أحسن التقاسيم في معرفة الأقاليم

    از ویکی‌نور
    أحسن التقاسيم في معرفة الأقاليم
    نام کتاب أحسن التقاسيم في معرفة الأقاليم
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان مقدسی، محمد بن احمد (نويسنده)
    زبان عربی
    کد کنگره ‏G‎‏ ‎‏93‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏7‎‏الف‎‏3
    موضوع ایران - جغرافیا - متون قدیمی تا قرن 14

    جغرافیا - متون قدیمی تا قرن 14

    جغرافیای اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14

    کشورهای اسلامی - جغرافیا - متون قدیمی تا قرن 14

    ناشر دار صادر
    مکان نشر بیروت - لبنان
    سال نشر
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE2204AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    اَحْسَنُ التَّقاسيمِ فى مَعْرِفَةِ الاَقاليم، نام کتابى مشهور در جغرافيا، به زبان عربى از آثار ربع 4 سدۀ 4 ق10/م، تأليف شمس‌الدين ابو عبداللّه محمد بن احمد مقدسى.

    مقدسى در يك جا به صراحت مى‌گويد كه در 375ق 40 ساله و در مركز فارس بوده، و تأليف کتاب را به پايان برده است. وى همچنين گويد كه دو سال بعد آن را در مكه به يك عالم اندلسى عرضه كرده است. اما با سورث بر پايۀ عبارتى از احسن التقاسيم چنين حدس مى‌زند كه اين اثر در پايان دوران سعدالدوله پسر سيف‌الدوله حمدانى (د 381 ق) تأليف شده است، زيرا در احسن التقاسيم از حكومت خاندان حمدانى بر شهر بدليس به صورت گذشته ياد مى‌شود.

    ساختار و گزارش محتوا

    کتاب به يك پيش گفتار و دو بخش تقسيم شده است. پيش گفتار كه بيش از يك هفتم کتاب را در بر دارد؛ شامل اين مطالب است: روش تدوين کتاب، پيشگامان جغرافيا، بيان اصطلاحات، تاريخ تأليف، چند تذكر، فهرست محتويات، درياها و ترسگاه‌هايش، رودخانه‌ها، شهرهاى هم نام، لهجه‌ها، شيوۀ بيان مؤلف، ويژگى‌هاى هر سرزمين، مذهب‌ها و دسته‌بندى آنها، راه‌ها، گنبد و بارگاه‌هاى افسانه‌اى، جدولى براى كارگزاران، اقليم‌ها و نماى كشور اسلام.

    در بخش نخست 6 اقليم عربى، و در بخش دوم 8 اقليم عجمى معرفى مى‌شود. در بخش اول نصف جهان اسلام آن روز كه در بيرون جزيرةالعرب قرار داشت، عرب ناميده شده است و مردم 5 اقليم بين النهرين، اقور (احتمالا تصحيف شدۀ اقور اثور)، شام، مصر و مغرب (شمال افريقا كه به سبب هم نژاد بودن با تازيان توانسته بودند، اين زبان را بياموزند)، عرب شمرده شده‌اند. در بخش دوم، به معرفى 8 اقليم عجمى: خاوران، ديلم، رحاب (ارمنستان، اران و گرجستان)، كوهستان (آذربايجان و كردستان)، خوزستان، فارس، کرمان و سند پرداخته است. مؤلف در آغاز اين بخش، مردم آن را خوشبخت‌تر، دانشمندتر و دين دارتر از ديگر مردمان دانسته است. اين بخش کتاب با يك رسالۀ كوتاه در جغرافيا تأليف گواذ (قباد) پادشاه ساسانى آغاز مى‌شود.

    احسن التقاسيم؛ همانند صورة الأرض ابن حوقل و المسالك و الممالك اصطخرى، حاصل سال‌ها سفر مؤلف، به كشورهاى اسلامى آن روزگار است. در حقيقت مؤلف به بخش مركزى جهان اسلام قناعت نكرده و به فلسطين و خراسان نيز سفر كرده است. مؤلف؛ فلسطين، شام، جزيرة العرب، عراق و ايران را درست مى‌شناسد و ليكن باختر جهان اسلام (مراكش و اسپانيا) را نديده است و در خاور نيز آگاهى درست او از حدود سند تجاوز نمى‌كند.

    مقدسى در سرآغاز کتاب، صفحه‌اى مسجع و پر تصنع ساخته و در آن از چگونگى سفرها و برخوردهاى خود با طبقات و قشرهاى گوناگون مردم براى به دست آوردن معلومات جغرافيايى سخن گفته است.

    اين اثر تنها دربارۀ جغرافياى كشورهاى اسلامى است و مؤلف در توجيه اين مطلب مى‌گويد: من بلاد كفر را معرفى نمى‌كنم، زيرا كه بدانها در نيامده‌ام، و حتى دربارۀ برخى از شهرها چون طرطوس مى‌گويد: چون اكنون به دست روم است، بدان نمى‌پردازم. او هدف از تأليف کتاب را نشان دادن سودمندى فراگير دانش جغرافيا دانسته، و سعى در ابطال برخورد صرف با اين علم؛ همچون يك وسيلۀ كار، راهنمايى براى راهداران يا وسيلۀ وقت گذرانى و يا حتى خواندن داستان‌هاى شگفت‌انگيز براى داستان سرايان كرده است. مى‌توان ادعا كرد كه تعريف جغرافيا در اين کتاب به تعريف امروزى آن نزديك شده، و شامل جغرافياى طبيعى، اقتصادى، اجتماعى، انسان شناسى و اعتقادات است.

    موضوع بحث در کتاب، تحقيقاتى همه جانبه دربارۀ بخش‌هاى اسلامى ربع مسكون، بيان حرفه‌هاى اقتصادى - بازرگانى و مذهبى مردمانى است كه در آن جا به سر مى‌بردند. روش مؤلف عينى و بر اساس مشاهده و بررسى کتاب‌هاى کتابخانه‌هاى رى، رامهرمز، شيراز، بصره و جز آن است. مؤلف مشخصات بخش‌ها را از نظر نفوس، زبان، اختلافات جسمى و اعتقادات مذهبى، اختلاف وسايل توليد، سكه‌ها، خوراك، آبيارى، كالاى وارداتى و صادراتى، راه‌هاى ترسناك، منزلگاه‌ها، فاصلۀ شهرها، همچنين زمين شناسى نواحى گوناگون، فقر و غناى سرزمين‌ها و ديدنى‌ها معين كرده است. مؤلف همچنين در بيان روش كار خود مى‌گويد: من دربارۀ هر اقليم اصطلاح‌هاى مردم آن جا را به كار خواهم برد و در جايى ديگر تأكيد مى‌كند كه از آنچه مردم برآنند، پيروى كرده است. گويا از همين روست كه در اين کتاب سرزمين اثور (موصل باستانى) را به تلفظ محلى «اثور» با «فاى» 3 نقطه نوشته است، و پس از آن ناسخان آن را به صورت «قاف» به ما رسانده‌اند. از اصطلاحات رايج در اين اثر، كلمۀ «جند» است كه به معناى ديه وابسته به يك شهر به كار رفته و گويا اصطلاحى محلى بوده، و مانند «اجنادين» از ريشۀ سريانى گرفته شده باشد. همچنين مؤلف در هر كجا كه نام مناسبى نمى‌يافته، خود نامگذارى مى‌كرده است، چنانكه منطقۀ ارمنستان، اران، گرجستان، آذربايجان و بخشى از كردستان را «رحاب» مى‌نامد.

    مؤلف در کتاب خود توجه ويژه‌اى به زبان مردم سرزمين‌هاى مورد نظر دارد، چنانكه آورده است: زبان مردم در اين 8 اقليم عجمى است، برخى از آنها درى و برخى ديگر پيچيده است، همگى آنها فارسى ناميده مى‌شوند و اختلاف آنها آشكار است و من نمونۀ سخن هر قوم را خواهم آورد و دربارۀ مردم کرمان گويد: لهجۀ ايشان فهميدنى و نزديك به لهجۀ فارسى خراسان است. دربارۀ آذربايجان گويد: 70 زبان در آنجاست، و دربارۀ ارمنستان و اران گويد: مردم به ارمنى و ارانى سخن مى‌گويند، فارسى ايشان فهميدنى و نزديك به لهجۀ فارسى خراسان است. مردم پيرامون بصره همگى عجم هستند، زبان خوزستانيان رساترين زبان عجمان است و آن را با تازى مى‌آميزند، در صحار (در جنوب عمان و خاور يمن) فارسيان در اكثريت هستند و در بازارها به فارسى سخن مى‌گويند. اكثريت مردم عدن و جده پارسى (ايرانى) هستند؛ اما زبان رايج عربى است. مؤلف همچنين از جشن‌هاى نوروزى مردم عدن و طبل زنى آنان سخن مى‌راند. همچنين در احسن التقاسيم از اماكن فرهنگى هر شهر نيز سخن به ميان مى‌آيد و کتابخانۀ عضد الدوله و فهرست‌هايش در فارس و کتابخانه‌هاى رى، بصره و رامهرمز معرفى شده است. در حقيقت اين مطالب محقق را در بررسى چگونگى اضمحلال فرهنگى هر منطقه يارى مى‌رساند و از لا به لاى سطور آن مقاومت مردم در حفظ فرهنگ خود هويداست، چنانكه دربارۀ قاضى بغداد - با توجه به اينكه قاضيان نسبت به ديگر مردم به حكام عرب نزديك‌ترند - مى‌گويد: از اينكه به عربى نادرست سخن مى‌گفت، شرمسار شدم.

    احسن التقاسيم، به زبان عربى فصيح تأليف شده است، در عين حال مؤلف فارسى را نيز خوب فهميده و از جمله‌هاى فارسى به درستى استفاده كرده است. همچنين واژگان فارسى را در جمله‌هاى عربى گنجانده است: «و لا ترى مثل آفروشتهم... و دوشابهم».

    خردگرايى در سراسر اين کتاب آشكار است، هر چند كه به حد بى طرفى نمى‌رسد. داستان ابن مره كه در اين کتاب آمده است، بويى از داستان برزويه طبيب در كليله و دمنۀ و ابن مقفع را دارد. مؤلف هم‌نشينى با فقيهان و صوفيان و حتى آموختن از داستان سرايان را وظيفۀ جست و جوگرايانۀ خود مى‌شمارد. از تعبد و تعصب و از دشنام و دروغ پردازى دورى مى‌جويد . همچنين تمايل او به ابوحنيفه، كراميان، شيعه و صوفيان نشان سعۀ صدر و جست و جوگرى او از حقايق فلسفى و مذهبى براى گزينش بهترهاست و همين امر او را به برداشت‌هاى عرفانى از اسلام كمك كرده است، چنانكه از كشاكش او در مسجد واسط آشكار مى‌شود كه وى از مبلغان و طرفداران راستين اسلام بوده است.

    احسن التقاسيم آيينه‌اى است كه اوضاع جغرافياى طبيعى، سياسى، اقتصادى و اعتقادى در كشورهاى اسلامى را به خوبى مى‌نماياند. در اين کتاب اشاره‌هايى دربارۀ تاريخ خاندان‌هاى حكومتى آمده است: عباسيان، بويهيان و سامانيان. مؤلف همچنين به بررسى تعصبات مذهبى و ميزان نفوذ مذاهب فقهى مى‌پردازد. براى نمونه دربارۀ نفوذ شيعيان و ديگر مذاهب چنين مى‌گويد: شيعيان در عمان، و كراميان در بيت المقدس آزاد بودند؛ اما معتزليان در عمان در نهان مى‌زيستند و اين در اثر فشار قشريان سلفى بود، نه فشار اسماعيليان حاكم؛ زيرا در جاى جاى مصر فاطمى، معتزليان و مذهب‌هاى ديگر و حتى حنبليان آوازه‌اى داشتند.

    مؤلف كه در ميان مرزهاى دو قدرت بغداد و قاهره در آمد و شد بوده، گرايش فرهنگى و خردگرايى ملت‌ها را نيز در شمار خواص جغرافيايى منطقه ياد مى‌كند و آنها را با يكديگر مى‌سنجد، تا آن جا كه دربارۀ مردم سوريه مى‌گويد: در خرد و دانش مانند ايرانيان نيستند، برخى مرتد شده‌اند و برخى از ترس جزيه مسلمان مانده‌اند. در اين کتاب حتى به عادات ناپسندى كه بر خلاف آيين اسلام در برخى سرزمين‌ها مرسوم گشته، اشاره شده است، از جمله پرورش دادن سگ در مصر، خوردن گوشت سگ و خريد و فروش آشكار آن و دو شوهر داشتن زن.

    وضعيت

    احسن التقاسيم نخستين بار توسط اشپرنگر كشف، و نسخۀ خطى آن به اروپا برده شد. وى اين کتاب را مهم‌ترين کتاب جغرافيايى جهان معرفى مى‌كند؛ اما كرامرس با نظرى محتاطانه‌تر آن را اصيل ترين کتاب جغرافيا به زبان عربى شمرده است. مورخان، کتاب احسن التقاسيم را در حلقه‌هاى تكاملى جغرافياى اسلامى پس از اصطخرى و ابن حوقل، سومين حلقه از مكتب ابو زيد بلخى شمرده‌اند. نسخه‌هاى اوليۀ احسن التقاسيم؛ همانند کتاب‌هاى اصطخرى و ابن حوقل نقشه‌هايى در بر داشت و ميلر خاورشناس، آن نقشه‌ها را در کتاب «نقشه‌هاى عربى» در اشتوتگارت در سالهاى 1926 - 1931م چاپ كرد.

    به گفتۀ كراچكوفسكى، مقدسى آنگاه كه احسن التقاسيم را نوشت، آن را در دو نسخه فراهم كرد. يكى از آنها همان است كه مقدسى در 375ق تأليف آن را به پايان برده، و دومى نسخه‌اى است كه در 378ق آن را كامل كرده و اين همان است كه ياقوت حموى از آن سود جسته است. مؤلف نسخۀ اولى را به سامانيان و دومى را به فاطميان پيشكش كرده است.

    تمامى آگاهى ناشران اين کتاب، بر اساس دو نسخۀ آن است كه در برلين و استانبول نگهدارى شده، و نسخه‌هاى جديدتر، از روى آن نوشته شده است. به نظر مى‌رسد كه نسخۀ استانبول كهن‌تر از نسخۀ برلين است. نسخۀ برلين به مردى به نام ابوالحسن على بن حسن پيشكش شده است. در اين نسخه از سامانيان به نيكى بيشترى ياد شده است. اين پيشكش در نسخۀ استانبول ديده نمى‌شود. اين نسخه به خامۀ نسخ حسن بن احمد بن محمود بن كمال در رجب 658ق در 232 برگ 15 سطرى است و فيلم آن در کتابخانۀ مركزى دانشگاه تهران محفوظ است. نام کتاب در اين نسخه المسافات و الولايات ياد شده كه عنوان عمومى كتب جغرافى در آن روزگار است. باسورث به نقل از مجيرالدين عليمى (860-927 ق) در الانس الجليل بتاريخ القدس و الخليل مى‌گويد كه از کتاب مقدسى به صورت البديع فى تفصيل مملكة الاسلام ياد كرده است؛ اما در نسخۀ ناقص چاپ اين اثر (عمان، 1973 م) مطلب مورد نظر يافت نشد. دخويه نخستين بار اين کتاب را در 1877م با تعليقات و پيش گفتارى كوتاه در «مجموعۀ جغرافياى عربى» به چاپ رساند. وى مجددا احسن التقاسيم را پس از بازنگرى ماركوارت و مقابله با نسخۀ استانبول در 1906م در ليدن منتشر ساخت. احسن التقاسيم، همچنين اولين بار توسط دو تن به نام‌هاى رنكينگ و آزو به انگليسى ترجمه و در كلكته (1897 - 1901م) به چاپ رسيد. همچنين بخش‌هايى از اين کتاب توسط كرمر (1877م)، نالينو (1895م) و كراچكوفسكى (1937م) ترجمه شده است.

    منابع

    كراچكوفسكى، ا. ى، تاريخ الادب الجغرافى العربى، ترجمۀ صلاح‌الدين عثمان هاشم، قاهره، 1963م، مركزى، خطى، مقدسى، محمد، احسن التقاسيم، به كوشش دخويه، ليدن، 1906م؛منزوى، علينقى، تعليقات بر احسن التقاسيم، تهران، 1361ش؛نيز:

    eihpargoeg aL ,erdnA ,leuqiM ;acinarI

    ua uqsuJ namlusum ednom ud eniamuh

    . 3791 ,sirap ,elceis ell ud ueilim

    دائرة المعارف بزرگ اسلامى ج 6.


    وابسته‌ها