آشنایی با تاریخ و منابع حدیثی
نام کتاب | آشنایی با تاریخ و منابع حدیثی |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | نصیری، علی (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | BP 106/5 /ن6آ5* |
موضوع | حدیث - تاریخ
حدیث - علم الدرایه - تاریخ حدیث - ماخذ محدثان اهل سنت محدثان شیعه |
ناشر | مرکز جهانی علوم اسلامی |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE35852AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
آشنايى با تاريخ و منابع حديثى اثر على نصيرى، تحليل و بررسى تاريخ و منابع حديثى شيعه و عامه مىباشد كه به زبان فارسى نگارش و نويسنده در سال 1385ش بر آن مقدمه زده است.
کتاب به عنوان متن آموزشى مقطع كارشناسى و به سفارش مركز جهانى علوم اسلامى، ويژه طلاب اهل سنت تنظيم شده است [۱].
ساختار
کتاب با پيشگفتار نويسنده آغاز و مطالب در چهار بخش و هر بخش در ضمن سرفصلها و مباحث متعددى تنظيم شده است.
بخشى از مباحث آغازين کتاب، از کتاب «حديثشناسى» و عموم مباحث بخشهاى سوم و چهارم، از کتاب «آشنايى با جوامع حديثى شيعه و اهل سنت»، هر دو تأليف نگارنده، برگرفته شده است. از آنجا كه مخاطبان اين کتاب، طلاب اهل سنت هستند، در بررسى جوامع حديثى، نخست جوامع حدثى اهل سنت معرفى شده و در معرفى جوامع حديثى شيعه، به معرفى كتب اربعه شيعه اكتفا شده است [۲].
گزارش محتوا
در مقدمه، به موضوع کتاب، انگيزه نگارش و عنوان سرفصلهاى آن، اشاره شده است [۳].
در بخش آغازين کتاب، به منظور آشنايى با كليات علم حديث، ابتدا جايگاه حديث در دينشناسى تبيين گرديده و سپس مهمترين اصطلاحات حديثى معرفى شده است. در آخر نيز حجيت سنت پيامبر(ص) و همچنين حجيت يا عدم حجيت اقوال صحابه و تابعين مورد بررسى قرار گرفته است [۴].
اسلام به عنوان آخرين و كاملترين دين آسمانى، دربردارنده مجموعهاى از باورها، آموزهها و برنامههاى عملى فردى و اجتماعى است كه در دو منبع بنيادين، انعكاس يافته است كه عبارتند از «قرآن» و «حديث» [۵]. اينك جاى اين پرسش است كه اسلام چگونه به رغم محدويتهاى زمانى، جغرافيايى و فرهنگى عصر پيدايش خود، مىتواند به بشر سرمست و سرگردان امروز، «چگونه زيستن» و «چگونه انديشيدن» را بياموزد؟ آيا اين كار تنها به مدد قرآن انجام يافته است؟ بدون ترديد پاسخ منفى است؛ زيرا مسلمانان، حتى در عصر نزول قرآن، با پىجويى بسيارى از پرسشهاى خود درباره دين و قرآن به پيامبر(ص) مراجعه مىكردند. گويا اين امر براى آنان روشن بوده است كه بخشى از پاسخها در قلمرو دين، به پيامبر(ص) واگذار شده است؛ به نظر نويسنده، اگر اين واقعيت براى مسلمانان در عصر نزول قرآن به رغم سادگى و سطحى بودن بسيارى از پرسشهايشان، روشن بوده است، چگونه مىتوان در اين امر درنگ كرد كه پس از گذشت چهارده سده و با طرح شدن هزاران پرسش تازه، مىبايست در كنار قرآن از سنت كمك گرفت. اينجاست كه اهميت و جايگاه حديث در دين شناسى، آشكار مىگردد [۶].
روايات، داراى اصطلاحات و تقسيمات زيادى هستند كه دانش «مصطلح الحديث» بررسى آنها را برعهده دارد. در اين ميان، تقسيم روايت به خبر «متواتر» و خبر «واحد» و تقسيمات سهگانه يا چهارگانه خبر واحد، جزو تقسيمات اوليه و اصلى احاديث است كه در اين بخش، به بررسى آنها پرداخته شده است [۷].
حجيت سنت پيامبر و ميزان اعتبار اقوال صحابه و تابعان دو موضوع ديگرى است كه در اين بخش به آنها پرداخته شده است [۸].
در رابطه با موضوع دوم در چكيده مطلب مىخوانيم: «فخر رازى و غزالى هم تصريح كردهاند كه عصمت، منحصر به پيامبر(ص) بوده و اقوال صحابه و تابعان نمىتواند ذاتاً حجت باشد. از نگاه صاحبنظران شيعه نيز اقوال صحابه و تابعان، فاقد حجيت ذاتى است» [۹].
در بخش دوم، در چهار قسمت زير، به آشنايى با تاريخ حديث پرداخته شده است. در قسمت اول، حديث در دوره پيامبر(ص) بررسى شده است. محورهاى ذكر شده اهتمام پيامبر(ص) به حديث، به شرح زير مىباشد:
- جايگاه «فرهنگ و تعليم و تعلم» در اسلام: با توجه به اهتمامى كه اسلام به گواهى همگان نسبت به تعليم و تعلم داشته و در سرتاسر آيات و روايات منعكس است، نويسنده معتقد است نمىتوان مدعى شد كه پيامبر(ع) از سنت به عنوان دومين منبع دينشناسى غفلت داشته و نسبت به آن، اهتمام نداشته است.
- اهتمام پيامبر(ص) به نشر حديث: به باور نويسنده، روايت «من حفظ من امتي اربعين حديثاً...» و جمله «فيبلغ الشاهد الغائب» كه در حجةالوداع ابراز شد، از نمونههاى روشن اهتمام پيامبر(ص) به نشر حديث است.
- اهتمام پيامبر(ص) به کتابت حديث: اين امر در دو محور ارزيابى شده است:
الف) آنحضرت، پيوسته از ياران خود مىخواستند تا به حافظه خود تكيه نكرده و اقدام به کتابت حديث نمايند؛
ب) فراهم آمدن برخى از مكتوبات حديثى در عصر پيامبر نظير «الصحيفة الصادقة» نيز نشانگر چنين اهتمامى است [۱۰].
در قسمت دوم، به تبين حديث در دوران صحابه و تابعان پرداخته شده است. به اعتقاد نويسنده، سوزاندن پانصد روايت و جلوگيرى از نقل حديث و تأكيد بر بسنده بودن قرآن، از نشانههاى مخالفت ابوبكر با کتابت و تدوين حديث است. نويسنده سوزاندن نگاشتههاى حديثى مسلمانان؛ فراخوانى صحابه از شهرهاى مختلف به مدينه براى جلوگيرى از نقل حديث و به زندان انداختن گروهى از صحابه به خاطر كثرت نقل احاديث پيامبر(ص) را نيز نشانگر مخالفت خليفه دوم با نقل کتابت و تدوين حديث دانسته است. كار مخالفت با کتابت و تدوين حديث در دوره عثمان، با شدت كمترى همچنان ادامه داشت [۱۱].
در توجيه علل و انگيزههاى ممانعت از نقل، کتابت و تدوين حديث، سه توجيه ارائه شده است كه عبارتند از: روايات پيامبر(ص)؛ جلوگيرى از اختلاف مردم و بيم اختلاط حديث با قرآن. نكته قابل توجه آن است كه روايات مورد ادعا از پيامبر(ص)، از سه تن از صحابى به نام ابوسعيد خدرى، زيد بن ثابت و ابوهريره نقل شده كه همه آنها از نظر سند و دلالت، داراى اشكال هستند [۱۲].
در قسمت سوم کتاب به دوران آغاز نگارش پرداخته شده است. با آزاد شدن کتابت و تدوين حديث كه به دستور عمربن عبدالعزيز در سال 101ق انجام گرفت و با فرمان او مبنى بر گردآورى سنت پيامبر(ص) از آغاز نيمه اول سده دوم تا پايان همين سده، گروهى از محدثان، به گردآورى روايات روى آورند. اولين گام پس از فراهم آمدن نخستين نگاشتههاى حديثى، تدوين «مسانيد» است. بر اين اساس، مسانيد متعددى نگاشته شده است از جمله «مسند طيالسى»، «مسند حميدى» و «مسند احمد بن حنبل». پس از دوران مسندنويسى، ادوار تدوين جوامع حديثى و تنظيم و تنقيح جوامع حديثى در تاريخ حديث اهل سنت شكل گرفت و تدوين صحاح سته، دستاورد همين مرحله تاريخى است. از سده سوم تا سده دهم، دانشهاى حديثى مختلفى شكل گرفت و تكامل يافت كه عبارتند از: رجال حديث، مصطلح الحديث و فقه الحديث، غريب الحديث، مختلف الحديث و ناسخ و منسوخ حديث [۱۳].
در چهارمين قسمت، مرورى كوتاه به تاريخ حديث شيعه شده است. تاريخ حديث شيعه از جهات مختلفى با تاريخ حديث اهل سنت، متفاوت است. عالمان شيعه معتقداند ممانعت از کتابت و تدوين حديث پس از پيامبر(ص) كارى ناروا بود و زمينه را براى گسترش جعل حديث فراهم آورد؛ از نگاه آنان، ائمه(ع) پس از پيامبر(ص) به کتابت و تدوين حديث اهتمام داشته، در نتيجه اصول اربعمأة شكل گرفت و با تكيه بر آنها، كتب اربعه حديثى تدوين يافت [۱۴].
بخش سوم کتاب به آشنايى با جوامع حديثى اهل سنت [۱۵] و بخش چهارم، به آشنايى با جوامع حديثى شيعه اختصاص يافته است [۱۶]. جوامع حديثى اهل سنت عبارتند از: موطأ مالك بن انس، مسند احمد بن حنبل، صحيح بخارى، صحيح مسلم، سنن ابى داود، سنن ترمذى، سنن نسايى و سنن ابن ماجه. «[[الکافی|كافى]]»، «منلايحضرهالفقيه»، «تهذيب الأحكام في شرح المقنعة» و «الاستبصار فيما اختلف من الأخبار» نيز جوامع حديثى شيعه مىباشد.
وضعيت کتاب
فهرست مطالب در ابتدا و کتابنامه منابع مورد استفاده نويسنده، در انتهاى کتاب آمده است. پاورقىها بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.