إظهار الحق
إظهار الحق | |
---|---|
پدیدآوران | دهلوی، رحمتالله (نویسنده) |
ناشر | دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علي بيضون |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1413 ق یا 1993 م |
چاپ | 1 |
موضوع | اسلام - دفاعیهها و ردیهها
اسلام و مسیحیت قرآن و کتاب مقدس مسیحیت - دفاعیهها و ردیهها |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | BP 228/4 /د9الف6 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
إظهار الحق تألیف رحمتالله بن خلیل الرحمن هندی میباشد که در دفاع از اسلام و پاسخ به شبهات مسيحيان است. در قرن سيزدهم هجرى، مسلمانان هند بعد از ورود كمپانى هند شرقى و تسلط انگليس بر امور ادارى هندوستان با فوجى از مبلّغان و گروههاى تبشيرى روبهرو شدند كه در پى اثبات حقانيت مسيحيت و نقد اسلام و پيامبر آن بودند. در این مسير عالمان دينى وظيفه خود را دفاع از كيان اسلام ديده، با همیارى و همكارى هم به نقد مسيحيت و پاسخ به ايرادات آنها پرداختند. یکى از مشهورترين این آثار، كتاب اظهار الحق، تأليف شيخ رحمتالله هندى است كه به زبان عربى در سال 1280 قمرى به نگارش درآمد.
انگيزه تأليف
مؤلف در مقدمه، مىنویسد: «بعد از ورود انگليس به هند، كشيشان به تبليغ مسيحيت پرداختند و رسائلى در رد اسلام نوشتند و بين مردم پخش كردند. من درخواست مناظره كردم. مناظره در سال 1270ق در اكبرآباد برپا شد و پيروزى در بحثِ تحريف و نسخ با ما بود. سپس به مكه آمدم و شيخ احمد بن زينى دحلان از من درخواست كرد كه این مطالب را به زبان عربى بنویسم، لذا اسمش را اظهار الحق گذاشتم[۱]».
اهمیت كتاب
جامع ترين و نيرومند ترين اثرى است كه تا كنون در نقد مسيحيت نوشته، و در تأييد يا رد آن نزدیک به پنجاه كتاب و رساله تأليف شده است.
علمای اسلامی، اظهار الحق را ستودند و علاوه بر اقبال فراوان، به آن توجه خاصی مبذول كردند. تا جايي كه به زبان تركي ترجمه شد و حكومت عثمانیبه ترجمه آن به چند زبان اروپايي پرداخت.
مجامع مسيحي نيز از آن به ستوه آمدند، به طوري كه در روزنامه لندن تايمز انگلستان درباره آن آمده است: " اگر مردم این كتاب را بخوانند پيشرفت مسيحيت متوقف خواهد شد ".
در بين علماى شيعى نيز این كتاب مورد توجه است. مرحوم علامه محمدجواد بلاغى در تفسير آلاء الرحمن و كتاب الهدى إلى دين المصطفى در مباحث تنازعات بين اسلام با مسيحيت به آن ارجاع میدهد. الهدى در رد كتاب الهدايه است و الهدايه رد كتاب اظهار الحق مىباشد، مرحوم آیتالله خویى در البيان، اظهار الحق را چنين مىستايد: «كتاب جليل نافع جدّا[۲]».
علامه شعرانى و مرحوم آیتالله معرفت به این كتاب ارجاع دادهاند.
مؤلف اظهار الحق اگر چه سنى است ولى در بعض موارد اختلافى، را ه انصاف را پيموده است، وى مسأله تحريف قرآن را طرح نموده و نسبت دادن این قول به شيعه امامیه اثنا عشريه را نسبتي ظالمانه و بي اساس دانسته و كلمات بزرگان شيعه را در این زمینه آورده، تصريح میكند كه اساس این نسبت جز روايات بي اعتباري كه در برخی از کتابهای قدما به چشم میخورد، چيز ديگری نيست و این را نمیتوان دليل و پايه اعتقاد یک ملت دانست، زيرا نقل روايتي كه دارای سندي ضعيف يا قابل تاویل باشد، نمیتواند مدرک عقيده کسی قرارگيرد.
روش تأليف
مؤلف سعى دارد از پراكندگى و حاشيه پردازى پرهيز كند و بحث را به روشى متمركز و روشمند ارائه كند تا از موضوعات اصلى دور نشود.
از مباحث جدلى پرهيز دارد، اگر چه از آن خالى نيست و بيشتر با استناد به نصوص مسيحى و نقد آنها و با آوردن شواهد بسيار، مدعیات خود را اثبات مى نمايد، بنابراین روش او بيشتر نقلى و عقلى است تا جدلى، دغدغه اصلى او ابطال آموزههاى مسيحيت است كه با نشان دادن تناقضات درونى مسيحيان و با رد شبهات عليه اسلام، در پى رسيدن به این مقصود است.
اكثر مطالب را بدليل تسلط پروتستانها در هند از آثار آنها آورده، و به غيراز ترجمههاى عهد عتيق و جديد، به تفاسير كتاب مقدس مراجعه كرده، از آنها نقلمىكند. در ادامه به نقد عبارات میزان الحق پرداخته، اشتباهات تاريخى و نقلقولهاى اشتباه وى را متذكر مىشود.
ساختار
اساس كتاب را مباحث پنج گانه مورد مناظره با فاندر، يعنى تحريف، نسخ، تثليث، قرآن و نبوت پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله، تشكيل مىدهد. در تأليف عربى كتاب بحث عهدين را نيز اضافه كرد، و كتاب را در شش باب تربيب داد، و در مقدمه به تذكر امورى میپردازد كه در طول مباحث توجه به آنها لازم است، و بخش عمده مقدمه در اشكالات كتاب فاندر است.
گزارش محتوا
در اينجا به مختصرى از ابواب و محتواى كتاب اشاره میشود.
1- در بيان کتابهاى عهد عتيق و عهد جديد[۳]
داراى چهار فصل است:
الف)پيرامون نام و تعداد کتابهاى عهدين است[۴]. موارد تشكیک و ترديد آنها را بيان مىدارد و نتيجه مىگيرد كه دينى كه در الهام و وحى بودن کتابهایش شك است، چگونه خود را حق مىداند؟!
ب) به عدم تواتر در اسناد کتابهاى عهدين میپردازد، مىگوید: هنگامى كتابى آسمانى و واجبالتسليم است كه يقين داشته باشيم، این كتاب از فلان پيامبر و به سند متصل بدون تغيير و تبديل به دست ما رسيده است، اما هيچیک از کتابهاى عهدين اينگونه نيستند، پس چگونه مسيحيان ما را به پذيرش آن فرا مىخوانند؟[۵]
ج) به اغلاط و اختلافات عهدين مىپردازد. نخست به اختلافات عهد عتيق با عهد جديد پرداخته و با تطبيق آيات آنها با یکديگر به یکصد و بيست و پنج اختلاف اشاره میکند. سپس به بيان اغلاط عهدين میپردازد، و یکصد و ده غلط، را كه بيشتر آنها از اناجيل است، بيان كرده است[۶].
د) به ادعاى الهامى بودن تمام کتابها يا تمام مطالب مندرج در عهدين پرداخته و با هفده دليل، آن را نقد كرده، بيان مى دارد كه بنابه تصريح مسيحيان انجيلى به نام انجيل مرجع كه اناجيل ديگر را از آن گرفتهاند، موجود بوده و این نشان مىدهد كه اناجيل ملهم نبوده و آنها را از روى متن ديگرى نوشتهاند كه آن متن از بين رفته است. به عبارت ديگر انجيلى كه قرآن از آن ياد مىكند از بين رفته است و اناجيلِ مكتوبِانسانهاى غيرمعصوم، باقى مانده است[۷].
باب دوم: وقوع تحريف در عهدين[۸]
مؤلف مىنویسد: ما با مسيحيان در تحريف معنوى اختلافى نداريم، زيرا آنان نيز معتقدند كه يهوديان در تفسير عهد عتيق، مرتكب تحريف معنوى شدند. آنچه پروتستانها منكر آن هستند، تحريف لفظى در سه بخش است: تحريف لفظى به تبديل، تحريف لفظى به زياده و تحريف لفظى به نقصان. در بخش تحريف لفظى به تبديل، به مواردى از این تحريفات اشاره كرده است، برای مثال فاصله زمانى میان خلق آدم تا طوفان نوح، در نسخه عبرى، 1656 سال، در نسخه يونانى، 2262 سال و در نسخه سامرى، 1307 سال است، فاصله زمانى میان طوفان نوح تا ولادت حضرت ابراهیم(ع) در عبرى، 292 سال، در يونانى، 1072 سال و در سامرى، 942 سال است. در تحريف لفظى به زياده نيز به چهل و پنج شاهد اشاره و آنها را دليل افزودن برخى مطالب به عهدين مىداند. و در تحريف لفظى به نقصان به بيست شاهد اشاره كرده، مىنویسد: در نسخه عبرى كتاب مقدس، عباراتى هست كه در نسخه يونانى و سامرى نيست و بالعكس، كه نشان از نقصان يا زياده است.
بنابراین، كتب عهدين قبل از اسلام بدون سند متصل و قطعى، به دوران اسلام رسيد و قبل از آن، تحريفاتى در آن صورت گرفته و برخى تحريفات بعد از اسلام انجام گرفته است. لذا اختلاف شديد نسخهها، نشانه بىاعتبارى و عدم الهام و بالتبع عدم حجيّت آنها است و اعتراف مسيحيان به تحريف از نوع نقصان و زيادت، نشانه تحريف در دين موسى و عيسى است.
باب سوم: در اثبات نسخ در عهدين[۹]
مؤلف در تعريف نسخ، مىنویسد: نسخ يعنى بيان سپرىشدن زمان اجراى حكم. بنابراین در قصص، تاريخ، امور قطعى عقلى، امور حسى، ادعيه و احكام واجبالذات نسخ راه ندارد، بلكه نسخ در احكام عملى است. نویسنده در ادامه به برخى از احكامى كه در شريعت آدم وجود داشته و در شريعت نوح نسخ شده يا در شرايع سابق بوده و در شريعت حضرت موسى نسخ شده است، اشاره مىكند.
وى معتقد است كه به دليل نسخ شريعت موسوى به دست پولس، اصل مسئله نسخ مورد پذيرش مسيحيان است، ولى سخن بر سر این است كه آيا در خود مسيحيت نيز نسخ راه دارد يا خير؟ مسيحيان مدعىاند كه در مسيحيت چيزى نسخشدنى نيست، اما با مراجعه به اناجيل موارد متعددى را مىتوان يافت كه نسخشده و خود مسيحيان نيز آن را پذيرفتهاند.
باب چهارم: در ابطال تثليث[۱۰]
در فصل اول به ابطال تثليت با هفت برهان عقلى مىپردازد[۱۱]، برای نمونه مىگوید: اگر تثليت و توحيد هر دو امر حقيقى است، اجتماع دو ضد حقيقى پيش مىآيد، لذاواجبالوجود متعدد مىشود، بنابراین بايد پذيرفت كه مسيحى، موحد واقعى نيست.
در فصل دوم به ابطال تثليت با تمسك به اقوال مسيح و با تأكيد بر برخى آيات عهد جديد پرداخته، نشان مىدهد كه برخى از اعمال و اقوال حضرت عيسى(ع) دلالت دارد كه وى خدا نيست، بلكه بشر و فرستاده خدا است.[۱۲]
در فصل سوم به ابطال ادله نقليّه بر الوهيت مسيح با نقد آياتى كه از آنها الوهيت مسيح استنباط مىشود، پرداخته است.[۱۳]
باب پنجم: در اثبات اينكه قرآن كلام خداست و ردّ اقوال كشيشان در این باب[۱۴]:
در این بخش در فصل اول به بيان معجزه بودن قرآن پرداخته، اثبات مىكند كه قرآن كلام خداست. در این زمینه از بلاغت، فصاحت، تحدى قرآن، اخبار به غيب، اخبار صحيح از اُمم سابق، كشف اسرار منافقان، وجود معارف جزئى، عدم وجود اختلاف و غلط در قرآن و الفاظ كم با معناى زياد، بهعنوان ادله اعجاز و كلام خدابودن قرآن ياد كرده است[۱۵].
در فصل دوم به پنج شبهه مهم مسيحيان بر قرآن اشاره كرده، به ردّ آنها میپردازد[۱۶]. فصل سوم در اثبات صحت احاديث نبوى موجود در صحاح ستة بوده[۱۷]، و فصل چهارم در دفع شبهات مسيحيان نسبت به احاديث نبوى مىباشد[۱۸].
باب ششم: اثبات نبوت پيامبر اسلام[۱۹]
مؤلف در فصل اول پنج دليل عمدهى اثبات نبوت پيامبر اسلام را آورده كه عبارت است از: 1- ظهور معجزات زياد ازقبيل اخبار به مغيبات، معراج، دو نيمكردن ماه (شقّالقمر) 2- اخلاق پيامبر كه مهمترين عامل در جذب عربها به وى بود. 3- شريعت كامل كه باعث كمال جسمى و روحى انسان مىشود، برخلاف مسيحيت كه رهبانيت را ترویج مىكند، ولى اسلام دنيا و آخرت را جمع كرده است. 4- گسترش ديناسلام در زمانى اندك با اينكه در میاناقوامىبود كه فرهنگىنداشتند. 5- بشارت انبياى پيشين به آمدن وى كه در كتب عهدين به آن اشاره شده، ولى مسيحيان نمىخواهند بپذيرند و آنها را بهسود خود تأویل كردهاند.[۲۰]
نویسنده بعد از مطلب فوق، هيجده بشارت را بيان مىكند، برای نمونه، در باب 18 سفر تثنيه آمده است: «به زودى پيامبرى مثل تو در میان برادرانت مىفرستيم».
در فصل دوم به دفع مطاعن پرداخته است[۲۱]، ابتدا به ديدگاه پروتستانها در باب عصمت انبيا پرداخته و اثبات مىكند كه مسيحيان معتقدند كه انبيا گناه كبيره انجام مىدهند، بنا بر این برخى مطاعنى كه درباره حضرت محمد(ص) نقل كردهاند و نشان از عدم عصمت وى دارد، بنابر اصول آنها هيچ قدحى نسبت به ايشان محسوب نمىشود، اما وى به جواب آنها پرداخته، و ردّ مىنمايد.
از جملهى آنها، ايراد بر رواج اسلام با شمشير، و تعدد زوجات پيامبر است كه به آنها پاسخ مىدهد.
نویسنده با اشاره به مطالبى ديگر در عصمت پيامبر اسلام، كتاب خود را به پایان مىبرد.
معرفى نسخه
اين كتاب فراتر از ده چاپ دارد كه بهترين آنها به تحقيق دكتر محمد احمد خليل ملكاوى در چهار جلد در مصر صورت گرفته است. دكتر ملكاوى در مقدمه مفصل خویش به مباحثى همچون هند در قرن سيزده، زندگانى شيخ رحمتالله هندى، دليل تأليف، چاپها، ترجمهها، روش تصحيح و يافتن نسخه دست نوشت مؤلف، مىپردازد و مىنویسد: «كتاب حاضر با نسخه دستنوشتِ مؤلف كه در مكه موجود است و چاپ اول آن كه توسط مؤلف مقابله شده، تطبيق داده شده، و اكثر آثارى را كه مؤلف در این كتاب مورد استناد قرار داده، بررسى نموده و تطبيق دادهايم».
چاپ ديگرى كه شهرت دارد، چاپ دو جلدى با تصحيح و تحقيق عمر الدّسوقى است كه در بيروت در دو جلد به چاپ رسيده و ايشان در مقدمه به مباحثى چون استعمار و تهاجم فرهنگى غرب، نحوه نفوذ و گسترش اسلام در هند، تبشير مسيحيت با تضعيف اسلام، مناظره علماى اسلام با علماى مسيحى و تأليف كتاب اظهار الحق اشاره دارد و بيان مى دارد كه چون زبان اصلى مؤلف عربى نبوده متن كتاب داراى اغلاط و اشتباهات لغوى و ادبى است كه سعى در اصلاح آن شده است، البته با قيد اصل عبارت در پاورقى، نكته ديگر در این چاپ استخراج اعلام كتاب است كه در پایان جلد اول آورده شده است.
چاپ موجود نيز در لبنان توسط دار الكتب العلمیه بيروت، بدون تصحيح و تحقيق در یک مجلد، در قطع وزيرى به طبع رسيده است.
پانويس
- ↑ ر.ک: مقدمه کتاب، ص4
- ↑ ر.ک: خویی، البیان فی تفسیر القرآن، ج1، ص283
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص37
- ↑ ر.ک: همان، ص39
- ↑ ر.ک: همان، ص42
- ↑ ر.ک: همان، ص61
- ↑ ر.ک: همان، ص119
- ↑ ر.ک: همان، ص147
- ↑ ر.ک: همان، ص229
- ↑ ر.ک: همان، ص247
- ↑ ر.ک: همان، ص268
- ↑ ر.ک: همان، ج2، ص273
- ↑ ر.ک: همان، ص280
- ↑ ر.ک: همان، ص291
- ↑ ر.ک: همان، ص293
- ↑ ر.ک: همان، ص312
- ↑ ر.ک: همان، ص 337
- ↑ ر.ک: همان، ص 351
- ↑ ر.ک: همان، ص381
- ↑ ر.ک: همان، ص383
- ↑ ر.ک: همان، ص 480
منابع مقاله
- متن و مقدمه كتاب اظهار الحق با تحقيق عمر الدسوقى، چاپ المكتبة العصرية بيروت
- مقدمه دكتر محمد احمد خليل ملكاوى بر كتاب اظهار الحق، چاپ مصر
- مقاله گزارشى از كتاب اظهار الحق، مهدى فرمانيان (فصلنامه هفت آسمانش 32)
- مقاله رو به گفتگو، حمید رضا شريعتمدارى (فصلنامه هفت آسمانش 27)
- سنت نقادى مسيحيت در میان مسلمانان، سيد حسن اسلامى (فصلنامه هفت آسمانش 38)
- مقاله آشنايى با «آلاء الرحمن في تفسیر القرآن»، میرزا عليزاده (مجله علوم و معارف قرآنش 4)
- مقاله گروه حشویه و شبهه تحريف، سايت آل البيت
- مجله نداى اسلام، بخش معرفى كتاب (سايت سنى آنلاين)