البساط

    از ویکی‌نور
    ‏البساط
    البساط
    پدیدآورانن‍اص‍ر ک‍ب‍یر، ح‍س‍ن ب‍ن ع‍ل‍ی (نویسنده) جدبان، عبدالکریم احمد (محقق و معلق)
    ناشرمکتبة التراث الإسلامي
    مکان نشريمن - صعده
    سال نشرمجلد1: 1997م , 1418ق,
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    البساط، تألیف حسن بن علی اطروش (متوفی 304ق)، معروف به ناصر کبیر یا ناصر اطروش، از مشهورترین کتب زیدیه است. در این کتاب برخی از مسائل مهم و اختلافی دینی از دیدگاه زیدیه مطرح شده است. کتاب با تحقیق عبدالکریم احمد جدبان منتشر شده است.

    ساختار

    کتاب، مشتمل بر مقدمه محقق، شش باب و سپس یک بخش با عنوان مسائل المجبرة است که حاوی بیست مسئله پیرامون علم، مشیت، قضا و قدر و مانند آن است.

    گزارش محتوا

    محقق اثر در ابتدای کتاب در ذکر شرح حال مؤلف، از خراسان و اطراف آن به‌عنوان مأمن تشیع و ائمه زیدیه یاد کرده که یحیی بن زید از آن جمله بوده است. بعدها حسن بن زید ملقب به داعی کبیر از ترس حاکمان جور با بعضی از اصحابش به دیلم و سپس به طبرستان رفت و مردم آن منطقه در سال 250ق، با او بیعت کردند. حسن بن علی اطروش نیز از جمله کسانی بود که به این سرزمین مهاجرت کرد. محقق سپس به معرفی او و صفات و ویژگی‌های شخصیتی او پرداخته است؛ از جمله اینکه او پرچم جهاد برافراشت و توجهی به اذیت‎هایی که می‌دید نداشت. معروفیت او به اطروش نیز به‌خاطر ضربه شلاقی بود که به گوش او اصابت کرد و دچار طرش (ناشنوایی) شد؛ لذا معروف به اطروش شد[۱].

    او کتب فراوانی نوشته و بعضی آثار او را بالغ بر سیصد اثر دانسته‌اند. محقق اثر به بیست اثر او اشاره کرده که البساط اولین آنهاست. همچنین او را شاعر نازک‌اندیش و حماسی دانسته که در موضوعات و مواضع متعددی شعر سروده، اما جز اندکی از آنها باقی نمانده است. با این وصف بالغ بر ده صفحه از مقدمه محقق به اشعار و قصاید او اختصاص یافته است.[۲].

    از جمله اشتباهات رایج در نسخ کتاب، اعلام کتاب است که نویسنده اشتباه و صحیح 15 تن از این اعلام را در مقدمه ذکر کرده است.[۳].

    مباحث متن اثر با این عبارت آغاز شده است: «این کتابی است که آن را الداعي إلی الله، «الناصر للحق»، حسن بن علی بن حسن بن... علی بن ابی‌طالب نوشت و آن را بساط و دلیل برای متعلمین در قول به توحید خداوند قرار داد[۴].

    شناخت خدا، اولین مبحث کتاب است. آغاز بندگی، شناخت خداوند متعال است؛ آگاهی به اینکه او خالق، لطیف، رحیم و رازق است و اصل معرفت تو به خالقت، یگانه دانستن او، تسبیح او و مبرا دانستنش از شبیه و ضد یا مانند است. تمام توحید او نفی صفات مخلوقات و تشبیه به آنها از اوست[۵].

    در ادامه، صلوات بر پیامبر(ص) با عنوان بابی در صلوات بر پیامبر(ص) آمده است که البته به‌منزله خطبه کتاب بوده و محقق اثر نیز آن را جزء ابواب کتاب ندانسته است. خلاصه مباحث ابواب مختلف کتاب به‌ترتیب عبارت است از:

    1. وصف حقیقت و ماهیت ایمان: در این باب ایمان از لحاظ لغوی بررسی شده است. از ویژگی‌های شیوه ناصر اعتمادش بر لغت عربی است. این موضوع، اهمیت زیادی دارد؛ چراکه به هنگام اختلاف فصل الخطاب است. به اعتقاد نویسنده ایمان به چهار بخش تقسیم می‌شود:
      1. ایمان ضار: مانند ایمان به جبت و طاغوت.
      2. ایمانی که در دنیا نافع و در آخرت غیر نافع است: مانند ایمان منافقین و فاسقان.
      3. ایمانی که نه ضرر دارد و نه نفع: مانند ایمان به هنگام مرگ؛ مثل ایمان فرعون به هنگام غرق شدن.
      4. ایمان مفید در دنیا و آخرت: مانند ایمان تصدیق‌کنندگان که به‌جای‌آورندگان فرائض الهی و اجتناب‌کنندگان از محارم الهی هستند[۶].
      این مسئله از مهم‎ترین مسائل اختلافی امت اسلامی است. مرجئه ایمان را تنها قول (اعتقاد) بدون عمل دانسته، اما زیدیه، معترله، امامیه و دیگران آن را قول و عمل می‌دانند[۷].
    2. نویسنده در باب دوم موضوع کفر به خداوند و نعمت‌هایش را مطرح کرده و با استناد به لغت و قرآن و سنت به تبیین این مسئله پرداخته است. او بر کفر گناهکار چنین استدلال می‌کند: هرکس که عمداً گناهی را مرتکب شود و بر گناهش اصرار کند، کبیره‌ای را مرتکب شده که خداوند وعده به عذاب آن داده، پس کفران نعمت کرده و به دشمنی با خدا برخاسته و شکر او را به‌جای نیاورده است.[۸].
    3. در باب سوم، فسق و ظلم و جنایت و غیر آن، از اسامی گناهان، از اوصاف کفر و معانی آن دانسته شده است.[۹].
    4. باب چهارم پیرامون اوصاف نفاق و اثبات این مطلب است که هر گناهکاری منافق است؛ نفاق در لغت آن است که نسبت به انسان گمان می‌رود که فرمان خدا را می‌برد، ولی او برخلاف این گمان، نافرمانی می‌کند؛ همچنان‌که موش صحرایی پس از کندن سوراخ، آن را با خاک مسدود می‌کند، سپس با سرش نقب زده و نه از آن سوراخ، بلکه از سوراخی که برای فرار ایجاد کرده و گمان نمی‌رود، خارج می‌شود[۱۰].
    5. در ابواب پنجم و ششم کتاب، به مبحث هدایت و اضلال خداوند پرداخته شده است. خداوند در ابتدا همه مردم را هدایت می‌کند و گمراه نمی‌گذارد، اما اگر ضلالت را برگزیدند و به گناه روی آوردند آنها را گمراه رها می‌کند[۱۱].

    در انتهای کتاب، بیست مسئله در ذکر اعتقادات فرقه جبریه ذکر شده است. نویسنده با ذکر آیات مورد استناد آنها و اشتباه آنها در روش استفاده از این آیات، با استناد به لغت و قرآن کریم این مسائل را پاسخ گفته است.[۱۲].

    در مسئله هفده کتاب، اعتقاد جبریه در موضوع قضا و قدر مورد بررسی قرار گرفته است. نویسنده، این فرقه را جاهل به فهم لغت قرآن و معانی آن می‌داند. او برای قضای الهی با استناد به آیات قرآن کریم چهار معنا ذکر کرده و دیدگاه جبریه را با سؤال و جواب‌های متعدد مورد نقد قرار داده است.[۱۳].

    در آخرین مسئله کتاب نیز موضوع اختیار بررسی شده است. نویسنده، معتقد است که خداوند اگر می‌خواست می‌توانست همه را بر ایمان مجبور کند و اگر می‌خواست همه را بر قسط و عدل اجبار می‌کرد و اگر چنین می‌کرد دیگر کسی مستحق سپاس و پاداش نبود. او با استناد به آیات قرآن کریم اجبار را رد کرده است. سپس موضوع تفویض را نیز صحیح ندانسته است. او در رد تفویض به عبارتی از امیرالمؤمنین اشاره کرده که محقق اثر عبارت دقیق آن را از نهج‌البلاغه در پاورقی ذکر کرده است.[۱۴].

    ناصر کبیر‌، روایـاتی را از ائمـه امامیـه نقل کرده و حتـی در پـاره‌ای از اسناد روایـی‌اش، بعضـی محـدثان امـامی قمـی قرار دارند که احمد بن محمد بن عیسی قمی از آن جمله هستند[۱۵].

    وضعیت کتاب

    فعالیت‌های محقق کتاب عبارتند از:

    1. مقابله نسخ سه‌گانه و تصحیح آن و ثبت اختلافات آنها در پاورقی.
    2. قرار دادن برخی عناوین برای توضیح.
    3. استخراج آیات و احادیث وارده در کتاب در حد امکان.
    4. ذکر شرح حال مختصر بیشتر اعلام با توثیق بعضی از آنها.
    5. شرح الفاظ لغوی غریب با توضیحاتی در صورت نیاز.
    6. ذکر فهارس احادیث و آثار، اعلام و مکان‌ها؛ البته فهرست آیات به دلیل کثرت آنها ذکر نشده است.
    7. شمارذاری مسائل آخر کتاب[۱۶].

    فهرست مطالب، در انتهای کتاب ذکر شده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. موسوی‌نژاد سید علی؛ موسوی ‌تنیانی، سید اکبر، «بررسی انتقادی دیدگاه‌ها درباره مذهب ناصر کبیر و خاندان او»، پایگاه مجلات تخصصی نور، تاریخ اسلام، تابستان 1394، شماره 62، صفحه 55 تا 86.

    وابسته‌ها