موسوعة أخلاق القرآن

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    موسوعة أخلاق القرآن
    موسوعة أخلاق القرآن
    پدیدآورانشرباصی، احمد (نویسنده)
    ناشردار الرائد العربي
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1407 ق یا 1987 م
    چاپ3
    موضوعاخلاق اسلامی قرآن - اخلاق
    زبانعربی
    تعداد جلد6
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏103‎‏/‎‏3‎‏ ‎‏/‎‏ش‎‏4‎‏م‎‏8
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    موسوعة أخلاق القرآن، اثر احمد شرباصى، استاد دانشگاه الازهر مصر، معجم اصطلاحات اخلاقى قرآن مى‌باشد كه به زبان عربى نوشته شده است.

    اكثر كتاب‌هايى كه در عصر حاضر در موضوع اخلاق نوشته شده‌اند، تعريف اخلاق را از غربى‌ها گرفته‌اند، اما نویسنده بر خود لازم ديده است تا اين موضوع را، از نگاه قرآن كريم بررسى نمايد[۱]

    ساختار

    كتاب در شش جلد تنظيم شده و هر جلد با مقدمه نویسنده آغاز گرديده است.

    هر جلد، دربردارنده تعدادى از اصطلاحات اخلاقى قرآنى مى‌باشد كه در نگارش آن‌ها، نظم خاصى به چشم نمى‌خورد.

    نویسنده در ابتدا، هر اصطلاح را از لحاظ لغوى بررسى نموده، سپس به موارد ذكر آن در قرآن اشاره كرده و در ادامه، توضيحاتى پيرامون آن، داده است.

    گزارش محتوا

    در مقدمات، توضيحاتى پيرامون مطالب هر جلد، ارائه گرديده است.

    اصطلاحاتى كه در جلد اول، ذكر شده است، عبارتند از:

    - «العفة»: نویسنده، اين اصطلاح را به نقل از مفردات راغب اصفهانى، حصول حالتى در نفس معنا كرده كه به واسطه آن، غلبه شهوت بر نفس، ممتنع خواهد بود. به اعتقاد وى، «عفت» و «عفاف» به معناى واحدى بوده و اصل ماده آن، بر دو امر دلالت مى‌كند: 1. خوددارى از ارتكاب كار زشت؛ 2. قلت و كمى چيزى[۲]

    ماده «العفة» در چهار موضع قرآن كريم، به كار رفته است:

    1. سوره نساء: «و من كان غنيا فليستعفف» ؛
    2. سوره نور: «و ليستعفف الذين لايجدون نكاحا» ؛
    3. سوره نور: «و أن يستعففن خير لهن» ؛
    4. سوره بقره: «يحسبهم الجاهل أغنياء من التعفف» [۳]

    - «المراقبة»: در لغت عرب، دلالت بر انصراف به مراعات چيزى داشته و همچنين دلالت بر ملاحظه رقيب مى‌كند[۴]

    از جمله آياتى كه به معنى حفظ و مراعات در ماده «مراقبت» دلالت مى‌كنند، در سوره توبه مى‌باشد: «كيف و إن يظهروا عليكم لا يرقبوا فيكم إلا و لا ذمة» و «لا يرقبون فى مؤمن إلا و لا ذمة و اولئك هم المعتدون» [۵]

    - «العزة»: در اين كلمه، معانى قوت، شدت و غلبه وجود داشته و عزيز به معناى غالب مى‌باشد. از جمله اوصاف خداوند، عزيز است كه بيش از نود مرتبه در قرآن تكرار شده است[۶]

    از ديگر اصطلاحاتى كه در اين جلد به آن‌ها پرداخته شده، عبارتند از: عدل، عفو، صدق، ايثار، رضايت، تواضع، طمأنينه، حياء ثبات، سكينه، شكر، رحمت، اعتبار، تذكر، عبوديت خداوند، خوف از خداوند، استقامت، خشوع براى خدا، حلم، صبر، تقوا، ستايش، تدبر، تفكر، نيكوكارى، شتاب به‌سوى خير و انابه[۷]

    در جلد دوم، با اصطلاحات زير آشنا خواهيم شد:

    - «امانت»: نویسنده پس از بررسى معناى لغوى اين كلمه، به اين نكته اشاره نموده كه قرآن كريم، در مواضع فراوانى از فضيلت اين صفت، سخن گفته و به حفظ آن، سفارش نموده است، از جمله در سوره احزاب: «إنا عرضنا الأمانة على السموات و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها و حملها الإنسان إنه كان ظلوما جهولا» [۸]

    راغب اصفهانى، اين اقوال را در معنى امانت در اين آيه ذكر كرده: كلمه توحيد، عدالت، حروف تهجى و عقل، ذكر و معناى عقل را پذيرفته است؛ اما نویسنده معتقد است كه مراد خداوند از امانت در اين آيه، تكاليف و حقوقى است كه به مكلفين عرضه شده است و به مراعات، اداء و محافظت بر آن‌ها امر گرديده است[۹]

    - «المحبة»: محبتى كه خلقى از اخلاق قرآن كريم محسوب مى‌شود، آن صفت ارزشمندى است كه دل و خرد صاحبش را براى تمجيد آنچه شايسته تمجيد است، مى‌گشايد[۱۰]

    - «الإحسان»: زمانى كه اكثر مردم، اين كلمه را مى‌شنوند، ذهنشان به معناى مادى كه در عرف جريان داشته و به معنى كمك مالى كردن به فقير است، منصرف مى‌شود؛ اما به نظر نویسنده، معناى اين كلمه، وسيع‌تر از اين بوده و به معناى اتقان، اخلاص و صدق مراقبت مى‌باشد[۱۱]

    توبه، فرونشاندن خشم، جوان‌مردى، پرهيز، دورى از كارهاى بيهوده، ميانه‌روى، پيشى گرفتن به كارهاى نيك، تحنف، سرزنش نفس، تقوا، اخلاص، وفا، توكل، اميدوارى، اخبات و مواظبت از چشم و گوش، از ديگر اصطلاحاتى مى‌باشد كه در اين جلد، معرفى شده است[۱۲]

    اصطلاحاتى كه در جلد سوم مورد بحث قرار گرفته است، عبارتند از:

    - «تبيين امور»: كه به معنى طلب وضوح و تأمل در امور، قبل از حكم كردن به نفع يا ضرر آن مى‌باشد. آيه 94 سوره نساء، به اين امر اشاره داشته و نویسنده ضمن بررسى معناى آن، سبب نزول آيه را بيان كرده است[۱۳]

    - «خفض الجناح»: كه به معناى نرمش، مهربانى و تواضع بوده و در آيه 215 سوره شعراء، به اين اصطلاح تصريح شده است: «و اخفض جناحك لمن اتبعك من المؤمنين» [۱۴]

    اصطلاحات ديگر مورد بحث در اين جلد، عبارتند از: خشيت، تطهر، مصاحبت به معروف، حكمت، نيكو سخن گفتن، برخورد با روش نيكوتر، شهادت، رازپوشى، پناه بردن به خدا، مجاهدت، يقين، دعوت به خير، امر به معروف، نهى از منكر، نرمش در سخن هنگام نصيحت، تفويض، تسليم و كرامت[۱۵]

    در جلد چهارم، اصطلاحات زير معرفى شده‌اند:

    - «العزيمة»: در لغت، به معناى قوت، سرعت و اقدام مى‌باشد. آياتى كه به اين لغت، اشاره دارند، عبارتند از: «فاصبر كما صبر أولو العزم»، «و شاورهم في الأمر فإذا عزمت فتوكل على الله إن الله يحب المتوكلين» [۱۶]

    - «الإرادة»: در «مفردات» اصفهانى آمده است كه اراده در اصل، قوه مركب از شهوت، حاجت و آرزو مى‌باشد و نویسنده، اراده به معنى اخلاقى را رغبت به خير و سعى به آن و حرص بر آن، دانسته است. آيه 25 سوره يونس (و الله يدعو إلى دارالسلام) به اين اصطلاح، اشاره دارد[۱۷]

    ديگر اصطلاحات اين جلد، عبارتند از: مهربانى و شفقت، حسن ظن، صفح، اعتصام به خداوند، خشنودى به فضل خداوند، سلامت قلب، معرفت، حيات، تقدير، مودت، نياز به خداوند، استجابت، بى‌نيازى، اعتماد به خدا، توصيه به نيكى، صلاح و اصلاح، وجل[۱۸]

    اصطلاحات بررسى‌شده در جلد پنجم، عبارتند از: الگوبردارى، آسان گرفتن برخى از امور، محاسبه نفس، به دنبال چيزهاى پاک و طيب بودن، انقطاع الى الله، تطوع، استبشار، ياد خدا، ابتغاء وجه الله، اقامه وجه لله، عدل، نصيحت، اتباع، مهاجرت، اسلام، تعاون، قصد، خوددارى از اذيت ديگران، تأويب و طاعت.

    تبصر، تنفل، دعا، حفظ و محافظت، سلام، لذت بردن از امور حلال، اعداد و استعداد، تعظيم شعاير الهى، تنافس در خير، شوق به لقاء الله، فرار به‌سوى خدا، سلوك، غيرت، نظر، صفاء، ادب، اذن گرفتن، جلوگيرى از هواپرستى، رعايت و غربت، اصطلاحات جلد ششم مى‌باشند.

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده است.

    پاورقى‌ها بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است.

    پانويس

    1. متن كتاب، ج1، مقدمه مؤلف، ص7
    2. متن كتاب، ج1، ص1
    3. همان
    4. همان، ص8
    5. همان
    6. همان، ص16
    7. همان، ص22-249
    8. متن كتاب، ج2، ص15
    9. همان، ص16
    10. همان، ص35
    11. همان، ص43
    12. همان، ص52-256
    13. متن كتاب، ج3، ص16
    14. همان، ص28
    15. همان، ص40-266
    16. متن كتاب، ج4، ص12
    17. همان، ص21
    18. همان، ص33-223

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.