نظرية الإمامة عند الأباضية
نظرية الإمامة عند الأباضية | |
---|---|
پدیدآوران | [[]] (نویسنده) |
کد کنگره | |
نظرية الإمامة عند الأباضية، اثر مالک بن سلطان حارثی (معاصر)، کتابی است که امامت را از منظر مکتب اباضیه مورد بحث و بررسی قرار داده است.
اباضیه پیروان عبدالله بن اباض تمیمی (درگذشته در حدود هشتاد هجری قمری)، یکی از نخستین فرق اسلامیِ انشعابیافته از فرقه خوارج قلمداد میشود که پیدایش آن به سال 65ق، بازمیگردد. اباضیان بهرغم تعداد اندکشان تا به امروز در کشور عمان و شمال آفریقا تداوم یافتهاند. در دیدگاه اباضیه، امامت و حکومت یکی از مسائل اساسی و کلیدی بشمار میآید؛ اگرچه آنها به آن، رویکردی فقهی - تاریخی دارند. مراحل امامت یا مسالک مذهب اباضی، یعنی ظهور، دفاع، شراء و کتمان و برخورد پیروان آن با مخالفان خود سبب شده تا این فرقه اسلامی همچنان حیات داشته و حتی دارای حکومت و حکمرانی باشند[۱].
ساختار
کتاب، حاوی مقدمه و متن در سه بخش است. مباحث امامت در بخش اول که دارای پنج فصل و یک خاتمه است، طرح شده است.
گزارش محتوا
موضوع امامت در مکتب اباضیه یکی از مباحث مهم فقهی – تاریخی، بشمار میرود. دلیل این مسئله را میتوان در ارتباط بین سیاست و حکومت دید. نویسنده، معتقد است که این مسئله از دو منظر تاریخی و فقهی قابل بحث و بررسی است، لکن دارای مشکلاتی از قبیل کمبود مصادر و مراجع است[۲].
اباضیه همچون دیگر فرق اسلامی، بهجز شیعه، امامت و خلافت را از مسائل فرعی و فقهی و امام را به معنای کسی که سلطنت دینی و دنیوی را یکجا دارا است، میدانند. در این تفکر، امت اسلامی موظف است که امام و حاکمی را برای خود برگزیند که مطابق با شریعت اسلامی، شئون مملکت را اداره کند. در این تفکر بر امام واجب است که احکام خداوند را پیاده، حدود را اقامه، حقوق مسلمانان را حفظ، ستمدیدگان را حمایت و از مرزها مواظبت کند[۳].
به نظر نویسنده امامت، فریضهای از فرایض الهی و واجب کفایی است و وجوب آن بهوسیله قرآن، سنت و اجماع ثابت شده است[۴].
امامت، به شکل یک عقد بین امام و رعیت واقع میشود. به موجب این عقد، برای امام ولایت ایجاد میشود و بر رعیت نیز واجب است تا زمانی که امام به شروط عقد وفادار است، از او اطاعت کند؛ در غیر این صورت واجب نیست که از امامش اطاعت کند[۵].
اباضیه، ضـرورت امـامت را دارای چهار مرحله تاریخی میدانند که از آن به «مسالک دین» تعبیر میکنند. این مراحل شامل «مرحله ظهور»، «مرحله دفاع»، «مرحله شراء» و «مرحله کتمان» میشود. آنان برای هرکدام از این مراحل چهارگانه شروط و قوانینی در نظر گرفتهاند که ملزم به رعایت آن در مجامع اسلامی هستند[۶].
اقامه حدود، همچون قطع دست سارق، شلاق زدن خلافکارانی چون شاربان خمر و... جز در مرحله ظهور میسر نیست[۷].
آنان برای اثبات مشروعیت امامت ظهور، به آیاتی از قرآن، سنت پیامبر، سیره شیخین و ائمه اباضیه، همچون عبدالله بن یحیی طالب الحق و جلندا بن مسعود تمسک میکنند. آیاتی که بر این مطلب دلالت دارند، عبارتند از: هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (توبه: 33) (او کسى است که پیامبرش را با هدایت و دین درست، فرستاد تا آن را بر هرچه دین است پیروز گرداند، هرچند مشرکان خوش نداشته باشند) و محمد رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَينَهُمْ (فتح: 29) (محمد، پیامبر خداست و کسانى که با اویند، بر کافران، سختگیر [و] با همدیگر مهربانند)[۸].
در مرحله ظهور، امام تا زمانی که بیش از چهل نفر از مردان بالغ، عاقل و حر از او حمایت میکنند، واجب است که در منصب خویش باقی بماند و درصورتیکه تعداد هواداران او از چهل نفر کاسته شود، وارد مرحله کتمان میشود[۹].
مرحله دفاع، مرحلهای است بین ظهور و کتمان. در این مرحله است که چنانچه دشمن به شهر مسلمانان حمله کند، درحالیکه بین مسلمانان امامی نیست، بر هر شخصی واجب است که از خویش و شهرش دفاع کند. در این مرحله، مسلمانان باید شجاعترین و کاردانترین شخص را بهعنوان امام انتخاب نمایند و بر آن امام واجب است که در میدان جنگ ثابتقدم و صبور باشد تا اینکه از طرف خداوند پیروزی نصیب وی شود و حق ندارد از رهبری جماعت مسلمین دست بکشد... با پایان یافتن جنگ و پیکار، امامت وی نیز زایل میشود. اباضیه برای این مرحله از امامت (مرحله دفاع)، نمونههایی تاریخی را ذکر میکنند؛ همچون امامت محمد بن عبدالله بن ابیعفان که در سال 177ق، توانست آل جلندی از یاران عباسیان را شکست دهد[۱۰].
مرحله شراء که مستند آن آیاتی از قرآن است، آنجا که خداوند میفرماید: إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيقْتُلُونَ وَ يقْتَلُونَ (توبه: 111) (در حقیقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهاى] اینکه بهشت براى آنان باشد، خریده است؛ همان کسانى که در راه خدا مىجنگند و مىکشند و کشته مىشوند)، در صورتی محقق میشود که جماعت مسلمانان به عدد چهل نفر و بیشتر برسد. آنان کسانی هستند که دست از جانشان شسته و هیچ از مرگ نمیترسند[۱۱].
امامت شراء عبارت است از اینکه گروهی از مسلمانان جانهای خویش را به خداوند میفروشند، امر به معروف و نهی از منکر میکنند، یک جا قرار نمیگیرند (وطنهایشان شمشیرهایشان است) و حق ندارند از این حال بازگردند تا جانهای خویش را در راه خدا فدا کنند...[۱۲].
در مرحله کتمان، - همانند حالت پیامبر اکرم(ص) قبل از هجرت – به سبب قلت و ضعف مسلمانان، دعوت بهصورت مخفی است. در این مرحله واجب است که مسلمانان اباضی از میان خویش عالمی متقی که نسبت به دیگر مسلمانان اعلمیت دارد را بهعنوان امام انتخاب کنند که مسئولیت ارتباطات بین مسلمانان را برعهده بگیرد؛ همانند جابر بن زید ازدی عمانی و ابوعبیده مسلم بن ابوکریه تمیمی، که در بصره در دو قرن اول و دوم هجری بهصورت مخفیانه این مسئولیت را عهدهدار بودند[۱۳].
در این مرحله امام میتواند از تقیه استفاده کند و زیر نظر حاکم طغیانگر و جبار به فعالیت خویش ادامه دهد. علاوه بر این بهخاطر ناتوانی خویش در اقامه حدود و احکام، برخی از حدود و احکام همچون رجم میتواند معطل بماند. اباضیه معتقدند که در این مرحله میتوانند از ترورهای مخفی نیز بهره ببرند و هرکسی را که با مذهب آنان بهصورت کلامی و عملی مخالف است و یا اینکه به آنان آزار و اذیت میرساند یا اسرار آنان را فاش مینماید، از بین ببرند[۱۴].
شرایطی که مورد اتفاق نظر علمای اباضیه در گزینش امام ظهور یا امام بیعت است در فصل دوم ذکر شده است. او باید مسلمان اباضی، بالغ، آزاد و عاقل باشد. باید از لحاظ جسمی از عیوبی همچون کوری، کری، لالی، جنون و... مبرا باشد و از لحاظ اخلاقی نیز نباید رذائل اخلاقی همچون حسادت، کذب، سوء خلق، بخل، بدعهد و بد قول و... در نهاد او باشد[۱۵].
در این فصل خاطرنشان شده است که انتخاب امام باید در مجلسی علنی که بزرگان قوم در آن حضور دارند به روشی خاص صورت گیرد که نویسنده به شرح آن پرداخته است[۱۶].
مؤلف حدود و اختیارات و نیز مسئولیتهای امام را در سه بخش اداری، نظامی و مالی در فصل سوم مطرح نموده و به شرح هرکدام پرداخته است[۱۷].
سپس در فصل چهارم به بیان شروط استقاله یا عزل امام پرداخته است. برخی از این شروط، عبارتند از: از بین رفتن عقل، شنوایی، بینایی و...[۱۸].
از جمله عذرهای شرعی که باعث عزل امام اباضی میشود، ارتکاب گناه کبیره، ترک مشورت با اصحاب، تغییر مذهب، دیدن باطل و انکار نکردن آن، استخدام وزیران نامسلمان، حکم ناحق کردن و... است[۱۹].
فصل پنجم پیرامون وجوب وجود امام واحد است؛ یعنی عدم جواز بیش از یک امام در یک شهر و منطقه؛ به دلیل اینکه وجود چند امام باعث اختلاف و تشتت امور و دشمنی و عداوت میشود[۲۰].
در خاتمه کتاب، خلاصهای از اعتقادات اباضیه در موضوع امامت بیان شده، سپس تحقیقی پیرامون اینکه اباضیه را میتوان در زمره خوارج جای داد یا خیر، ارائه گردیده و در پایان در ضمن نه شماره، نتایج دیدگاه اباضیه پیرامون امامت، ذکر شده است[۲۱].
در بخش دوم و سوم کتاب، بهترتیب تراجم علما و شرح مصطلحات اباضیه بهترتیب حروف الفبا ذکر شده است[۲۲].
وضعیت کتاب
فهرست محتویات در ابتدا و فهرست مصادر در انتهای کتاب قید شده است.
پاورقیها علاوه بر ذکر مستندات مطالب کتاب، به شرح و توضیح برخی از لغات و اصطلاحات[۲۳] و توضیح برخی از مطالب کتاب[۲۴] اختصاص یافته است.
پانویس
- ↑ ر.ک: ملکمکان، حمید، ص197
- ↑ ر.ک: مقدمه، صفحه أ-ب
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص2
- ↑ روک: همان، ص3
- ↑ ر.ک: همان، ص6-7
- ↑ ر.ک: همان، ص8
- ↑ ر.ک: همان، ص9
- ↑ ر.ک: همان، ص9
- ↑ ر.ک: همان، ص12
- ↑ همان، ص15-22
- ↑ ر.ک: همان، ص22
- ↑ ر.ک: همان، ص24
- ↑ ر.ک: همان، ص27
- ↑ ر.ک: همان، ص30-31
- ↑ ر.ک: همان، ص34
- ↑ ر.ک: همان، ص37-43
- ↑ همان، ص53-60
- ↑ ر.ک: همان، ص62-63
- ↑ ر.ک: همان، ص64-65
- ↑ ر.ک: همان، ص68
- ↑ ر.ک: همان، ص71-78
- ↑ ر.ک: همان، ص80-90
- ↑ مثلا ر.ک: پاورقی، ص6، 28
- ↑ ر.ک: همان، ص24
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- ملکمکان، حمید، «امامت و حکومت از نگاه اباضیه»، هفت آسمان، تابستان 1384، شماره 26، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور(نورمگز).