ریچ، کلاودیوس جیمز

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    ریچ‌، کلاودیوس‌ جیمز
    نام ریچ‌، کلاودیوس‌ جیمز
    نام‎های دیگر ج‍ی‍م‍س‌، ک‍ل‍ود ل‍وی‍س‌

    ری‍ج‌، ک‍ل‍ود ل‍وی‍س‌ ج‍ی‍م‍س‌

    Claudius James Rich

    نام پدر
    متولد 1787 م
    محل تولد دیژن فرانسه
    رحلت 1821 م
    اساتید
    برخی آثار رحلة ریج المقیم البریطانی فی العراق عام 1820 إلی بغداد - کردستان - إیران
    کد مؤلف AUTHORCODE05004AUTHORCODE

    کلادیوس جیمز ریچ (1787-1821م)، ایران‌شناس فرانسوی، سفرنامه نویس، مسلط به زبان‌های عربی، یونانی، پارسی، ترکی، لاتین، عبری و چینی

    ولادت

    در 28 مارس 1787 در شهر «دیجون» در ایالت «بورگوندى» فرانسه زاده شد. پدر و مادرش انگلیسى بودند. پس آشکار بود که کلادیوس افزون بر زبان مادرى، فرانسه را نیز بداند. روزگار کودکیش در «بریستول» در غرب انگلستان سپرى شد.

    تحصیلات

    از همان زمان کودکى هوش و زیرکى او بر همگان آشکار بود. چنانچه در 9 سالگى دیدن یک نسخه کتاب عربى، او را شیفته فراگیرى زبان‌هاى شرقى کرد. از آن پس عربى آموخت و افزون بر زبان‌هاى یونانى و لاتین، زبان‌هاى سریانى، پارسى، ترکى، عبرى و اندکى چینى را فراگرفت و شگفت‌آور است که وى همه این زبان‌ها را خودآموز و بدون آموزگار آموخت.

    او در ابتداى سال 1804م سفرش را با یک کشتى بارى به هندوستان آغاز کرد. در میانه راه کشتى دچار آتش‌سوزى گردید و سفرش را به ایتالیا تغییر داد. پس از تسلط به زبان ایتالیایى به استانبول و مصر سفر کرد. در مصر بود که لغت عربى و لهجه‌هاى مختلف آن را فراگرفت.

    در سال 1808 بود که با سفر به بغداد در امور سیاسى وارد شد و با اطلاعى که از عادات محلى پیدا کرد، مورد احترام حکومت‌هاى محلى واقع شد. وى مدت شش سال در بغداد ماند. در این زمان بود که اسناد و مدارک تاریخى ارزشمندى را گردآورى کرد.

    «سر رابرت کرپورتر» واپسین بخش از یادداشت‌هایش را به نام «مسافرت‌ها به گرجستان، ایران، ارمنستان، بابل و...» را با سپاس و ستایش از مردى به پایان برد که منش نیک و بزرگوارى گسترده و اندیشه‌هایش درباره یادمان‌هاى باستانى شرق، با نگاهى آفرین‌برانگیز همراه بود: «مردى که پندار و اندیشه درخشان و نیک‌منشى او سراسر روشن و آشکار بود و راه همه مسافرانى را که در دایره نفوذ اندیشه‌هایش آمده بودند هموار ساخت. او هنگامى به نام یک نماینده و دیپلمات کارش را با وفادارى انجام مى‌داد که انسان‌دوستیش نیز در کنار کارش آشکار بود.».

    این مرد کسى جز «کلادیوس جیمز ریچ» جوان هم میهن کرپورتر نبود و هنگامى که رابرت کرپورتر به همراه نگاره‌هایش از سفر به ایران باز مى‌گشت، سر راه خود در میانرودان به دیدارش شتافت. آن هنگام کلادیوس جوان به نام کنسول بریتانیا در جستجوى نشانه‌هاى تمدن‌هاى کهن بابل و آشور به مدارکى بسیار ارزشمند دست یافته بود. کرپورتر در دیدار با او، یافته‌ها و به ویژه نگاره‌هایش را از گنج‌هاى باستانى ایران به او نشان داد و کلادیوس را شیفته دیدار از گنج‌هاى نهفته این سرزمین کرد.

    جیمز ریچ در سال 1820 بود که سفرش را به سمت ایران آغاز کرد و خاطرات و برداشت‌هاى سفرش را به صورت روزانه نوشت. برخى دیدگاه‌هاى او در کتابش مانند دیدگاه او درباره آرامگاه کوروش، از جمله مواردى است که مورد توجه مورخین و باستان‌شناسان واقع گردید.

    در 138 کیلومترى شهر شیراز، در جاده آسفالته شیراز به آباده، کمى دورتر از جاده امروزى، به بقایاى شهرى مى‌رسیم که روزگارى پایتخت بزرگترین و بى‌نظیرترین پادشاهى جهان بوده است. این پایتخت در دشتى به نام مرغاب واقع است. یکى از قراى مرغاب مرسوم به مشهد مادر سلیمان به عقیده عوام مقبره مادر سلیمان است. ولى به هیچ وجه این مسأله مبداء تاریخى ندارد و ظاهراً مقبره کوروش مى‌باشد. جیمز موریه از تطبیق متون تاریخى به این نتیجه رسید که آنجا مقبره کوروش است و ویلیام اوزلى نظریه موریه را تأیید کرد. کرپورتر با تطبیق نوشته‌هاى بیستون و پاسارگاد به همین نتیجه رسید که او نخستین کسى بود که با اطمینان خاطر این حرف را زد. کرپورتر در اثر بیمارى درگذشت و تحقیقاتش ناتمام ماند. این پایان کار نبود و بقیه هنوز متقاعد نشده بودند که این نظر درست است اما «کلودیوس ریچ» این مطلب را تأیید کرد و نوشت: «به عقیده من این بنا باید آرامگاه برترین، درخشان‌ترین و جذاب‌ترین فرمانرواى مشرق زمین یعنى کوروش باشد».

    بخشى از سفرنامه جیمز ریچ که مشتمل بر بخش کردستان است، به عربى با عنوان «رحله ریج» منتشر شده است.

    وفات

    او در 5 اکتبر 1821م در شیراز درگذشت.

    وابسته‌ها