دروغ
دروغ | |
---|---|
پدیدآوران | خسروشاهی، باقر (اهتمام) صدر، سید رضا (نویسنده) |
ناشر | دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مرکز انتشارات |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1378 ش |
چاپ | 2 |
موضوع | اخلاق اسلامی
راست گویی و دروغ گویی - احادیث راست گویی و دروغ گویی - جنبههای قرآنی |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 251/2 /ص4د4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
دروغ، عنوان كتابى است به قلم سيد رضا صدر در عصر حاضر. اين كتاب، درباره دروغ و دروغگويى و ريشهها و عوامل آن، به زبان فارسى نوشته شده است.
ساختار
كتاب، مشتمل بر يك مقدمه و 24 بخش است و از نثرى روان و استوار برخوردار مىباشد.
گزارش محتوا
مؤلف، با اشاره به اينكه دروغ، گناهى است بزرگ و با استناد به احاديث بيان مىدارد كه اين گناه، كليد گناهان ديگر مىباشد و از نظر ارتكاب، آسانترين گناه است و همه كس در خطر آن، قرار دارد.
بسيارى از گناهان را هركسى نمىتواند مرتكب شود، ارتكابش شرايطى لازم دارد، ولى دروغ را ناتوانترين اشخاص و بىشعورترين آنها در بيشتر اوضاع و احوال مىتواند مرتكب گردد؛ ازاينرو، شايستگى دارد كه بيش از گناهان ديگر، مورد بحث قرار گيرد، چون خطر ارتكابش بيش ازگناهان ديگر مىباشد.
آيا مىشود با اين گناه شوم، مبارزه كرد؟ آيا مىتوان، اين ميكروب خطرناك را، تا اندازهاى، ازپيكر جامعه دور كرد؟ بايستى توفيق اين كار از خداى بزرگ خواسته شود.
بحث وى در اين كتاب درباره دروغ از نظر مكتب اخلاقى و اجتماعى اسلام است.
اسلام، هم از نظر سلبى با دروغ مبارزه كرده است و هم از نظر ايجابى و ترغيب به راستى. از نظرسلبى، راهنمايىهايى براى ريشهكن كردن اين ماده فساد نموده كه در اين كتاب بهطور تفصيل به نظر خوانندگان ارجمند، خواهد رسيد.
وى در ادامه بهصورت مختصر و كوتاه به مبارزه اسلام با دروغ، از نظر ايجابى و ترغيب بهسوى راستى و درستى اشاره مىكند و بيان مىدارد كه اسلام دينى است كه براى دعوت به راستى و درستى آمده و بس.
در قرآن، آيههاى بسيارى درباره راستى و راستگويان، وجود دارد.
وى در بخش ديگر از كتاب به تعريف دروغ مىپردازد و مىگويد: دروغ، سخن بر خلاف حقيقت است و دروغگو كسى است كه بر خلاف حقيقت، خبرى مىدهد. شما اگر گرسنه باشيد و به منزل دوست خود برويد، او براى شما غذا بياورد، شما بگوييد من سير هستم، اين سخن دروغ است، چون بر خلاف حقيقت است، شما نيز دروغگو هستيد، زيرا بر خلاف حقيقت خبر دادهايد.
كم را بيش گفتن يا بيش را كم گفتن، دروغ است و گويندهاش دروغگو مىباشد؛ چنانكه بود را نبود و يا نبود را بود خبر دادن، دروغگويى مىباشد و نيز بد را خوب و خوب را بد يا كوچك را بزرگ و بزرگ را كوچك خواندن، دروغ خواهد بود.
مؤلف سپس ريشه دروغ را بيان كرده، مىگويد: دروغگو، چون فاقد دانش است مىخواهد نقص خود را بهوسيله ادعاى دروغ جبران كند، چون فاقد شايستگى است، به دروغ مىخواهد خود را شايسته بنماياند، چون فاقد ثروت است، چون فاقد فضيلت است، چون فاقد قدرت است، مىخواهد اين خلأ خود را بهوسيله دروغ پر كند. لاف زدن، نشانه دستخالى بودن است.
همچنين درباره گوناگون بودن دروغ اشاره مىكند: همان طور كه ليسيدنىهاى مردم گوناگون است و هر كسى خوراكى را بسيار دوست مىدارد، دروغ هم گوناگون است و هر دروغگويى با نوعى از دروغ سروكار دارد. اختلاف دروغها بر اثر اختلاف دروغگوهاست كه هريك با ديگرى از نظر روحيه يا موقعيت يا وضع اقتصادى يا جهات خانوادگى يا تعصبات يا حرص جاه و مال يا محروميتها يا موفقيتها يا شهر و ديار اختلاف دارند و بهطور كلى همان طور كه هر كسى با ديگرى از نظر اوضاع و احوال و شرايط زندگى يكسان نمىباشد، دروغهايى را كه دروغگوها بدان عادت كردهاند نيز يكسان نمىباشد.
در كمالات روحى سه جور دروغ تصور مىشود: يكى آن است كه دروغگو مىداند كه فاقد فضيلت است و به دروغ، ادعاى داشتن فضيلت دارد، مىداند كه عاطفه ندارد، ولى ادعاى عاطفه مىكند.
ديگر آنكه حقيقت فضيلت را بهدرستى ندانسته و در تشخيص مصداق، اشتباه مىكند و دعوى داشتن فضيلت دارد. حسود است و به شخصيتى حسد مىورزد، ولى حسادت خود را تنفر از رياكارى و عوامفريبى مىپندارد.
سوم آنكه حقيقت فضيلت را بهخوبى مىداند و خودش هم فاقد آن است، ولى زيادى خودخواهى و شدت خودپسندى موجب مىشود كه خود را داراى آن فضيلت بداند. او اگر وجدان خود را حاكم قرار دهد، پى مىبرد كه داراى آن فضيلت نمىباشد، ولى چيزى كه در ميان افراد خودپسند يافت نمىشود، وجدان مىباشد.
در بخشى از كتاب درباره دروغبستن به خدا، چنين آمده است: دروغ بر خدا بهطور مستقيم، آن است كه كسى ادعاى پيغمبرى كند و خود را فرستاده خدا بخواند، در صورتى كه برانگيخته از طرف خدا نباشد و به دروغ، اين منصب مقدس را دعوى كرده باشد؛ يا اينكه حكمى را به خدا نسبت دهد، در صورتى كه از طرف مقام مقدس ربوبيت، چنان حكمى صادر نشده باشد.
پيش از اين گفته شد كه دروغ اختصاص به لفظ ندارد، بلكه از لوازم حكايت و خبر دادن است؛ هرچه كه از چيزى حاكى باشد، اگر حكايتش مطابق حقيقت باشد، راست، وگرنه دروغ است.
وى با طرح سؤالى كه آيا افسانهنويسى و داستانسرايى دروغ نارواست يا دروغ رواست يا نه دروغ است و نه راست؟ پاسخ مىدهد كه: خبر، فايدهاى دارد و لازمى؛ فايده خبر كه همان مقصود اصلى از خبر مىباشد، عبارت است از آگاه كردن شنونده و اين در موقعى است كه شنونده از مدلول خبر اطلاعى ندارد. لازم خبر، آگاهانيدن شنونده است به آنكه گوينده، مدلول خبر را مىداند و اين در موقعى است كه شنونده ازاصل خبر اطلاع داشته باشد. خبر براى يكى از اين دو مقصود استعمال مىشود كهدر هر دو، اخبار مخاطب به چيزى كه نمىداند موجود است
وضعيت كتاب
فهرست مطالب كتاب در ابتداى آن قيد شده است.
پاورقىهاى كتاب مربوط به ارجاعات اسانيد كتاب، آيات و روايات مىباشد.
منابع مقاله
متن و مقدمه كتاب.