تفسیر یعقوب چرخی
تفسیر یعقوب چرخی | |
---|---|
پدیدآوران | چرخی، یعقوب بن عثمان (نويسنده)
محمدی، حسنعلی (گردآورنده) حمامی، لیلا ( گردآورنده) علینیا، بتول ( ويراستار) |
ناشر | نشر فرتاب |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1387ش |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-37-1 |
موضوع | تفاسیر اهل سنت - قرن 9ق. - تفاسیر عرفانی - قرن 9ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /چ4ت7 96 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تفسیر یعقوب چرخی، اثر یعقوب چرخی، تفسیر قرآن به زبان فارسی است که مربوط به قرن هشتم و نهم هجری میباشد.
این اثر، به اهتمام دکتر حسنعلی محمدی و لیلا حمامی عرضه گردیده و ویراستاری عربی آن را نیز دکتر بتول علینیا بر عهده داشته است.
نویسنده کتاب را به سفارش و درخواست گروهی از دوستان خود نوشته است[۱].
ساختار
کتاب با دو مقدمه از حسنعلی محمدی و نویسنده آغاز شده و مفسر، ابتدا به تفسیر سوره فاتحه پرداخته و سپس، از سوره ملک تا انتهای قرآن را، تفسیر کرده است.
روش و شیوه چرخی در تفسیر خود، هم بر منهج محدثین استوار است و هم در جای جای کتابش، روش عقلیین را به کار گرفته که بیشتر مبتنی است بر شرح نظرات و تأویلات او که در مجموع تفسیر او را باید نمونهای از تفاسیر گردآوری شده دانست[۲].
مؤلف در تفسیر آیات، اینگونه عمل کرده که ابتدا با ذکر آیه به معنای تحت اللفظی آن پرداخته و سپس از دیدگاه علم صرف و نحو عربی، جایگاه و معنا و مفهوم کلمات و ترکیبات را شرح داده است. این شیوه گاهی به صورت شرح یک کلمه از آیه و گاه با شرح قسمتی از آن و گاهی هم با بیان کل آیه، انجام پذیرفته است[۳].
این تفسیر، برگرفته از سه تفسیر کشاف، کواشی(التلخیص فی التفسیر اثر ابوالعباس احمد بن یوسف بن حسن بن رافع الشیبانی معروف به کواشی) و تیسیر نجمالدین نسفی بوده و تکیه مؤلف بر تفاسیر گذشتگان، بهویژه تفسیرهای مهمی مثل کشاف، در شرح آیات، مشهود و بارز است، به گونهای که میتوان گفت وی تفسیرش را بر پایه نقل و نوشتار تفاسیر دیگر بنا نهاده؛ اما از آن جایی که او گرایش خاصی به بعضی افکار و اندیشههای دینی و عرفانی دارد، سعی کرده اندیشهها و تفکرات مورد نظر خود را در نگارش تفسیرش، اعمال کند[۴].
ذکر آیات مشابه و احادیث مرتبط با آیه مورد نظر، از دیگر ویژگیهای این تفسیر میباشد.
منابع و مصادر مفسر در توضیح و تفسیر آیات، عبارتند از:
- استفاده از آیات قرآن که بهترین روش تفسیر قرآن میباشد، در این تفسیر خیلی اندک است[۵].
- بهرهگیری از روایات و احادیث و اخبار که برخی به صورت عربی و برخی ترجمه آن را آورده است، مانند قال رسول(ص) «الماهر بالقرآن مع الکرام البرره» یعنی هر که ماهر باشد به قرآن، یعنی قرآندان باشد با کرام ببره باشد در مرتبه یعنی با فرشتگان مقرب.
- اقوال و گفتار صحابه، تابعین، مفسران و عرفای گذشته؛ از صحابهای همچون ابن عباس، ابن مسعود، ابی بن کعب و تابعانی همچون قتاده، حسن بصری و مجاهد و مفسرانی همچون زمخشری، قشیری، کواشی، فخر رازی... و عرفایی همچون عبدالخالق غجدوانی، خواجه بهاءالدین، خواجه علاءالدین عطار و... نقل کرده است.
- ترجمه عبارات قرآنی و ترجمه واژگان آیات مانند «عم یتساءلون» (نبأ/1) یعنی از چه سؤال میکنند و میپرسند یکدیگر را اهل مکه «التساءل» از یکدیگر پرسیدند.
- سبب و شأن نزول آیات و سور؛ بیشتر آیاتی را که دارای سبب و شأن نزولاند، ذکر کرده است که غالب آنها در اسباب النزول واحدی یافت میشود، مانند 39- 40 سوره نازعات که پس از بیان تفسیر آن میگوید: بدان که مفسران گفتهاند که این دو آیه در حق مصعب بن عمیر و برادر وی عامر بن عمیر آمد که...
- اختلافات قرائات؛ در موارد زیادی به اختلافات قرائات و تفسیر مبتنی بر هر یک پرداخته است، مانند: «بظنین» متهم نیست یعنی دروغ نمیگوید و گمان بد بر وی برده نمیشود. «بضنین» نیز خوانده شده است «بضاد» یعنی بخیل. در رساندن علم شریعت بخیلی نکند.
- قصص قرآن؛ در مواردی که به مناسبت، ذکر از پیامبری شده است، داستانش را آورده است، مانند قصه موسی(ع) در سوره نازعات و قصه اصحاب فیل در سوره فیل.
- مباحث علوم قرآنی:
- نسخ: مانند آیه 22 سوره غاشیه (لست علیهم بمصیطر) که میگویند: «و حکم این آیه منسوخ است به آیه سیف یعنی فقاتلوا المشرکین».
- مناسبت آیات و سور: مانند آیه 34 سوره نازعات که میگوید «چون بدین نعمتها شکر نگفتند و بدین دلایل عظام التفات ننمودند و ایمان نیاوردند از عذاب بزرگ خبر کردشان و گفت- جل جلاله: فاذا جائت پس چون بیاید الطامه الکبری، بلای بزرگ».
- فضائل السور: باری برخی از سورهها، فضیلت خواندش را آورده است، مانند سورههای نبأ، کافرون و توحید.
- نکات ادبی و بلاغی: در موارد زیادی بحثهای نحوی و بلاغی را آورده است که بیشتر آنها از کشاف زمخشری میباشد، مانند «وفاقا نصب علی المصدر ای جوزوا جزاءً موافقا لاعمالهم».
- اشعار فارسی و عربی: وجود اشعار زیاد فارسی و چند بیت عربی به این تفسیر، رنگ و بوی ویژهای بخشیده است. بیشتر این اشعار، از مثنوی مولانا و دیوان شمس است و از خاقانی شروانی، سنایی غزنوی، ابوسعید ابوالخیر، ابن الفارض و دیگر شعرای نامی، ابیاتی آورده است.
علاوه بر موارد فوق از چیزهای دیگری برای تفسیر استفاده کرده است، مانند بیان نکات علمی که با استناد به اقوال دیگران است[۶].
گزارش محتوا
در مقدمه آقای محمدی، ضمن ذکر زندگینامه مختصری از نویسنده، به شیوه کار وی، اشاره شده است[۷].
مقدمه نویسنده، در معنای استعاذه و چگونگی افتتاح و آغاز به خواندن قرآن میباشد[۸].
شیوه بسیار مطلوب و قابل توجهی که چرخی در نگارش تفسیرش به کار برده و میتوان آن را از محسنات بسیار مهم این کتاب دانست، استفاده از اشعار و ابیات فارسی و عربی متناسب با مباحث مطرح شده میباشد، به نوعی میتوانیم تفسیر چرخی را ترکیبی از نظم و نثر بدانیم، بهویژه اینکه اعتقاد خاص نویسنده به مولوی، باعث شده ابیات فراوانی از مثنوی مولوی و نیز سنایی غزنوی، چاشنی کلام او شود و کتاب او را خواندنیتر و دلنشینتر نماید. ذکر ابیات عربی نیز ضمن اینکه تسلط نویسنده و آگاهی او را با این زبان، آشکار میسازد، باعث تقویت کلام و استحکام بیشتر سخن او گردیده است[۹].
برخی از خصوصیتهای دستوری و ویژگیهای نثر این تفسیر، عبارتند از:
- جملهها و عبارتها در قالبهای کوتاه بیان شده است و در اغلب موارد، همانند ساختار جمله در زبان عربی، فعل در ابتدا واقع شده است، برای مثال، در ترجمه آیه «و جعلنا النهار معاشا» (نبأ، آیه 11) نوشته است: «و گردانیدیم روز را وقت زندگانی شما» که ساختار امروزی آن این گونه است: و روز را وقت زندگانی شما گردانیدیم[۱۰].
- عبارات و جملات هماهنگ و همآوا که زیبایی و جذابیت را به دنبال داشته است: «نصیب تو این است بدانی اول خود را که چه بودی و از چه شدی، اولت آب گنده و آخرت خاک پراکنده، پس منکر مباش که شوی زنده چنان که گفت خدای پاینده» (سوره طارق).
- عطف پیاپی جملات با «واو» و تکرار فعل «است» به صورت چسبان و غیر چسبان مانند: «... و غلاف او از یاقوت سرخ است و قلم او از نور است و سر او به عرش رسیده است و پایان او به کنار فریشته است و نام او طریون و لوح در لوح است و لوح گشادگی است».
- با آوردن همزه مضموم در ابتدای فعل جمله را به حالت استفهامی درآورده است: «اُ نکردیم ما زمین را بساط شما؟».
- ترکیبات و جملات عربی که بیشتر در نقل قولها، قواعد ادبی، ترکیبات دعایی و... به کار برده است، به خصوص واژه «قیل» که فراوان استعمال شده است: «و قیل الحب: اللؤلؤ و النبات ما ینبت من الارض».
- جمع بستن با الف و ت مانند حیوانات، نباتات، عرصات و...
- حذف در حروف، کلمات و عبارات که در بیشتر موارد، از سوی کاتب صورت گرفته است، مانند: «پس نمود- علیه اسلام- فرعون را نشان بزرگ یعنی عصا و ید بیضا و ید بیضا آن بود که...» که در اصل این گونه بوده است: «پس نمود موسی- علیهالسلام- فرعون را...».
- استعمال کلمات و افعالی که اکنون متروک شده است و کاربرد ندارند: بیاموزانید، حمدونه و...
- اضافه بنوت: عبدالله مسعود، عبدالله عمر و....
- استعمال یاء شرطی، استمراری، الزامی و مصدری: «ای کاشکی من نیز خاک شدمی همچون ایشان تا از عذاب ابدی خلاصی یافتمی».
- استعمال فعل متعلق به فاعل غیرذی روح مانند ذی روح مانند: «و ستارگان فرو ریزند و کوهها از جای خود برخیزند»[۱۱].
- کاربرد «مر» که گاهی علامت مفعول صریح و گاهی برای حصر و اختصاص است، مانند: «نباشد مر آن دوزخیان را در دوزخ»[۱۲].
- استعمال کلمات فرشته، جبرئیل، شتر، آورد، فروآمدن و همچون به صورت: فریشته، جبرائیل، اشتر، آرد، فرودآمدن و همچو.
- اضافه ضمیر متصل به فعل مانند «میپرستیدنشان، کردشان».
- مطابقت صفت و موصوف در تذکیر و تأنیث مانند: حدود شرعیه، رحمت شامله و...
برخی از ویژگیهای رسم الخط این تفسیر، عبارتند از:
- حروف همجنس یا قریب المخرج را حذف کرده است: سختر، بتر و...
- حروف «پ»، «چ»، «گ» و «ذ» را به صورت «ب»، «ج»، «ک» و «د» نوشته است.
- در مواردی الف مقصور را به صورت الف کشیده و ممدود نوشته است: غنا، عقبا، عصا که در اصل، غنی، عقبی، عصی و... بوده است.
- کلمات مختوم بههای غیر ملفوظ را در هنگام جمع، هاء را حذف کرده است: سینها، جامها و...
- در برخی موارد، کلمات مختوم به تای منقوط که در فارسی با تای کشیده است، مانند عربی با تای گرد آمده است: رحمة، استقامة، اشارة و...
- همزه وسط کلمه را نگذاشته است: رویت، مومن و...
- در هنگام اضافه شدن کلمات مختوم به الف، به جای یا همزه آورده است: جزاء کردار و...
- پسوند و پیشوندها را غالبا چسبیده نوشته است: باین، بستم، ایشانرا، جامها و....
- حرف نفی را در برخی موارد، جداگانه آورده است: نه بینند، نه آوردند، نه دانند و...
- مد «آ» در کلمه «آن» نگذاشته است[۱۳].
نکته قابل توجه دیگر آن است که مفسر، در مواردی که شرح آیات کوبنده قرآن علیه کافران را بیان میکند، با ذکر جمله «نعوذ بالله من ذلک» از خداوند پناه میجوید و گاهی با ذکر دعا، طلب یاری و استمداد از ذات باری تعالی برای خود و مؤمنان مینماید.
شاید بتوان گفت تفاوت عمدهای که تفسیر چرخی با دیگر تفاسیر دارد، این است که او در پایان قسمتهایی از تفسیر آیات و یا در پایان سورهها، با بیان این عبارت: «نصیب تو آن است که...» یا «نصیب درویش آن است که...» چکیدهای از شرح و تفسیر آیات یا سوره را به شیوه پند و اندرز و تذکر، برای مخاطب ذکر میکند که بسیار از نظر دریافت عقلی و شناخت ذهنی و پذیرش قلبی، تأثیرگذار میباشد و از نظر اخلاقی، یکی از شیوههای پسندیده بیان حقیقت همین است یا به عبارتی بهتر، راه ارائه اخلاق عرفانی و دینی این شیوه میباشد. این قسمت از تفسیر چرخی، شباهت زیادی به تفسیر نوبت سوم کشف الاسرار میبدی دارد[۱۴].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست اشخاص، کتب و اشعار فارسی و عربی مذکور در متن، در انتهای کتاب آمده است.
در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع، به توضیح برخی از کلمات و عبارات متن پرداخته شده است.
پانويس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- آریانفر، مهدی، نقد و معرفی کتاب پژوهشی در تفسیر یعقوب چرخی، آینه پژوهش، آذر و دی 1378، شماره 113.