پژوهشى در تعليم و تربيت اسلامى
پژوهشى در تعليم و تربيت اسلامى | |
---|---|
پدیدآوران | صانعی، سید مهدی (نویسنده) |
ناشر | سید مهدی صانعی |
مکان نشر | مشهد -ایران |
سال نشر | 1375ش |
چاپ | یکم |
موضوع | اسلام و آموزش و پرورش |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ص2پ4 / 230/18 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
پژوهشى در تعليم و تربيت اسلامى، اثر سيد مهدى صانعى در این اثر از برخى رويکردهاى تربيتى اسلام سخن رفته است. مطالب کتاب در نه فصل گرد آمده است.
فصل اول. کليات: اين فصل با اشاره به غفلت مسلمانان از تعليم و تربيت اسلامى و پىروى آنها از غرب آغاز مىشود. آنگاه معناى تربيت مىآيد و از کاررفتهاى قرآنى گروه واژگان تربيت در قرآن ياد مىشود. تعليم تعريف مىشود. فرق تعليم با تربيت مىآيد و به رابطه ميان آن دو اشارت مىرود. فرق تزکيه با تربيت و اقسام تزکيه گوشزد مىشود و با تعريف و تحليل الهام(اشراق)از فرقش با تعليم و وحى ياد مىشود. پس از اين، موضوع تعليم و تربيت بررسى مىشود. از ضرورت و اهميت تعليم و تربيت ياد مىرود و به امکان تغيير اخلاق اشارت مىشود و توجه به تعليم و تربيت از ويژگيهاى اين قرن خوانده مىشود،سپس به اهميت تعليم و تربيت در اسلام پرداخته مىشود و با اشارتى کوتاه به هدف و غايت تعليم و تربيت فصل پايان مىيابد.
فصل دوم. مکاتب تعليم و تربيت: فراوانى و گوناگونى مکتبهاى تربيتى،نشان از سرگردانى انسان در امر تربيت دارد و ضرورت تربيت وحيانى را مىرساند. پيش از پردازش مکتب تربيتى اسلام و هدفهاى آن،اهداف مکتبهاى تربيتى زير بررسى و نقد مىشود. اگزيستانسياليسم،سلطهجويى و اقتدارگرايى،اصالت علم،اصالت تجربه، اصالت رفتار و روانکاوى فرويد.
در شرح و شمار هدفهاى تعليم و تربيت اسلامى،نخست اندکى از جايگاه انسان در بينش اسلامى مىگويد،آنگاه هدف غايى تربيت را تعريف مىکند و هدفهاى اساسى تعليم و تربيت را براساس اطلاعيه دبيرخانۀ شوراى عالى آموزش و پرورش جمهورى اسلامى ايران برمىشمارد و از اين رهگذر از هدفهاى معنوى،اجتماعى،سياسى و اقتصادى ياد مىکند و هدفهاى زير را شرح مىدهد: هدفهاى تعليم و تربيت فرد نسبت به خداوند،هدفهاى تعليم و تربيت فرد نسبت به خويشتن،هدفهاى تعليم و تربيت فرد نسبت به اجتماع و هدفهاى تعليم و تربيت فرد نسبت به طبيعت.
فصل سوم. ويژگيهاى انسان از نظر تعليم و تربيت: در اين فصل پس از پرداخت رويکردهاى مادى برخى مکتبهاى غربى به انسان و انتقاد از آن،پارهاى ويژگيهاى انسان را در اسلام چنين شرح مىدهد: انسان ماهيتى است مرکب از روح و بدن،روح اصل و حقيقت آدمى است و استقلال دارد،دلايل تجرد روح و بقاى آن بسيار است. پس از اين به نقش اراده در تربيت انسان اشارت مىکند،آزادى و نقش آن را در تربيت انسان مىآورد،عدم منافات اصل آزادى با پرهيزگارى را در اسلام يادآور مىشود،دلايلى بر آزادى انسان مىآورد، به بداء و حقيقت آن اشاره مىکند،از دلايل بداء مىگويد و با پرداخت آثار شوم باور جبر و نبود آزادى،از عقل ياد مىکند و مدرکات و مستقلات عقلى،و حسن و قبح عقلى اعمال را بررسى مىکند. آنگاه به اعمال سائقى و ارادى انسان مىپردازد و از تمايلات نفسانى و انسانى مىگويد و دلايل وجود تمايلات عالى را در انسان برمىشمارد و از تفاوت انسان الهى با انسان مادى ياد مىکند.
فصل چهارم. زمينههاى تعليم و تربيت: در اين فصل از وراثت و مفهوم ژنيتيکى آن مىگويد، به آيات و رواياتى که ناظر بر مفاهيم وراثتىاند مىپردازد،دلايل توارث را از قرآن و روايات شرح مىدهد،ازدواج با خويشاوندان را پيش مىکشد و از پرهيز نسبى آن در اسلام مىگويد. آنگاه به محيط مىرسد و عوامل محيطى را تعريف مىکند. دربارۀ تأثير نسبى وراثت و محيط در تربيت مىگويد. نمونههايى عينى از تأثير محيط را بر انسان مىآورد. به نقش محيط از نگاه اسلام مىپردازد. از شخصيت و آغاز تشکيل آن ياد مىکند. وحدت و هويت شخصيت را شرح مىدهد. تأثير محيط را در ايجاد و پرورش شخصيت مىآورد. به سن تربيتپذيرى از نظر اسلام اشارت مىکند. از تغذيه جنين و تأثير وضعيت مادر بر او مىگويد. مفهوم برخى روايات را که به استفاده از برخى خوراکيها در دوران باردارى مىخوانند گوشزد مىکند. اثر غذاى حرام در پيش و پس از تولد را يادآور مىشود. از بهسازى نژاد مىگويد. به همنشين و لزوم همنشينى و نقش تربيتى همنشين مىپردازد. سپس به تشويق و نقش ارزندۀ آن در پيشرفت تعليم و تربيت فراگير مىرسد و از نگرش روانشناسى نوين و اسلام به تشويق مىگويد. خشونت و تنبيه بدنى را مانع پيشرفت فراگير مىخواند و با شرح اين ادعا،از تنبيه ارزنده ياد مىکند.
در فصل پنجم و ششم تحت عنوان احکام مربوط به نوزاد و عوامل روانى کودک به نکات زير اشارت مىرود: تبريک گفتن هنگام ولادت کودک،وليمه ولادت،گزينش نام نيکو،آداب تولد،ختنه در دين يهود،فوايد ختنه،عقيقه، حکم عقيقه،پرسش و پاسخ درباره عقيقه، حضانت، برخى ويژگيهاى دختران، شير مادر،چگونگى شير دادن، اسلام و خانواده،دستورهاى دينى دربارۀ محبت به کودکان،زيادهروى در محبت و محبت ناروا،لزوم پيشگيرى از اعمال ناروا در کودک،لزوم پيشگيرى از عقده حقارت، پيدايش عقده حقارت،عوامل روحى عقده حقارت،آيا در همه مراحل تساوى ميان فرزندان مطلوب است،دستور اسلام به عطوفت بيشتر به دختران،توجه به استعداد هر فرد در تربيت او، شباهت همزادان يکسان از لحاظ اندام و استعداد،محبت به کودکان يتيم و بىسرپرست، کودکان شبه يتيم و نگرش مارکسيستى به خانواده و فمينيسم پرولتارى.
فصل هفتم. مراحل تعليم و تربيت: روانشناسان و دانشمندان علوم تربيتى،تعليم و تربيت را براساس مراحل رشد به پنج دوره تقسيم مىکنند. در اين فصل نخست اين پنج دوره به ترتيب زير شرح مىشود: دوران شيرخوارگى،دوران اول کودکى،اثر بازى در کودکان،دوران دوم کودکى،دوران نوجوانى،دوران جوانى. سپس مراحل رشد و تعليم و تربيت براساس روايات شرح مىشود که شامل دورانى است که کودک بايد آزاد باشد، مرحله تعليم و تربيت او،مرحله عمل و مشاوره و مرحله کمال و ورزيدگى.
فصل هشتم. يادگيرى و آداب آن: در اين فصل از فراگيرى دانش و اهميت آن در اسلام مىگويد. به علومى که آموختن آنها واجب است اشارت مىکند. از علوم دينى و غيردينى ياد مىکند. به عموميت مفهوم علمآموزى در اسلام مىپردازد و از اهميت خواندن و نوشتن در اسلام خبر مىدهد. پس از اين به يادگيرى مىرسد و آن را تعريف مىکند و از اهميت يادگيرى براى انسان مىگويد و منابع يادگيرى را گوشزد مىکند.
راههاى يادگيرى(تقليد،آزمايش علمى و آزمايش و خطا،تفکر و مشاوره،انگيزه،پند گرفتن از رويدادهاى مهم تاريخى،تکرار،توجه،مشارکت پىگيرانه،توزيع يادگيرى)را مىآورد. از عادت مىگويد و چهار قانون عادت را از زبان ويليام جيمز يادآور مىشود.
فصل نهم. وظايف و آداب متقابل استاد و دانشجو: مهمترين وظايف فراگير از اين قرار است: پيرايش از اخلاق ناپسند و آرايش به صفات نيک اخلاقى،تلاش و جديت در راه فراگيرى دانش، بهرهورى بهينه از عمر،تواضع و فروتنى،آغاز آموزش با دانشهايى که دريافت آنها برايش دشوار نيفتد، شتاب در روى کردن به دانش،گزيدهآموزى و تن ندادن به فراگيرى هر دانشى،تمرين و تکرار به اندازه،پيشمطالعه، با برنامه و حساب شده عمل کردن. شرح مقام والاى معلم،فراز ديگر اين فصل است و پس از آن مسئوليت معلم ياد مىشود. شرايط فطرى و اکتسابى معلمى شرح و شماره مىشود(علاقه به معلمى،احساس رسالت مخصوص در امر آموزش، برخوردارى از هوش سرشار و حوصله،داشتن قدرت بيان و تنظيم محتواى درس، کسب معلومات،آگاهى از مقتضيات زمان، حفظ احترام خويش،تواضع و فروتنى)،از امتحان سخن مىرود، به نارساييهاى شيوه امتحان اشارت مىشود،انواع امتحان مىآيد، بهترين راه آزمودن فراگيران شرح مىشود و سرانجام با برشماردن محسنات روش تعليم و تربيت در حوزههاى علميه کتاب به انجام مىرسد. [۱]
پانویس
- ↑ رفیعی بهروز ص104-102
منابع مقاله
رفیعی، بهروز، کتابشناسی توصیفی و موضوعی تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات بینالمللی هدی، تهران، چاپ اول، 1378ش