مراسلات طهران: نامههای مباشر میرزا حسینخان مبصرالسلطنه از تهران به کاشان، 1304- 1309ه. ق
مراسلات طهران: نامههای مباشر میرزا حسین خان مبصرالسلطنه از تهران به کاشان، 1304- 1309ه. ق | |
---|---|
پدیدآوران | میر محمد صادق، سعید (پژوهش)
مبصرالسلطنه، حسین (نویسنده) اتحادیه، منصوره (پژوهش) زمانی نیا، مصطفی (ويرايشگر) |
عنوانهای دیگر | نامههای مباشر میرزا حسین خان مبصرالسلطنه از تهران به کاشان، 1304- 1309ه. ق |
ناشر | کتاب سيامک |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1384 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | ایران - تاریخ - قاجاریان، 1193 - 1344ق. - اسناد و مدارک میرزا حسن خان، قرن 13ق. - نامهها |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 1391 /م935 آ3 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مراسلات طهران: نامههای مباشر میرزا حسینخان مبصرالسلطنه از تهران به کاشان، 1304- 1309ه. ق. عنوانى است كه مورخ بزرگوار و پركار تاريخ معاصر، خانم منصوره اتحاديه براى نامههايى كه از طهران به كاشان نگاشته شده، انتخاب نموده است. نام نویسنده نامهها "ميرزا حسنخان" و نام گيرنده مراسلات، "ميرزا حسينخان مبصّرالسلطنه" است.
گزارش محتوا
بر اساس مطالب مندرج در اين رسائل، مقدمه مفيدى نيز به قلم خانم اتحاديه براى كتاب مزبور به رشته تحرير درآمده و در آن مقدمه اشاره شده است كه از ميرزا حسنخان اطلاعات مختصرى در دست داريم:
«از شواهد بر مىآيد كه ميرزا حسنخان يكى از اقوام مادرى ميرزا حسين خان بوده، امور مالى ميرزا حسين خان را در تهران انجام مىداده، با احترام و علاقه بسيار ميرزا حسينخان را خطاب مىكرده و به قول خودش پانزده، شانزده سال اين وظيفه را بر عهده داشته است [...] ميرزا حسنخان در سفارت انگليس منشى چهارم بود و زبان انگليسى هم مىدانست [...] در محله چال ميدان خانه داشت و چون چال ميدان محله مرغوبى نبود خانهاش را فروخت و در محله دولت خانه خريد [...] مانند بسيارى از كارمندان سفارت ايرانى سفارت انگليس در حوالى سفارت صاحب زمين بود؛ ولى ظاهرا ثروت هنگفتى نداشت، چون براى خريد خانهاش مجبور به قرض شد».
مىتوان گفت گذشته از گزارش فعالیتهای اقتصادى و اظهاراتى كه ميرزا حسنخان مزبور نسبت به فرزندان و خانواده خود كرده، اين تمام چيزى است كه درباره موقعيت اجتماعى او مىتوان از نامههاى مربوطه دريافت نمود. مشاراليه مباشر امور مالى مبصرالسلطنه در طهران بود و اكثر نوشتههاى آن نامهها درباره خريد و فروش زمين، خانه، باغ و صرّافىهايى است كه ميرزا حسنخان براى مبصرالسلطنه انجام داده است.
خانم اتحاديه درباره حسينخان مبصرالسلطنه هم اطلاعاتى مختصر به دست داده است. از مقدمه كتاب مىفهميم كه مبصرالسلطنه در شهرهاى مختلف از سال 1304 تا 1334 و اغلب در سمتهاى رياست گمرك و تلگرافخانه و همچنين مأمور ماليات به كار اشتغال داشته، در سال اخير به پاريس رفته و سپس همان جا درگذشته است.
با خواندن كتاب مراسلات طهران، مىتوان به قطع و يقين حكم صادر كرد كه ميرزا حسنخان اصفهانى، مباشر امور اقتصادى ميرزا حسينخان مبصرالسلطنه، به آيين بهايى اعتقاد داشته است. دريافت اين يقين هيچ گونه كنكاش و تلاش خاصى نمىخواهد و تنها اگر خواننده كمى با اصطلاحات آيين بهايى آشنا باشد، اين امر به سادگى ميسر مىگردد.
كسانى كه با آيينهاى بابى و بهايى آشنايى دارند، مىدانند كه سبک نوشتارى بابيان و بهاییان دوره قاجار خاص است و به سادگى مىتوان متنى را كه سيد باب، بهاءالله و عبدالبها تحرير نموده باشند، تشخيص داد. نحوه جمله پردازىها و به كار بردن كلمات و اصطلاحات مخصوص و تركيبات جديد لغوى، نه تنها نوشتههاى افراد فوقالذكر را از غير ايشان متمايز مىكند، بلكه خود اين اشخاص نيز در داخل ادبيات بابى و بهايى، داراى سبک نوشتار منحصر به فرد هستند.
در مراسلات طهران، مهمترين نكته اين است كه رويكرد معنايى نامهها مذهبى نيست و صرفا جنبه اقتصادى دارد. اكثرا درباره خريد، تعمير، فروش زمين، باغ و خانه است و از اين فعالیتهای روزمره، نمىتوان چيزى مذهبى استخراج كرد؛ اما گاهى عباراتى در نامهها، خصوصا در آغاز يا انتهاى آنها وجود دارد كه كاملا مطابق با سبک ادبيات بهايى است.
در كتاب مىتوان به ارتباط دوستانه ميرزا حسنخان و سيدنى چرچيل، مترجم اول سفارت انگليس پى برد و از آن جا كه ميرزا ابوالفضل گلپايگانى در كار خريد و فروش كتاب نبود و از مبلغان بزرگ بهايى در همان دوره در ايران بود، مىتوان حدس زد كه ميرزا حسنخان كتب آيين بهايى را براى سيدنى چرچيل مىخواسته است و آنها نيز اين كار را بر عهده گلپايگانى نهادهاند.
نكته در خور تأمل آن كه هنر و دانش حاجى ميرزا حسنخان بسيار فراتر از اشارات مندرج در مقدمه كتاب مراسلات طهران و اين اشارات كوتاه است. بنا به نوشته همين گلپايگانى كه خود در ميان دانشمندان دوره ناصرى معروف و مشار بالبنان بود، حاجى ميرزا حسنخان اصفهانى از خوشنويسان و سرهنويسان عصر خود بوده است.
از بعضى از اشاراتى كه در نامهها موجود است، نه تنها به ارتباط نزديك مبصرالسلطنه به بهاییان مىتوان پى برد، بلكه در دو موضع مىتوان به اعتقاد او نيز شك كرد و او را در زمره بهاییان محسوب داشت.
با اين كه دو عيال گرفتن، مبصرالسلطنه را از تجدد خواهى دور مىكند؛ اما نشانههايى كه سركار خانم اتحاديه براى نشان دادن تجدد مآبى مبصرالسلطنه برشمرده است، به خوبى نشان مىدهند كه او دل از سنت ايرانى/اسلامىكنده و اگر بهايى هم نشده باشد، دل كندن از آن سنتها، خواه ناخواه او را به بهاییان نزديك ساخته است.
همان طور كه به درستى خانم اتحاديه تذكر داده است، كتاب مراسلات طهران، از منابع مورد استفاده درباره نحوه خريد و فروش مستغلات و همچنين مأخذى درخور تأمل درباره چگونگى گسترش شهر طهران است. اما با توجه به مطالب مندرج در آن نامهها اين كتاب مىتواند يكى از منابع مطالعه تاريخ آيين بهايى، جامعه شناسى بهاییان طهران و نشان دهنده گوشهاى از امور اقتصادى و روابط اجتماعى ايشان باشد. با نگاه به اسامى كه ميرزا حسنخان در مراسلاتش ذكر نموده و شرحى كه بر روابط اقتصادى و اجتماعى خود با ايشان داده، مىتوان فهميد برخى از نامهاى مهم اين نامهها، متعلق به بهاییان اواخر دوره ناصرى است. ميرزا اسدالله اصفهانى، ميرزا اسدالله مستوفى، ميرزا محمود نراقى و پسرش ميرزا عطاءالله، آقا ميرزا آقا، ميرزا اسدالله حكيم، آقا سيد ابوتراب، وكيلالدوله (ميرزا آقا نور در اصفهان) و.... از كسانى هستند كه گاه گذرا و گاه به تواتر نامشان در اين نامهها آمده و حاجى ميرزا حسنخان ضمن رفع و رجوع امور مبصرالسلطنه، به امور اينان نيز توجه داشته و از موقعيت اجتماعى خود براى به راه انداختن گرفتارىهاى آنان نيز كوشش مىنموده است.
با خواندن كتاب مراسلات طهران نكتهاى ديگر نيز مكشوف مىشود و آن اين است كه تا همين ايام از دوره ناصرى كه مقارن با انقلاب تنباكو است، بين ازليان و بهاییان، آن جدايى كلى كه از انقلاب تنباكو آغاز گشت و تا پيروزى مشروطه به طور كامل تثبيت شد، هنوز صورت وقوع نگرفته بود. در نامههاى حاجى ميرزا حسن خان مىتوان بر روابط مشاراليه با برخى از ازليان آگاه شد و شواهدى را نيز بر اين ادعا يافت.
خيلى بهتر بود به جاى انداختن عكس دروازههاى طهران، نمايى از كاروانسراى عصر ناصرى، كاخ ناصرالدين شاه و نقاشى از يك خانم ايرانى در حال گردش كه هيچ ارتباط منطقى با مطالب مندرج در نامهها نداشت، چند صفحه از آن مراسلات گردآورى مىگشت.
در تاريخ معاصر ايران، اين نخستين كتابى است از نوشتههاى يك بهايى كه توسط انتشارات غير بهايى منتشر گشته است. البته پر واضح است كه دست اندركاران انتشار اين نامهها، وقوفى به محتواى مراسلات و اعتقاد نویسنده آنها نداشتهاند و گر نه به چنين عملى دست نمىزدند تا عاقبت زندگانى خود را به ابهام و ايهام تبديل نمايند!
منابع مقاله
متن و مقدمه كتاب.