الثقات الأخیار من رواة الأخبار
الثقات الأخیار من رواة الأخبار | |
---|---|
پدیدآوران | مظاهری، حسین (نویسنده) |
ناشر | مؤسسة الزهراء عليهاالسلام الثقافية الدراسية |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1385 ش یا 1428 ق |
چاپ | 1 |
شابک | 964-96108-5-5 |
موضوع | اسلام - سرگذشتنامه
حدیث - علم الرجال - ثقات محدثان شیعه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 115 /م53 ث7* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الثقات الأخيار من رواة الأخبار، اثر رجالى حسين مظاهرى به زبان عربى است. كتاب، موسوعهاى از روات موثق است.
ساختار
اين كتاب يك جلدى شامل تصدير، مدخل و سه باب است.
مدخل كتاب شامل ده مقدمه است.
بابهاى كتاب به ترتيب شامل اسامى، كنيهها و لقبها است.
محتواى بابهاى اول و سوم به ترتيب حروف الفبا آمده است.
مؤلف باب دوم را به كنيهها اختصاص داده و با «أب» آغاز كرده است، سپس رواتى را كه با «ابن» آغاز مىگردد آورده است.
تصدير كتاب با تعريف، اهميت و جايگاه علم رجال آغاز شده است. مؤلف در بخش اهتمام علما به علم رجال به اقسام كتب رجالى بهتفكيك روش تأليف اشاره مىكند؛ هرچند كه اين نوع تقسيمبندى داراى مقسم واحدى نيست و داراى اشكالاتى است، ولى در مجموع ايشان در اين تقسيمبندى مصاديق كتابهاى رجال، فهارس، جوامع و موسوعات رجالى را متذكر شدهاند.
در مدخل به ده مطلب رجال و درايه و... پرداخته است كه برخى از آنها چنين مىباشد:
موثق در نظر متقدمين شامل هر آن كسى است كه در نقل روايت مورد اطمينان است و به روايتش مىتوان اعتماد كرد، گرچه آن شخص از جهت عقيده فاسد و از نظر عمل فاسق باشد.
روايت در نظر متأخرين به چهار دسته تقسيم مىشود:
1. صحيحه: روايتى كه راوى آن عادل باشد؛
2. حسنه: روايتى كه راوى آن امامى ممدوح باشد؛
3. موثقه: روايتى كه راوى آن غير امامى موثق در نقل باشد؛
4. ضعيف: روايتى كه هيچيك از ويژگىهاى مزبور را دارا نباشد.
منظور از موثق در نظر مؤلف، همان معناى فراگیرى است كه قبل از اين تقسيم ذكر شد.[۱]
اگر درباره يك راوى هيچ مدحى نيامده باشد و اصحاب اجماع از او روايتى نقل كرده باشند، نویسنده وى را از جمله ثقات بشمار آورده است و اين مطلب را در مقدمه چهارم مدخل (مدخل، ص23) گوشزد كرده است؛ مانند ابراهیم بن ميمون بياع هروى.[۲]و اسماعيل بن بشار بصرى.[۳]و ابواسحاق جرجانى.[۴]و...
نویسنده در يكى از مقدماتِ مدخل مىگويد: برخى از روات هستند كه فقط از ثقه روايت نقل مىكنند؛ «إنهم لا يروون إلا عن ثقة» و از آنها هستند «بنو فضال»، «بنو سماعه»، «طاطريون»، «جعفر بن بشير»، «احمد بن محمد بن عيسى»، «نجاشى» و.[۵]
شهرت باعث تقويت سند روايت، بلكه باعث جبران ضعف آن مىشود؛ مؤلف اين مطلب را در مقدمه نهم آورده است.[۶]
در مقدمه دهم مدخل به اين نكته اشاره شده كه مؤلف روات ثقهاى را كه اصحاب به آن اشاره كردهاند، در كتابش آورده است؛ چهبسا ثقاتى هستند كه اصحاب به آنها اشاره نكردهاند و يا نسبت به ثقه بودنشان سكوت نمودهاند، پس مؤلف آنها را در اين كتاب نياورده است.[۷]
مؤلف نام 1910 راوى را در سه باب كتابش آورده است. با توجه به اينكه بسيارى از روات علاوه بر نام، داراى كنيه و لقب نيز مىباشند، لذا در هر سه باب از آنها ياد شده است. «سهل بن زياد» هم نام او در بخش اول آمده و هم در باب سوم با عنوان «الآدمي» از او ياد شده است. «ابن ابىعمير» كه همان «محمد بن زياد» و «ابواحمد ازدى» است در سه باب كتاب آمده است.
برخى از روات نيز داراى چند اسم مىباشند، لذا در يك باب، چند جا از آنها ياد شده است؛ مثلاً«ابراهیم بن عثمان» كه به نامهاى «ابراهیم بن ابىزياد كرخى»، «ابراهیم بن ابىزياد كلابى»، «ابراهیم بن عيسى» نيز آمده است، مؤلف براى هر اسم وى عنوانى جداگانه در نظر گرفته است.
مؤلف در كتابش از نظرات علماى متقدمى چون صاحبان كتب اربعه رجالى، علماى متأخرى چون ابن داود و علامه حلى و علماى معاصرى چون علامه مامقانى و ديگران استفاده برده است.
مؤلف هر چيزى را كه باعث توثيق يك راوى باشد، آورده است - خواه آن توثيق از طرف متقدمين، خواه از طرف متأخرين و خواه از طرف معاصرين باشد - و اگر شخصى يك راوى را توثيق نموده باشد، بسيارى از ضعفهایى را كه درباره آن راوى نقل شده، ناديده گرفته است؛ مثلا:
1. ابراهیم بن اسحاق احمرى نهاوندى: مؤلف درباره او مىگويد: هرچند نجاشى و شيخ طوسى او را بهخاطر اعتقادش تضعيف نمودهاند، ولى چون ابن ولید و وحيد او را توثيق نمودهاند، پس او موثق است.[۸]
2. احمد بن هلال عبرتايى: كنيهاش ابوجعفر است. شيخ در «العدة» و نجاشى او را توثيق نمودهاند... او در پایان عمرش فاسد العقيده شد و اين مضر به وثاقتش و پذيرفتن رواياتش نيست؛ زيرا بعد از آنكه فاسد العقيده شد، اصحاب از او روايت نقل نكردهاند.[۹]
3. اسامة بن حفص: او قيم امام كاظم(ع) بود و اين به معناى آن است كه اگر نزد امام ثقه نبود، هرگز امام راضى نبود كه امورش را به او بسپارد (ر.ک: همان، ص64)
4. اسحاق بن يعقوب: او برادر كلينى است و چون كلينى توقيع مشهور «أمّا الحوادث الواقعة فارجعوا إلى رواة أحاديثنا فإنّهم حجّتي عليكم و أنا حجّة اللَّه عليكم» است و چون اين حديث از اسرار شيعه است، بنابراین او از ثقات مىباشد.[۱۰]
5. اسماعيل بن ابىزياد مسلم: او همان سكونى مشهور است. برخى او را توثيق نمودهاند و شيخ در «العدة» گفته است: «إن الإمامية مجتمعة على العمل برواياته» و برخى از رجاليون نيز از او پيروى كردهاند؛ پس او نيز ثقه مىباشد.[۱۱]
6. اسماعيل بن يحيى عبسى: او چون شيخ اجازه است، پس موثق مىباشد.[۱۲]
7. بكر بن حبيب احمسى: شيخ بهایى او را توثيق نموده است و چنين گفته است: «و إن كان مجهول الحال، دلا أنّ جمهور الأصحاب تلقّوا روايته بالقبول، فلعلّ الضعف ينجبر بذلك».[۱۳]
8. ثابت بن سعيد: احمد بن محمد بن عيسى و ابن مسكان از او روايت كردهاند و اين دو، روايت نمىكنند مگر از ثقه؛ پس او نيز ثقه است.[۱۴]
وضعيت كتاب
فهارس در پایان كتاب آمده است.
پاورقىها به مستندسازى مطالب كتاب اختصاص يافته است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.