کمیل بن زیاد
نام | کمیل بن زیاد |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | |
اساتید | [[ | ]]
[[ | ]]؛ |
برخی آثار | [[ ]]
[[ ]] |
کد مؤلف | AUTHORCODE44539AUTHORCODE |
کمیل بن زیاد (متوفی 83ق)، از اصحاب حضرت علی(ع) و صاحب سر آن حضرت بشمار میرود.
خاندان
کمیل بن زیاد بن نهیک نخعی یمانی از قبیله نخع و نخع از جماعت مذجع یکی از قبایل یمن و از اولاد نخع حبیب بن عمرو بن علة بن جلد بن مالک بود. مالک اشتر، صحابی معروف حضرت علی(ع) نیز از آن قبیله محسوب میشود.
تولد
سال تولد کمیل بهدرستی مشخص نشده است. بعضی سال تولد او را پنجم بعثت و گروهی دیگر سال 12 هجری دانستهاند. با توجه به اینکه مورخین شهادت کمیل را در سال 82 و یا 83ق در 90 سالگی وی اعلام کردهاند، در این صورت سال تولد او باید سال پنجم یا ششم بعثت بوده باشد[۱].
کمیل در زمان پیامبر(ص)
هرچند هجده سال از عمر کمیل همزمان با حضور حضرت پیامبر(ص) بوده است، ولی وی توفیق دیدار آن حضرت را نداشته است[۲].
کمیل در زمان سه خلیفه اول
در کتب مشهور تاریخ، در زمان خلافت ابوبکر (11-13ق) و عمر (13-23ق) گزارشی از کمیل و احوال او دیده نمیشود، ولی در زمان خلافت عثمان (24-35ق) در بخشهای مختلف آن، حضور کمیل مشاهده میشود که عمدتاً بهصورت ایراد و اعتراض بر شیوه حکومت عثمان و نحوه رفتار وی بوده و متقابلاً از جانب عثمان مورد تعرض و اذیت و آزار و تبعید و ضرب و شتم قرار گرفته است[۳].
کمیل در زمان حضرت علی(ع)
ارتباط کمیل با حضرت علی(ع) در زمان جوانی وی و در سفر کوتاه آن حضرت قبل از حجةالوداع به یمن برقرار شده که بدینوسیله جزو ارادتمندان و تربیتشدگان آن جناب میگردد. با توجه به استعداد ذاتی و اخلاص و شجاعت و تلاش و وفاداری که در کمیل بوده، به آن حضرت بسیار تقرب یافته و در زمره اصحاب خاص و شیعیان مخلص درآمده، تا حدی که صاحب سر آن حضرت شده است[۴].
شیخ مفید در کتاب «الجمل» بابی در خصوص گروهی که با حضرت علی(ع) بیعت نمودهاند، مطرح نموده و پس از ذکر نام مهاجرین و انصار و بنیهاشم، به بحث پیرامون بیعت سایر شیعیان میپردازد که از بزرگان و اهل فضل در دین و ایمان و علم و فقه و قرآن بودند که از جمله آنها کمیل بن زیاد است. این گروه که نام 27 نفر از آنها را شیخ مفید متذکر شده است، در هنگام قتل عثمان در مدینه بوده و پس از کشته شدن عثمان با حضرت بیعت نمودند تا با جنگکنندگان با حضرت جنگ کرده و با آشتیکنندگان با او در آشتی باشند و همواره او را پشتیبانی نموده و در جنگها حضور یافته و تا حد شهادت او را یاری کرده و حتی بعد از شهادت آن حضرت، بر ولایت و امامت و اعتقاد به افضلیت او بر تمام مردم باقی بمانند.
همچنین شیخ مفید در کتاب «الاختصاص» تحت عنوان «سابقان مقرب به حضرت علی(ع)» پس از نام بردن اصحابی همچون سلمان و مقداد و ابوذر و عمار بهعنوان «ارکان اربعه»، تابعینی مثل اویس قرنی، عمرو بن حمق خزاعی، رشید هجری، میثم تمار، کمیل بن زیاد نخعی و قنبر غلام حضرت علی(ع) و دیگران را ذکر مینماید[۵].
فرماندار امام علی(ع)
از افتخارات کمیل آن است که فرماندار حضرت علی(ع) در شهر «هیت» بود. از چگونگی و مدت حاکمیت او مدرکی در دست نیست، بهجز نامه آن حضرت به کمیل پیرامون آنچه در زمان این فرماندار اتفاق افتاد[۶].
شرکت در جنگ
او در هر سه جنگی که در زمان امیر مومنان(ع) اتفاق افتاد، حضور داشت. در مورد نبرد صفین، محمد بن سعد زهری (متوفی 230ق) از تاریخنگاران اهل سنت میگوید: «و شهد مع علي صفين»؛ کمیل، جنگ صفین را در رکاب علی(ع) حضور یافت[۷].
کمیل در زمان امام حسن مجتبی(ع)
پس از شهادت حضرت علی(ع) در رمضان سال 40 به دست ابن ملجم مرادی خارجی، مردم کوفه با امام حسن(ع) بیعت نمودند. کمیل بن زیاد نیز با وی بیعت نموده و از اصحاب آن بزرگوار محسوب میشد. علامه مجلسی، صاحب «بحار الأنوار» به نقل از مناقب ابن شهرآشوب، کمیل را از اصحاب امام حسن(ع) میشمارد[۸].
کمیل در زمان امام حسین(ع)
در زمان امام حسین(ع) قبل از وقایع عاشورا، دوستداران خاص اهلبیت(ع)، از جمله کمیل بن زیاد و قنبر غلام امیرالمؤمنین علی(ع)، در زندانهای معاویه و سپس یزید به سر میبردهاند، ولی فردای روز عاشورا بههمراه تعدادی از یاران وفادار حضرت علی(ع) از زندان آزاد میشوند[۹].
کمیل در زمان امام سجاد(ع)
کمیل در اولین روز امامت امام سجاد(ع) از زندان یزید آزاد شد، افتخار درک زمان آن حضرت را پیدا نمود و بههمراهی دیگر یاران باوفای امیرالمؤمنین(ع) ضمن بیعت با چهارمین امام درصدد ادامه دادن به راه مقتدای خود بود و بعداً جنگ قراء را علیه حکومت اموی به راه انداخت[۱۰].
شهادت
از افتخاراتی که نصیب کمیل شد، شهادت او توسط سفاکی به نام حجاج بن یوسف است. این افتخار در 90 سالگی کمیل و در سال 83 هجری اتفاق افتاد. جالب است که حضرت علی(ع) از شهادت کمیل و کیفیت آن، خبر داده بود. علامه مجلسی میگوید: «و کذلك أخبر(ع) بقتل جماعة منهم حجر بن عدي و رشيد الهجري و كميل بن زياد و...».
شیخ مفید، ماجرای شهادت کمیل را چنین آورده است: «چون حجاج فرماندار کوفه شد، در پی کمیل برآمد. کمیل گریخت و پنهان شد. حجاج که این خبر را شنید، حقوق ایل و قبیله کمیل را از بیتالمال قطع نمود. وقتی کمیل از جریان مطلع شد، با خود گفت: من پیری سالخورده هستم و عمرم به سر آمده است؛ روا نیست که بهخاطر من حقوق قبیلهام قطع گردد. پس، از مخفیگاه خود بیرون آمده، وارد کوفه شد و خود را تسلیم حجاج نمود. هنگامی که حجاج او را دید، گفت بسیار دوست داشتم تو را بیابم!
کمیل گفت: آوازت را بر من درشت نکن و مرا به مرگ تهدید منما! به خدا سوگند از عمرم چیزی باقی نمانده، جز مانند باقیمانده غبار. هرچه میخواهی درباره من انجام بده، «فإن الموعد لله»؛ زیرا وعدهگاه ما نزد خداست و بعد از کشت، حساب در کار است و همانا امیر مؤمنان(ع) به من خبر داده که تو قاتل من هستی! حجاج گفت: پس حجت بر تو تمام است! کمیل گفت: این در صورتی است که قضا و قدر به دست تو باشد! حجاج گفت: آری، به دست من است. تو در زمره قاتلان عثمان بن عفان هستی! سپس به مأمورانش اشاره کرد: بزنید گردنش را[۱۱].
آثار
از کمیل بن زیاد علاوه بر دعای کمیل و وصیت امام علی(ع) به کمیل، احادیث دیگری نیز برجای مانده که از جمله آنها، حدیث حقیقت، حدیث نفس، حدیث قلوب، حدیث عزلت و گمنامی و... میباشد[۱۲].
پانویس
منابع مقاله
- خیاطیان، قدرتالله، «شرح حال، آثار و مقام عرفانی کمیل بن زیاد نخعی»، سازمان تبلیغات اسلامی - شرکت چاپ و نشر بینالملل، تهران، چاپ چهارم، پاییز 1390ش.
- ربانی، سید جعفر، «کمیل بن زیاد نخعی؛ انیس آفتاب»، فرهنگ کوثر، بهار 1384، شماره 16، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور، به آدرس:
https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/449024