اخفش، سعید بن مسعده

    از ویکی‌نور
    اخفش، سعید بن مسعده
    نام اخفش، سعید بن مسعده
    نام‌های دیگر اخ‍ف‍ش‌، اب‍وال‍ح‍س‍ن س‍ی‍د

    اخ‍ف‍ش الاوس‍ط، س‍ع‍ی‍د ب‍ن م‍س‍ع‍ده

    نام پدر مسعده
    متولد دهه سوم از سده دوم قمرى
    محل تولد خوارزم
    رحلت 215 ق
    اساتید سیبویه

    هشام بن عروه

    عمرو بن عبيد

    ابراهیم نخعى

    برخی آثار ‏معانیالقرآن (للأخفش)
    کد مؤلف AUTHORCODE03566AUTHORCODE

    ابوالحسن سعيد بن مسعده مجاشعى، (متوفای ح 215ق / 830م)، معروف به اخفش اوسط، نحوى و اديب بصرى است.

    نسب و خاندان اخفش

    وى از موالى قبيله مجاشع بن دارِم بوده و نسبت مجاشعى وى به همین سبب است. برخى نویسندگان كهن همچون مبرد، او را ایرانى و اهل بلخ مى‌دانند، اما بلخى مؤلف کتاب فضايل خراسان، وى را از مردم خوارزم شمرده است. از نام عربى پدر و نسبت مجاشعى وى چنين برمى‌آيد كه خانواده اخفش سال‌ها پيش از تولد وى به عراق كوچيده و «ولاء» قبيله مجاشع را پذيرفته بوده‌اند.

    از آنجا كه بنى مجاشع در بصره مى‌زيستند، مى‌توان پنداشت كه اخفش نيز در همان شهر به دنيا آمده است. ولادت وى را برخى از معاصران در دهه سوم از سده دوم قمرى تخمین زده‌اند. به گفته ابن كثير لقب اخفش را به سبب كم‌سویى و كوچكى چشمانش به او داده‌اند و گفته‌اند «اَجْلَع» نيز بوده؛ يعنى لبانش به‌خوبى روى هم بسته نمى‌شده است.

    اخفش در آغاز و حتى تا روزگار ابن قتيبه و زبيدى اندلسى به اخفش صغير يا اصغر معروف بود؛ زيرا لقب «اخفش كبير» به ابوخطاب عبدالحمید اختصاص داشت، اما پس از آنكه على بن سليمان نيز به اخفش شهرت يافت، سعيد بن مسعده را اخفش اوسط نامیدند.

    به گفته سيوطى نحویان هرگاه لفظ اخفش را به‌تنهایى به كار برده‌اند، مقصودشان سعيد بن مسعده بوده است.

    تحصیلات

    اخفش آغاز زندگى خود را در بصره گذراند و در همان جا به تحصيل علم پرداخت. بصره در آن روزگار، بزرگ‌ترين كانون علم و ادب بشمار مى‌رفت و برجسته‌ترين دانشمندان در علوم مختلف را در خود جاى داده بود. اخفش برای فراگیرى صرف و نحو، سيبویه پيشواى نحویان بصره را كه به‌تازگى اصول و قواعد نحو را پايه‌ريزى كرده و شكل نهایى به آن بخشيده بود، برگزيد و «الکتاب» را نزد وى خواند. البته فراگیرى این کتاب بسيار پيچيده و گسترده كه تقريباً همه اصول و قواعد نحو عربى را در بر داشت، از عهده هركس ساخته نبود و گفته‌اند كه اخفش يگانه كسى بود كه «الکتاب» را به‌طور مستقيم از سيبویه فراگرفت و در انتشار آن كوشيد.

    اساتید

    منابع نزدیک به روزگار اخفش، از ديگر استادان وى نامى به میان نياورده‌اند و همه به ذكر این نكته كه: «سن او از سيبویه بيشتر بوده و محضر استادان او را نيز درك كرده است»، بسنده كرده‌اند كه در این صورت اخفش بايد از استادان سيبویه همچون عيسى بن عمر، خليل بن احمد، يونس بن حبيب و ابوزيد انصارى دانش آموخته باشد. برخى منابع، به‌صراحت گفته‌اند كه وى شاگرد خليل بن احمد نبوده است؛ به‌علاوه اخفش خود نيز در کتاب «معانیالقرآن» بارها از این استادان به‌جز خليل بن احمد نام برده است؛ بااين‌حال، برخى روايات، حكايت از حضور اخفش در مجالس درس خليل دارند.

    اخفش از هشام بن عروه، عمرو بن عبيد، ابراهیم نخعى، شرحبيل بن مدرک و محمد بن عمر واقدى حديث شنيد و ظاهراً نزد خلف احمر، اصمعى و ابومالك نمیرى شعر و ادب و لغت آموخته است و گویا از اعراب، خواه بدویان بصره و خواه ديگر اعراب بيابان‌نشين نيز لغت اخذ كرده است؛ زيرا عباراتى همچون «سمعنا من العرب»، «قال بعض العرب» و «قال قوم من العرب» در کتاب «معانیالقرآن» وى بارها تكرار شده است.

    شاگردان

    اخفش در آغاز، تعليم و تربيت فرزندان كسانى چون معذّل بن غيلان و محمد بن هانى را بر عهده داشت و به روايتى، از محمد بن هانى برای تعليم فرزندش دوازده هزار دينار اجرت گرفت، اما چون شهرتى به دست آورد، تدريس «الکتاب» را پيشه ساخت و به بركت دانشى كه از سيبویه آموخته بود، امرار معاش مى‌كرد. برجسته‌ترين نحویان سده 3ق، همچون ابوعمر جرمى، ابوعثمان مازنى، كسايى، ابوحاتم سجستانى و توزى، «الکتاب» را نزد وى فراگرفتند.

    اخفش با اينكه به مكتب نحوى بصره تعلق داشت، مورد توجه خاص نحویان كوفه نيز بود و كوفيان وى را پيشواى نحویان مى‌خواندند. البته علت این امر تا اندازه‌اى روشن است؛ زيرا اخفش نخستين كسى بود كه در «الکتاب» به ديده تعمق نگريست و خرده گرفتن بر آراء و نظريات سيبویه را باب كرد.

    درباره نخستين آشنايى كسايى با اخفش گفته شده كه اخفش پس از مناظره مشهور سيبویه با كسايى (معروف به زنبوريه)، روانه بغداد شد تا از نزدیک با نحویان كوفه و نظريات آنان آشنا شود و يا به گفته‌اى از كسايى انتقام گیرد و چون بر كسايى وارد شد، در حضور شاگردان او مسائل نحوى بسيارى مطرح كرد كه كسايى از عهده پاسخ هيچ‌یک برنيامد و چون شاگردان او بر اخفش برآشفتند، كسايى مانع آنان شد و برخلاف انتظار، وى را سخت گرامى داشت و از او خواست تا نزد وى بماند و تربيت فرزندانش را بر عهده گیرد. اخفش در برابر تكريم و احترام وى تسليم شد و نزد او ماند. به روايتى در همین زمان، كسايى با پرداخت 70 دينار «الکتاب» را در خفا نزد وى خواند.

    اخفش مدتى دراز در بغداد در كنار كسايى بسربرد و به تدريس و تأليف پرداخت. وى در این مدت كوشيد تا بدون تعصب نسبت به مكتب نحوى بصره يا كوفه نظرياتى را كه معقول‌تر به نظر مى‌رسيد، بپذيرد و به شاگردان خود تعليم دهد؛ چنان‌كه بسيارى از آراء سيبویه را رد كرد و برخى آراء كوفيان را پذيرفت و يا اينكه خود نظريات جديدى ارائه داد. بدين‌سان وى به‌تدريج توانست تعديلى میان نظريات دو مكتب نحوى بصره و كوفه برقرار سازد و سنگ نخستين مكتب نحوى سومى را بنيان نهد كه بعدها به مكتب بغداد شهرت يافت.

    آثار اخفش منبع عمده نحویان

    آثار نحوى اخفش یکى از منابع عمده نحویان در سده‌هاى بعد بوده است. ابوعلى فارسی، ابن جنى، زمخشرى، ابن سراج و ابوحيان غرناطى از آراء و نظريات وى بسيار بهره برده‌اند. ابن مضاء قرطبى در رد نظريه «عامل»، اخفش و استادش سيبویه را سخت مورد انتقاد قرار داده است.

    اخفش راوى شعر و ادب نيز بوده است و ازهمین‌رو به او لقب راویه داده‌اند و گفته‌اند كه وى نخستين كسى بوده كه معانى دشوار اشعار را در زير هر بيت املا مى‌كرده است. ثعلب، دانش وى را بسيار ستوده و او را در روايت شعر برجسته‌ترين مردمان روزگار خود دانسته است، اما گویى اخفش خود معترف بوده كه در این باره هرگز به پاى راویان بزرگ هم‌روزگارش چون اصمعى نمى‌رسيده است.

    دانش اخفش علاوه بر نحو و روايت شعر، در علم عروض نيز مورد ستايش بسيار قرار گرفته است.

    اخفش را از آشنايان به علم كلام نيز دانسته‌اند و گفته‌اند كه شاگرد متكلم معروف ابوشمر مرجى بوده است.

    آثار

    1. القوافي؛
    2. معانیالقرآن.

    آثار يافت‌نشده:

    1. أبيات المعانی(معانیالشعر)؛
    2. الأربعة؛
    3. الاشتقاق؛
    4. الأصوات؛
    5. الأوسط؛
    6. التصريف قفطي؛
    7. شرح کتاب سيبویه؛
    8. شرح کتاب مسائيه ابوزيد انصارى؛
    9. شرح النوادر؛
    10. و..[۱].


    پانویس

    1. ر.ک: فاتحی نژاد، عنايت‌الله، ج7، ص192


    منابع مقاله

    فاتحی نژاد، عنايت‌الله، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، جلد هفت، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی،چاپ دوم، 1377


    وابسته‌ها