كنوز الذهب في تاريخ حلب

    از ویکی‌نور
    کنوز الذهب في تاريخ حلب
    كنوز الذهب في تاريخ حلب
    پدیدآورانشعث، شوقی (محقق)

    سبط بن عجمی، احمد بن ابراهیم (نویسنده)

    بکور، فالح (محقق)
    ناشردار القلم العربي
    مکان نشرحلب - سوریه
    سال نشر1417 ق
    چاپ1
    موضوعحلب - آثار تاریخی حلب - تاریخ
    زبانعربی
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    ‏DS‎‏ ‎‏99‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏8‎‏س‎‏2
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    كنوز الذهب في تاريخ حلب اثر احمد بن ابراهيم سبط عجمى (884ق1479/م)، از فقهاى بزرگ شافعى شهر حلب، به زبان عربى درباره وضعيت جغرافيايى و اقتصادى شهر حلب و حوادث تاريخى و سياسى آن نگارش شده است.

    ساختار

    كتاب با مقدمه محققان اثر، شوقى شعث و فالح البكّور آغاز شده است.[۱] مطالب كتاب در دو جزء تدوين شده است كه جزء اول مشتمل بر سيزده فصل و جزء دوم به ترتيب حروف الفبا تنظيم شده است. از آنجا كه كتاب به صورت ناقص به دست ما رسيده است جزء اول كتاب از فصل پنجم آغاز شده است.[۲]

    مؤلف كتاب را به عنوان ذيل اثر تاريخى استاد خود ابن خطیب ناصريه، «الدر المنتخب فى تاريخ حلب» به رشته تحرير در آورده است. همچنين مى‌توان آن را به عنوان ذيل كتاب «بغية الطلب فى تاريخ حلب» ابن عديم نيز به شمار آورد.

    گزارش محتوا

    در مقدمه كتاب[۳]، كتاب‌شناسى مختصرى از كتاب‌هاى با موضوع تاريخ حلب نوشته شده كه از آن جمله است: «تاريخ حمدان الاثاربى» ابوالفوارس حمدان بن عبدالرحيم الاثاربى، «تاريخ العظيمى» ابوعبداللّه محمد بن على التنوخى، «بغية الطلب فى تاريخ حلب» عمر بن ابى حرادة معروف به ابن العديم، «الزبد و الضرب فى تاريخ حلب» رضى‌الدين محمد بن الحنبلى، «حضرة النديم من تاريخ ابن العديم» حسن بن عمر بن حبيب معروف به ابن حبيب الحلبى، «اليواقيت و الضرب فى تاريخ حلب» منسوب به اسماعيل ابى الفداء.

    در جلد اول، درباره شرح حال كسانى كه در حلب مدفون گشته[۴]، عجايبى كه در آن ظاهر شده[۵]، مدارس اين شهر، مكاتب ايتام، دروازه‌ها و ديوارها، نهرها، قنات‌ها، كنيسه‌هاى و مانند آن سخن رفته است.[۶] نویسنده به بيان وقايع و حوادثى پرداخته كه خود شاهد آنها بوده و چه بسا به جهت موقعيت خود، در آنها دستى داشته است.

    در فصل پنجم، پس از اشاره به اين قول كه اگر كسى عاشق بميرد، مانند شهيد است، به ذكر نام و گوشه‌اى از ماجراى بعضى از عشّاق معروف حلب پرداخته است.[۷]

    در فصل ششم، به منافع بعضى از سنگ‌ها از جمله ياقوت و فيروزه و درب‌هاى معروف حلب مانند: درب الاسفريس، درب الناصريه، درب البذادرة اشاره شده است.[۸]

    فصل هفتم به شرح حال ملوك، خلفا و بزرگانى كه در اين شهر دفن شده‌اند اختصاص دارد. صلاح‌الدين يوسف بن ايوب كه در مدرسه سلطانيه مدفون است، محمد ملك اشرف عزالدين فرزند صلاح‌الدين، ملك صالح بن نورالدين شهيد مدفون در خانقاه، مؤيد بن سلطان صلاح‌الدين و دقيانوس پادشاه معروف عصر اصحاب كهف از جمله آن افراد هستند.[۹]

    در فصل‌هاى هشتم[۱۰] و نهم[۱۱]، به بعضى از عجائب اين شهر اشاره شده است كه در مواردى، بيشتر شبيه به افسانه است تا واقعيت؛ از جمله چشمه‌اى كه آبى گوارا داشته و حيوانات از آن مى‌نوشند اما وقتى آب آن از كوه سرازير مى‌گردد، به سنگ تبديل مى‌شود. همچنين آتشى كه بين اقشهر و أنطاكيه وجود داشته و يك قصبه را در خود جاى مى‌دهد.

    فصل دهم[۱۲]، به ذكر نام و خصوصيات مساجد، مدارس فرق اربعه، خانقاه‌ها، زوايا، رباطها و بيمارستان‌هاى حلب اختصاص يافته است.

    نویسنده در سه فصل پايانى، به تشريح و بيان موقعيت قلعه‌ها[۱۳]، ديوارها، نهرها، قنات‌ها، كوه‌ها و كنيسه‌هاى اين شهر پرداخته است.

    نویسنده در جزء دوم[۱۴]، به ترتيب حروف الفبا، به معرفى اعلام شهر حلب پرداخته و پس از آن نواب حلب را معرفى كرده است.[۱۵] برخى از اين افراد عبارتند از: اكثم بن صيفى، ابراهيم ابواسحاق شيرازى، بلال بن حمامة، براء بن معرور، تميم دارى، ثابت بن قيس بن شماس، جابر بن عبدالله، جذيمة بن مالك، حسان بن بلال بن حارث.

    وضعيت كتاب

    نسخه حاضر بر اساس نسخه دار الكتب المصريه و نيز با استفاده از نسخه واتيكان، براى نخستين بار در سال 1417ق1996/م در حلب منتشر شده است.

    فهرست موضوعات و اعلام مذكور در متن، در پايان جلد دوم آمده است. منابع و توضيح برخى كلمات متن در پاورقى كتاب آمده است.

    پانویس


    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب.
    2. ميرفطروس، على، جنبش حروفیه (بررسی منابع و مأخذ و تحقیقات جدید) (2)، مجله ايران شناسى، سال ششم، زمستان 1373 - شماره 4 ‏(13 صفحه - از 842 تا 854)، ص 845.