هدایت، مهدیقلی
نام | هدایت، مهدیقلی |
---|---|
نامهای دیگر | مخبر السلطنه هدایت |
نام پدر | عليقلىخان |
متولد | 1242 ش |
محل تولد | |
رحلت | 1334 ش |
اساتید | |
برخی آثار | خاطرات و خطرات؛ توشهای از تاریخ شش پادشاه و گوشهای از دوره زندگی من |
کد مؤلف | AUTHORCODE04017AUTHORCODE |
مهديقلى هدايت معروف به حاج مخبرالسلطنه، و نوه رضاقلىخان هدايت است
ولادت
ایشان پسر عليقلىخان مخبرالسلطنه در سال 1243ش برابر با 1280ق در تهران متولد شد. به اقتضای تربیت خانوادگی به تحصیل پرداخت و علاوه بر زبان فارسی و مقدمات عربی، تاریخ، جغرافیا و ریاضیات، زبان فرانسه را به خوبی فراگرفت و در سن 15 سالگی برای ادامه تحصیل رهسپار آلمان شد. دو سال در آن کشور اقامت داشت و زبان آلمانی را آموخت ولی تحصیل مرتبی نکرد و تخصصی نگرفت و به ایران بازگشت و در تلگرافخانه مشغول خدمت شد. در سن بیست سالگی در دارالفنون معلم زبان آلمانی گردید پس از چندی مترجم زبان آلمانی در دربار ناصرالدینشاه شد و منصب سرتیپی گرفت .
سر انجام با سالی ششصد تومان مواجب به ریاست پستخانه رسید. در 1315ق پس از درگذشت پدرش، مظفرالدینشاه به او لقب مخبرالسلطنه داد و به ریاست گمرکات و پستخانه آذربایجان منصوب شد. دو سال بعد به تهران احضار شد و ریاست مدرسه دولتی علمیه و سایر مدارس را به او سپردند.
در سفر دوم مظفرالدینشاه به اروپا با اصرار اتابک ظاهرا به عنوان مترجم آلمانی جزو همراهان شاه بود. در همین سفر اجازه گرفت چند ماهی در آلمان فن کلیشه سازی عکاسی را بیاموزد. در 1321ق پس از عزل اتابک اعظم از صدارت عظمی وی تصمیم به مسافرت خارح گرفت. مخبرالسلطنه هدایت جزو همراهان شد و در این مسافرت به زیارت خانه خدا موفق گردید و از آمریکا و ژاپن و چند کشور دیگر دیدن کرد. پس از یک سال به ایران بازگشت و در دربار مظفرالدینشاه با سمت مترجم آلمانی مشغول خدمت گردید. چون اروپا دیده و با افکار آزادیخواهان آشنایی داشت در تشویق و ترغیب مظفرالدینشاه برای صدور فرمان مشروطیت کوتاهی نمی کرد و باید قبول کرد وی در اعطاء مشروطیت سهمی در خور تقدیر دارد.[۱]
پس از صدور فرمان مشروطيت، به اتفاق برادرش مرتضى قلىخان صنيعالدوله، حاج محتشمالسلطنه، حسن اسفنديارى و ميرزا حسنخان پيرنيا (مؤتمن الملك) مأمور تهيه قانون انتخابات شد و انتخابات دوره اول قانونگذارى را انجام داد. وى در اولين كابينه قانونى ايران به رياست سلطان علىخان وزير افخم، به وزارت معارف منصوب شد و قبل از اينكه مجلس شوراى ملى ايران به دستور محمدعلىشاه و به دست لياخوف روسى به توپ بسته شود به حكومت آذربايجان منصوب شد.
پس از شروع جنگهاى داخلى آذربايجان، قورخانه دولتى را به ملت تسليم كرد و عازم اروپا شد و مشوق و محرك عليقلىخان سردار اسعد به بازگشت به ايران گرديد كه بالاخره او را روانه ايران كرد كه با كمك محمدولى خان سپهسالار تنكابنى در (1327ق) تهران را فتح كردند.
پس از فتح تهران به دست آزاديخواهان مجددا به حكومت آذربايجان منصوب شد و تا شعبان (1329 ق) مدت دو سال تمام در اين سمت باقى بود. سپس استعفا كرده و عازم اروپا گرديد و در اواخر همان سال مقارن با اولتيماتوم روسيه به ايران، وارد تهران شد و در شعبان (1330 ق) به حكومت فارس منصوب شده و تا ذيقعده (1333 ق) در فارس خدمت كرد.
در (1338 ق) در دولت ميرزا حسنخان مشيرالدوله ابتدا به سمت وزير دارایى به كار مشغول شد و مانع دخالت آرميتاژ اسميت مستشار انگليسى در امر ماليه گرديد. در همان سال كه مصادف با قيام شيخ محمد خيابانى بود براى مرتبه سوم به حكومت آذربايجان مأمور گرديد. پس از پايان كار شيخ محمد خيابانى، گرفتار كودتاى لاهوتى شده و پس از شكست كودتا از راه قفقاز به تهران مراجعت كرد.
وى در سال (1341ق) در كابينه ميرزا حسنخان مستوفىالممالك به وزارت فوايد عامه منصوب گرديد و در (1306ش) مأمور تشكيل كابينه شده و تا (1312)؛ يعنى شش سال متوالى در اين سمت انجام وظيفه كرد.
پانويس
- ↑ ر.ک.عاقلی، باقر، ج3، ص1735–۱۷44
منابع مقاله
- مقدمه و متن كتاب.
- عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، تهران، نشر گفتار با همکاری نشر علم، 1380