مقامات ژندهپیل
مقامات ژنده پيل | |
---|---|
پدیدآوران | غزنوي، محمد بن موسي (نویسنده) مويد سنندجي، حشمت (محقق) |
ناشر | شرکت انتشارات علمي و فرهنگي |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | 1384ش |
چاپ | 3 |
شابک | 964-445-720-x |
موضوع | تصوف نثر فارسي - قرن 6ق. |
زبان | فارسي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /غ4ژ9 279 BP |
مقامات ژندهپیل، شرح احوال و مقامات شیخالاسلام ابونصر احمد بن ابىالحسن بن احمد بن محمد نامقى جامى، ملقب و مشهور به ژندهپیل (زندهفیل) است، در یک جلد، به زبان فارسی که به قلم محمد بن موسی غزنوی نگاشته شده و با تحقیق و حواشی حشمت مؤید سنندجی در سال 1384ش، برای دومین مرتبه توسط انتشارات علمی - فرهنگی در تهران چاپ شده است.
کتاب مقامات متعلق به قرن ششم هجرى است[۱].
«متن حاضر، هرچند بزرگترین و شاید مهمترین تألیف درباره احمد جام است، ولى یگانه اثر منحصربهفرد نیست»[۲].
«تألیف کتاب مقامات را غزنوى در همان زمان زندگى شیخ احمد و آغاز آشنایى خود با او شروع کرد و گاهى به سبب بیاعتقادى مردم چندان دلسرد میشد که میخواست دست از آن بدارد، ولى احمد او را به ادامه آن تشویق مىنمود و شخصا از علت توبه و دوران انزوا و نخستین حوادث زندگانیاش براى او حکایت میکرد. پس از وفات شیخ در 536 هجرى، یادداشتهاى محمد غزنوى گویا چندین ده سال پراکنده و ناتمام ماند و کار تألیف بهکندى بسیار پیش میرفت»[۳].
کتاب پیش رو، علاوه بر رساله سمرقندیه که مجموعهاى از جوابهاى شیخ احمد به چند پرسش است، داراى دو فصل یا مقاله ضمیمه مىباشد که چون بهمنزله تکمله مقامات محسوب میشده، در ضمیمه این اثر ذکر و چاپ شده است؛ نخست رساله کوچکى است تألیف کوچکترین پسر شیخ احمد، یعنى شهابالدین اسماعیل. وى در این رساله کوشیده است از راه چند دلیل معقول و منطقى، بزرگوارى پدرش شیخ احمد را براى کسانى که معتقد به کرامات نبودند، ثابت کند. ضمیمه دوم، رساله یا مقالهای است در شرح کراماتى که پس از وفات شیخالاسلام بروز کرده است، مانند معالجه بیمارى معتقد یا هلاک دشمنى بزرگ که قصد آزار فرزندان یا اعقاب شیخ را داشته است یا به خواب اشخاص آمدن و آنان را از امور پنهان خبر دادن و امثال آن.
ساختار
کتاب، حاوی مقدمه چاپ دوم، مقدمه چاپ اول، مقدمه نویسنده و محتوای مطالب است.
گزارش محتوا
مؤلف مقامات خواجه سدیدالدین محمد بن موسى بن یعقوب غزنوى، از امامان غزنه بوده و مکتبى و شاگردانى داشته است. تولد وى باید در اوائل سده ششم هجرى بوده باشد. وى شرح نخستین برخورد خویش را با ژندهپیل در مقدمه کتاب مقامات آورده است. او با گروهى از یارانش براى زیارت حج به مکه میرفت؛ چون به جام رسیدند، غزنوى با خود اندیشید که بروم و شیخ احمد را که اینقدر آوازه او در همهسوى پیچیده است، دیدن کنم. چون داخل خانقاه شد، یکى از پسران احمد وعظ مىگفت. در این مجلس، غزنوى کراماتى مشاهده کرد و وجود شیخ چندان در او نفوذ کرد که از سفر مکه دست کشید، مقیم خانقاه شد و شاگردى احمد را برگزید. پس از آن هفت بار به غزنه رفت، ولى هر بار به نزد شیخ بازگشت؛ چون در هیچجا آرام نمىیافت. اطلاعات ما از حیات محمد غزنوى بسیار اندک است. از روایات کتاب مقامات برمیآید که وى یک بار سخت مریض شد و به دعاى شیخ شفا یافت (حکایت 32). وقتى قصد رفتن به غزنه را داشت، ولى شیخ به او رخصت نداد. محمد غزنوى دچار چشم دردى سخت شد که دو سال ادامه یافت و سرانجام به دعاى احمد بهبود یافت (حکایت 35)[۴].
سبک نویسنده مقامات، همان سبک ساده و روشن آثار قرون ششم و هفتم هجرى است، بیآنکه مانند پارهاى از کتب آن روزگار لغات عربى فراوان بهکار برده یا در پى صنایع لفظى و آراستن جملهها به سجع برآمده باشد و بدین منظور لغات مترادف و زائد در پى هم ردیف کرده و یا از احادیث و آیات یا تمثیلات و اشعار عربى آنچه در چنته داشته، نقل نموده باشد. حکایات این کتاب در کمال سادگى و روانى نوشته شده و بهندرت یک کلمه زائد مىتوان در آن یافت. جملهها کوتاه و زیباست و خواندن کتاب روىهمرفته بسیار لذتبخش مىباشد. خصائص دستورى آثار این عهد که در مقدمههاى چاپهاى انتقادى کتبى مانند تذكرة الأولياء عطار و جهانگشاى جوینى و أسرار التوحيد و نظایر آنها توضیح داده شده و در شاهکار استاد مرحوم ملکالشعراى بهار با آن دقت و فصاحت بیان گردیده، در حق این کتاب نیز صدق مىکند[۵].
وضعیت کتاب
در مقده چاپ دوم کتاب آمده است: «چاپ اول این کتاب که در 1340ش، منتشر گردید، مورد قبول ادیبان و دوستداران ادبیات فارسى و کتب متصوفه واقع گردید و هم در ایران و هم در خارج از ایران چندین مقاله و تقریظ درباره آن نوشته شد. استاد سعید نفیسى در شماره 8 سال ششم مجله راهنماى کتاب و آقاى محمد پروین گنابادى در شماره یکم سال ششم همان مجله، در باب آن بحث کردند و مخصوصا دانشمند اخیرالذکر، انتقاداتى نسبت به آن وارد ساخت. در اروپا نخست خاورشناس ایتالیایى استاد بوزانى در مجله دانشکده زبانهاى شرقى ناپل و سپس پرفسور آربرى شهیر در مجله مدرسه السنه شرقى لندن «2» راجع به آن مقالاتى منتشر کردند. انجمن کتاب ایران نیز آن را یکى از کتب برگزیده سال شناخت و بر ارج و اعتبار آن افزود. اینک که پس از چهار سال، چاپ دوم آن کتاب را آماده نمودهام، سخت شرمندهام که کارى آنچنان ناقص و نارس از آن همه مهر و عنایت برخوردار گردید. طبع مذکور، هم در متن نقایص و اشتباهاتى داشت که چون اساس کار مبتنى بر یک نسخه بود، اصلاح آن در آن هنگام بدون تصرف غیر مجاز بنده امکان نداشت و هم از جهت طرز کار و کیفیت ضبط تصحیحات، عارى از عیب و زلّت نبود. حال در این چاپ کوشیدهام که کتاب را از آن عیوب مبرّا کنم و امیدوارم که اثرى که این بار به دست خوانندگان میرسد تا حد مقدور درست باشد و دین مرا نسبت به همه علاقهمندان ادبدوست ایران و خاصه در برابر مراحم استادان گرانقدرى که مراحمشان یاد گردید، ادا کند»[۶].
تغییراتی که نویسنده در چاپ دوم نسبت به تقدم و تأخر مطالب و نکات ویرایشی و... انجام داده را در مقدمه چاپ دوم ذکر کرده است[۷].
او در صفحات متن هرجا نکتهاى دستورى یا واژهاى کهنه و اصطلاحى تازه یافته، آن را در حاشیه ضبط کرده است[۸].
فهرست مطالب در ابتدای کتاب آمده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه چاپ دوم کتاب، صفحه سی
- ↑ ر.ک: مقدمه چاپ اول کتاب، صفحه هفتادوهشت
- ↑ ر.ک: همان، صفحه هفتادوچهار
- ↑ ر.ک: همان، صفحه هفتادوسه - هفتادوچهار؛ متن کتاب، ص1-3
- ↑ ر.ک: مقدمه چاپ اول کتاب، صفحه هفتادوهفت
- ↑ ر.ک: مقدمه چاپ دوم کتاب، صفحات نوزده و بیست
- ↑ ر.ک: همان، صفحه نوزده تا سی
- ↑ ر.ک: مقدمه چاپ اول کتاب، صفحه هفتادوچهار
منابع مقاله
مقدمهها و متن کتاب.