العقل و فهم القرآن

    از ویکی‌نور
    ‏العقل
    العقل و فهم القرآن
    پدیدآورانحارث محاسبی، حارث بن اسد (نويسنده) قوتلي، حسين (محقق)
    عنوان‌های دیگرالعقل فهم القرآن
    ناشردار الفکر دار الکندي
    سال نشرمجلد1: 1982م , 1402ق,
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    العقل و فهم القرآن، حاوی دو کتاب «مائية العقل و معناه و اختلاف الناس فيه» و «فهم القرآن و حقيقة معناه»، تألیف حارث بن اسد محاسبی (متوفی 243ق) به زبان عربی است.

    کتاب اول، رساله کوچکی درباره جوهر‎ عقل‎ و تشریح‎ ماهیت و وظایف و فواید آن است و کتاب دوم، در موضوع علوم قرآنی نگاشته شده است.

    تحقیق این اثر توسط حسین قوتلی صورت گرفته است.

    ساختار

    این اثر از مقدمه محقق و چهار فصل تشکیل شده است. فصول سوم و چهارم کتاب به دو کتاب مذکور اختصاص یافته است. محقق در ابتدای این دو فصل نیز، مقدمه‌ای نگاشته است.

    گزارش محتوا

    محقق در مقدمه، انگیزه و روش تحقیق و نسخه‌های مورد استفاده را بیان نموده است.

    فصل اول و دوم

    دو فصل اول کتاب توسط محقق نوشته شده است؛ فصل اول کتاب، به بیان زندگی و آثار محاسبی و مکتب فکری او اختصاص یافته است. محقق از ارتباط محاسبی با فرق مذهبی و فکری همچون معتزله، شیعه، صوفیه و حنابله سخن به میان آورده، سپس به شمارش و معرفی آثار ایشان پرداخته و در ادامه از تأثیر ایشان در اندیشه اسلامی مطالبی را مطرح نموده است. ایشان در ادامه مباحث این فصل از جایگاه عقل در فلسفه باستان، در کتاب (قرآن) و حدیث، در فلسفه اسلامی و در مذهب فکری حارث محاسبی سخن به میان آورده است[۱].

    ایشان در فصل دوم، به معرفی کتاب «مائية العقل» پرداخته و از رابطه آن با کتاب «فهم القرآن» سخن به میان آورده است. وی بعد از تعریف و برشمردن اقسام عقل نظری، به ارتباط عقل با قرآن و معرفت و شناخت خداوند پرداخته[۲] و در مباحث عقل عملی با استفاده از نظرات عالمانی همچون کندی، سری سقطی، احمد بن عاصم انطاکی، ابوحفص حداد، ابن ابی‌الدنیا، ابن مسروق، یوسف بن حسین رازی، جوینی و... تأثیر مذهب عقلی محاسبی را در اندیشه اسلامی بیان نموده است[۳].

    فصل سوم: مائية العقل و معناه و اختلاف الناس فيه

    این کتاب رساله کوچکی است درباره جوهر‎ عقل‎ و تشریح‎ ماهیت و وظایف و فواید آن،‎که نویسنده آن را با تعریف آغاز می‎‎کند و با استفاده از آیات در تأیید‎ سخنان خود، بحث را‎ پیش‎ می‌برد. خود محاسبی در ابتدای رساله اذعان می‌کند که آنچه را درباره معنا و مفهوم عقل می‌گوید، از کتاب خدا و سنت رسول خدا برداشت کرده است. وی در همه آثارش از این منابع‎ بهره برده است؛ اما در این کتاب به این موضوع تصریح می‌کند. می‌توان این رساله را به سه بخش تقسیم نمود: نخست، بخشی که مربوط به تعریف عقل است؛ دوم، بخشی‎ که‎ مربوط به دسته‌بندی مردم بر اساس تعریف عقل است؛ سوم، هدایت عقل.

    نخست، او سه معنا برای عقل در این رساله می‌آورد و تنها یک معنا را درست دانسته و دو‎ معنای‎ دیگر را برگرفته از همان معنای درست می‌داند. این سه معنا عبارتند از: اول، غریزه‌ای که خداوند در غالب مردم نهاده است و انسان با آن خوبی را‎ از‎ بدی می‌شناسد. خداوند خود را با میزان این عقل می‌شناساند و آنان نیز با این عقل او را می‌شناسند و به نظر او معنی و حقیقت عقل جز این نیست. عقل غریزی‎ با‎ اعمال‎ ظاهری و نیات قلبی شناخته می‌شود‎، نه‎ با‎ شکل ظاهری و قد و قامت و... به‌واسطه همین حس غریزی است که خداوند به بندگان وعده و وعید، پاداش یا جزا می‌دهد. محاسبی‎ در‎ اینجا‎ نظر متکلمین درباره عقل را مبنی بر عصاره‎ و چکیده‎ روح بودن یا بخش ناب و پاکیزه روح بودن را به نام خودشان ذکر کرده است؛ دوم، معنای لغوی عقل‎، یعنی‎ فهم‎ و درک کردن درستی معنای چیزی که در این معنی عقل، بسیاری‎ مشترکند و فهم و درک آشکار را عقل می‌نامند؛ سوم، همان بصیرت و شناخت چیزهای نافع و مضر در دنیا و آخرت و معرفت‎ به‎ خداوند‎ و همچنین ارج نهادن به شناخت و معرفت عقل و سیر از آن در‎ جهت‎ بزرگداشت منزلت خداوند و ارج نهادن به نعمت‎ها برای رهایی از عذاب و رسیدن به رستگاری است‎. این‎ کار‎ بنده نیز عقل نامیده می‌شود و وقتی از روی عقل به اینها‎ بپردازد‎ و با عقلش بفهمد و از انجام نواهی بپرهیزد، این همان معرفت الهی است[۴].

    سپس، محاسبی‎ بر‎ اساس‎ همین تعریف از عقل که مربوط به اجرای دستورات الهی از سوی بندگان است‎، مردم‎ را به چهار دسته تقسیم می‌کند: اول، گروهی که درباره عظمت و قدرت خدا‎ و وعده‌های‎ او می‌اندیشند و اطاعت پیشه می‌کنند؛ دوم، گروهی که درباره آن می‌اندیشند، ولی به دلیل‎ دنیاطلبی‎ و از روی کبر و ستیزه آن را انکار می‌کنند؛ همان ‎طور که خداوند درباره‎ ابلیس‎ گفته‎ است؛ سوم، گروهی که طغیان کرده و غرور ورزیدند و از پدران ناآگاه خود تقلید کردند و از‎ آشکار کردن‎ حق خودداری کردند، خود را به نادانی زدند و بعد از اندیشیدن در‎ ظاهر‎ دنیا‎ طالب آن شدند و گمان کردند که کارشان با عقل و شرع سازگار است؛ چهارم، گروهی که‎ به‎ جلال‎ و عظمت خداوند و تدبیر و یگانگی او در آفرینش می‌اندیشند و با تمسک به ایمان‎، منزلت‎ آن را در رسیدن به رستگاری می‌دانند و از کبر دوری می‌کنند و به آن ایمان می‌آورند. به‎ بزرگی‎ ثواب و عقاب نمی‌اندیشند که در غیر این صورت، فرد عصیان می‌کند و دچار‎ ریا‎ می‌شود. در مرحله بعد محاسبی از اینکه‎ چگونه‎ می‌توان‎ با دوری از محرمات و به‌واسطه عقل‎، به‎ معرفت الهی دست یافت، سخن می‌گوید[۵].

    فصل چهارم: فهم القرآن و حقيقة معناه

    محقق در ابتدای این فصل مقدمه‌ای آورده است. او در این مقدمه از اهمیت این اثر و زمان نگارش آن سخن گفته، سپس به شرح و تلخیص اجزای کتاب پرداخته است.

    کتاب «فهم القرآن و حقيقة معناه» را گو اینکه مهم‎ترین کتاب در تاریخ تصوف دانسته‌اند که در جهت تبیین و تشیید تصوف نگاشته‎ شده‎ است‎، ولی باید توجه داشت که در علوم قرآنی نیز اثری اسـت فـخیم و با توجه به پیشینه زمان و شیوه‎ نگارش، محاسبی و جایگاه فکری او، در شناخت جریان‌های فکری آن روزگار بسی‎ سودمند‎. او‎ در این کتاب از جایگاه و فضائل قرآن، قاریان، فقه قـرآن، اعـجاز قرآن، نسخ در قرآن، خلق قـرآن‎ و... ‎‎سـخن‎ گفته است[۶].

    آغاز کتاب او که درباره تنزیه خداوند است، ردیه‌ای بر جهمیه، معتزله، مشبهه و حشویه است[۷]. نویسنده، قاریان قرآن و متفکران در آن را از اولیای خداوند برشمرده و در فضل حاملین قرآن روایاتی را آورده است[۸]. ایشان معتقد است که قاری قرآن باید شناخت خوبی درباره ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، عام و خاص، مقدمه و مؤخره، موصوله و مفصوله، غرایب الفاظ قرآن و آن الفاظی که معنایش فقط با لغت یا سنت یا اجماع استخراج می‌شود، داشته باشد[۹]. سپس به توضیح هریک از این موارد می‌پردازد.

    حـارث بن اسد محاسبی‎، در‎ کتاب‎ «العقل و فهم القرآن» فراوان، «العقل عن الله» را به‌کار برده و ویژگی‌های «عـاقل عـن الله‎» را‎ بیان‎ کرده است. نکته جالب ‎توجه ایـنکه اوصـاف ذکـرشده از سوی‎ مـحاسبی،‎ بـرای «عاقل عن الله» بسیار نزدیک به اوصاف عاقل در تعبیر دینی، در بعضی از فقرات‎ حدیث‎ امام موسی کاظم(ع) سلام اسـت؛ به‌عنوان نمونه، در بخشی از فقره‎ بیست‎‎وهفتم روایـت هـشام، امـام مـوسی کـاظم(ع) فرموده‌اند‎: «إنه‎ لم يخف الله من لم يعقل عن‎ الله». همین تعبیر، در کتاب محاسبی نیز ذکر شده است: «العاقل عن الله أنه‎ المؤمن‎ الخائف من الله». در بخشی‎ از‎ فقره بیست‌وهشتم‎ روایت‎ هـشام، امام(ع)، عاقل در تعبیر‎ دینی‎ را این‌گونه توصیف کرده‌اند: «الذل أحب إليه مع الله من العز مع‎ غيره‎ و التواضع أحب إليه من الشرف». تقریباً‎ همین تعابیر را محاسبی‎ در‎ توصیف «عاقل عن الله»، در‎ کتاب‎ «العقل و فـهم القـرآن»، به‌کار برده است: «فلما عقل عن ربه...كان التواضع‎ أحب‎ إليه من الشرف فيها (الدنيا‎) و كان‎ الذل‎ أحب إليه من‎ العز‎ بها»[۱۰].

    وضعیت کتاب

    در ابتدای فصل سوم و در انتهای کتاب، تصاویری از نسخه خطی آمده است.

    فهارس فنی نیز در انتهای کتاب قید شده است.

    پاورقی‌ها حاوی ذکر مستندات مطالب کتاب، ترجمه برخی از اعلام و توضیح ابهامات متن است.

    پانویس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. قاسمی، اعظم، «نگاهی تحلیلی به روش تألیف آثار حارث بن اسد محاسبی»، مجله اخلاق، تابستان 1394، شماره 40، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز).
    3. مهدی‌زاده، حسین، «درآمدی بر معناشناسی عقل در تعبیر دینی»، مجله معرفت، بهمن 1382، شماره 74، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور(نورمگز).
    4. مهدوی راد، محمدعلی، «سیر نگارش‌های علوم قرآنی(2)»، مجله بینات، زمستان 1373، شماره 4، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز).

    وابسته‌ها