تاریخ بیداری ایرانیان

    از ویکی‌نور
    تاریخ بیداری ایرانیان
    نام کتاب تاریخ بیداری ایرانیان
    نام های دیگر کتاب تاریخ مشروح و حقیقی مشروطیت ایران با 42 گراور
    پدیدآورندگان ناظم‎ الاسلام کرمانی، محمد بن علی (نويسنده)
    زبان فارسی
    کد کنگره ‏‎‏DSR‎‏ ‎‏1407‎‏ ‎‏/‎‏ن‎‏2‎‏ت‎‏2
    موضوع ایران - تاریخ - انقلاب مشروطه، 1324 - 1327ق.

    ایران - تاریخ - قاجاریان، 1193 - 1344ق.

    ناشر امير کبير
    مکان نشر تهران - ایران
    سال نشر 1384 هـ.ش
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE11175AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    موضوع كتاب، تاريخ مشروطيت است و از منابع مهم مورخان در اين باره به شمار مى‌رود. نويسنده سبب تأليف تاريخ بيدارى ايرانيان را تهى بودن كتاب‌هاى تاريخى ايران از ويژگى‌هاى عبرت آموز براى آيندگان دانسته و به گفته خودش همواره در اين انديشه بوده است كه به شيوه آثار مورخان اروپايى، كتابى در تاريخ ايران بنويسد و نكته‌هاى تاريخى را در آن بياورد. وى از دوم ذى‌الحجه 1322، ديده‌ها و شنيده‌هاى خود را در باره انقلاب مشروطه و بيدارى ايرانيان ثبت كرد.

    ساختار

    اين اثر از اوايل 1128 هجرى قمرى به صورت 55 جزوه شانزده صفحه‌اى به همت خود نويسنده منتشر مى‌شد و پس از آن، در اسفند 1332 با نظارت سيد محمد هاشمى کرمانى دوباره به چاپ رسيد. نويسنده به محافل آزادى خواهان آن روزگار راه داشت. و مى‌توانست گفت‌وگوهاى آنان را يادداشت كند. وى نظر خود را نيز بر آنها مى‌افزود و نخست به نشر بخشى از يادداشت‌هايش به صورت پاورقى در روزنامه كوكب دُرّى مى‌پرداخت كه خود مدير و ناشرش بود. نسخه كنونى، سه بخش (جلد) دارد كه در يك مجلد به چاپ رسيده است. نثر كتاب ساده و روان است، اما مؤلف در جاهاى فراوانى از آن، از واژگان فرنگى بهره مى‌گيرد و آنها را به صورت‌هاى گوناگونى در متن ضبط مى‌كند. ادوارد براون، كتاب را از ديد سبك و جمله بندى و استناد، بر تاريخ‌هاى عمومى و پر از لفظ پردازى كسانى مانند رضا قلى‌خان هدايت و لسان الملك (ميرزا محمدتقى خان سپهر) برتر دانسته است.

    ناظم الاسلام رسالت بزرگِ «حفظ سنگر تاريخ نويسى مشروطه» را بر عهده خود مى‌ديد و از اين رو، اعتراف مى‌كرد كه در «يومُ التوپ» بر اثر ترس از كشته شدن، از حضور در صحنه منازعه خوددارى كرده است تا فرصتى براى نوشتن اين تاريخ داشته باشد.

    گزارش محتوا

    مقدمه‌اى بلند از نويسنده پيش از جلد اول كتاب وجود دارد كه به شرح حال آزادى خواهانى مانند سيد جمال الدين اسدآبادى و ميرزا رضا کرمانى، روحانيانى چون سيد محمد طباطبايى و دولت‌مردان ترقى خواهى چون ميرزا حسين خان سپه‌سالار و اميركبير مى‌پردازد. ناظم الاسلام نقطه آغازين ترقى ايرانيان را دوران صدارت اميركبير مى‌داند و حالات ناصر الدين شاه و مظفر الدين شاه را شرح مى‌دهد و آنان را پادشاهانى «دمدمى مزاج» و «ساده لوح» مى‌خواند. او هم‌چنين شرح مبسوطى در باره امتيازنامه رژى نوشته و به دعواى ميان علما و دربار بر سر اين امتياز پرداخته و نامه‌ها و تلگرام‌هاى فراوان اين دو گروه را به يك‌ديگر آورده است.

    پس از اين زندگى‌نامه گروهى از رجال هم‌روزگار نويسنده و رويدادهاى دوره ناصرى و مظفرى در جلدهاى يكم تا سوم گزاش مى‌شود. جلد يكم رويدادهايى از ذى‌الحجه 1322 تا رمضان 1324 را در بر دارد. درون‌مايه سه جلد نخست كتاب، مباحث مطرح شده در انجمن مخفى، واقعه کرمان و غوغاى ميان متشرعه و شيخيه، واقعه عمارت بانك يا مدرسه چال، ذكر تاريخچه‌اى از وضع ارامنه و رواج شايعه تكفير مظفر الدين شاه به فتواى سيد عبداللّه بهبهانى به جرم تحريك ارامنه به قتل سلطان عبدالحميد، بيان رويدادهايى در باره هجرت علما به آرام‌گاه حضرت عبدالعظيم و سپس قم و تحصن آنان در سفارت انگليس تا صدور فرمان مشروطيت مظفر الدين شاه است كه با ذكر نام‌هاى روزنامه‌ها و مدارس موجود در دوره مظفرى به پايان مى‌رسد. ناظم الاسلام كوشيده است كه در جلد يكم رويدادها را روز به روز بنويسد؛ چنان‌كه مطالب جلد سوم، ثبت روز به روز وقايع از هجدهم جمادى الاولى 1324 تا اول رمضان 1324 است.

    جلد دوم، جلدهاى چهارم و پنجم و اضافات و ملحقات و وقايع شوال 1324 را تا رجب 1327 در بر دارد. به گمان ما، نويسنده گزارش‌هاى خود را تا رويدادهاى بيستم صفر 1325 براى چاپ آماده كرده بوده كه با آشكار شدن مخالفت محمدعلى شاه با مجلس و رويارويى شاه و ملت با يك‌ديگر، زمينه را براى نشر ديگر جزوه‌هايش آماده نديده و از سامان‌دهى آنها خوددارى كرده و تا جمادى الاولى 1326 ساكت مانده است. ناظم الاسلام از چهارم جمادى الاولى 1326 به ثبت وقايع روزانه ادامه داد، اما اين بار بر اثر پيش آمدن اوضاع ويژه‌اى پس از بستن مجلس به توپ كه از آن به «يوم التوپ» ياد مى‌كند و تعطيلى مشروطه، لحن خود را تغيير داد و راه احتياط را در پيش گرفت. يادداشت‌هاى اين دوره او كمابيش با عباراتى آميخته كه نشان دهنده هراسناكى نويسنده‌اند. وى گاهى نيز از نوشتن وقايع خوددارى كرده و حتى به سران مشروطه تاخته و ملك المتكلمين (حاج ميرزا نصر اللّه) و سيد جمال واعظ را متهم كرده است كه مشروطه را بهانه دخل خود كرده‌اند. وى در بسيارى از جاها، از جهل مردم مى‌نالد و آن را مانع ترقى مى‌شمرَد.

    آخرين جلد كتاب، با شرح رويدادهاى سيزدهم رجب 1327 به پايان مى‌رسد، اما مطالب نويسنده ناتمام مى‌ماند و گويى سخن وى دنباله‌اى داشته كه جز يك صفحه در باره رويدادهاى دوازدهم تا چهاردهم رمضان 1329، از آن چيزى بر جاى نمانده است.

    وضعيت كتاب

    گويى توجه مردم به پاورقى‌هاى ناظم الاسلام، او را در فكر چاپ و نشر جزوه‌هاى مستقلى با عنوان «تاريخ بيدارى ايرانيان» انداخت. از اين رو، چاپ نخست اين اثر به صورت جزوات هفتگى در قطع خشتى و به خط نسخ و حواشى و پاورقى به خط نستعليق با چاپ سنگى و نقاشى صورت اشخاص و با كيفيتى كمابيش مناسب در 55 جزوه شانزده صفحه‌اى منتشر شد. ناظم الاسلام هم‌چنين به انتشار وقايع پيش از ذى‌الحجه 1322 در هفده جزوه با عنوان «مقدمه تاريخ بيدارى ايرانيان» پرداخت و در اين جزوه‌ها گزارش گونه‌اى از مهم‌ترين رويدادهاى دوره پادشاهى ناصر الدين شاه و مظفر الدين شاه قاجار نوشت. ميرزا حسن طهرانى در 1330 - 1328، براى نخستين بار اين يادداشت‌ها را به خط شمس الكُتّاب به چاپ سنگى رساند و سيد محمد هاشمى کرمانى، در 1332 - 1324 اين كتاب را همراه با شرح حالى كمابيش كامل در باره مؤلف و مقدمه‌اى در باره كتاب، به قطع وزيرى و با حروف سربى و جلد ممتاز منتشر كرد. چاپ سوم آن در 1346 و بر پايه سرلوحه كتاب، گويى به يادگار جشن‌هاى تاج‌گذارى در سه جلد به اهتمام على‌اكبر سعيدى سيرجانى منتشر شد. چاپ چهارم و پنجم نيز در 1362 و 1377 - 1376 در دو مجلد نشر يافت.

    بسيارى از مورخان تاريخ مشروطيت مانند كسروى در تاريخ مشروطه، از نوشته ناظم الاسلام بهره برده و ديدگاه‌هاى گوناگونى در باره‌اش عرضه كرده‌اند. براى نمونه، مهدى ملك‌زاده، نويسنده تاريخ مشروطيت ايران، آن را سودمند مى‌داند و نويسنده را از حوادث آن زمان آگاه و بدانها علاقه‌مند مى‌خواند، اما مى‌گويد از اين روى كه وى در بخش گسترده‌اى از كتابش به شرح محافل سرّى پرداخته و كارهاى او و يارانش نيز در پيدايى مشروطيت تأثير نگذارده است، مى‌توان چنين گفت كه اين كتاب نه براى آيندگان، كه براى خوش‌آمد هم‌روزگاران مؤلف نوشته شده است. او هم‌چنين ناظم الاسلام را به جعل مطالب دور از حقيقت منسوب مى‌كند و اين كار را موجب لكه دار شدن تاريخ مى‌خواند. از سوى ديگر، باستانى پاريزى مطالب كتاب را صد در صد واقعى و صادقانه مى‌داند و اعترافات ناظم الاسلام در باره احوال خصوصى خود و ترس او را از بسته شدن مجلس به توپ، گواهى بر صدق و صحت ديگر مطالبش مى‌شمرَد.

    از ناظم الاسلام افزون بر اين كتاب، اثر ديگرى به نام التحفه المهديه معروف به علائم الظهور بر جاى مانده و چند بار به چاپ رسيده است. بخش پايانى يادداشت‌هاى نويسنده كه سعيدى سيرجانى آنها را گردآورى و تدوين كرده است، از مطالب مهم تاريخ بيدارى ايرانيان به شمار مى‌رود. سيرجانى اين بخش را منبعى مستند و مطمئن براى محققان مى‌داند. اين بخش نيز رويدادهاى روزانه را تا بيستم صفر 1325 در بر دارد، اما از اين هنگام تا سوم جمادى الاولى 1326 در ثبت وقايع وقفه‌اى افتاده است. سيرجانى در يادداشت مقدمه چاپ چهارم كتاب اشاره مى‌كند كه مجموعه‌اى از يادداشت‌هاى اين دوره به همت هاشمى کرمانى در اختيار وى قرار گرفته كه شمارى از آنها در متن گنجانده شده است و ديگر بخش‌هاى آنها در آينده با عنوان «متمم تاريخ بيدارى» منتشر خواهد شد.

    منابع مقاله

    متن كتاب.

    حداد عادل، غلامعلى (1380)، «تاريخ بيدارى ايرانيان»، دانش‌نامه جهان اسلام، تهران، بنياد دائره المعارف اسلامى.

    کرمانى، ناظم الاسلام (1362)، تاريخ بيدارى ايرانيان، مقدمه على‌اكبر سعيدى سيرجانى، تهران، انتشارات بنياد فرهنگ ايران.

    بى‌نا (مرداد 1348)، «تاريخ بيدارى ايرانيان»، وحيد، شماره 68.


    پیوندها

    مطالعه کتاب تاریخ بیداری ایرانیان در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور