، در پنجشنبه 19 ارديبهشت 1392 ساعت 52:0.
پیوندها
مطالعه کتاب تأویلات أهل السنة در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور