الصراط المستقيم في ربط الحادث بالقديم
الصراط المستقيم في ربط الحادث بالقديم، از جمله مهمترین آثار فیلسوف و شاعر شیعی دوره صفویه، میرداماد است که در آن مـؤلف در پی تـحلیل و تـبیین چگونگی ارتباط میان حادث و قـدیم اسـت. این کتاب توسط علی اوجبی مورد تحقیق قرار گرفته است.
الصراط المستقيم في ربط الحادث بالقديم | |
---|---|
پدیدآوران | میرداماد، محمدباقر بن محمد (نویسنده) اوجبی، علی (محقق) |
ناشر | مجلس شورای اسلامی، کتابخانه موزه و مرکز اسناد |
مکان نشر | ایران - تهران |
چاپ | 1 |
شابک | 964-6781-67-5 |
موضوع | حدوث و قدم فلسفه اسلامی |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BBR 1156 1381 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
بنا بر اصل مسلم فلسفی ضرورت سنخیت و همگونی علت و معلول، نمیتوان علت هستی را قدیم و هستی را حادث دانست، بلکه باید یا هر دو قدیم باشند و یا هر دو حادث که هر یک محذورهایی را بههمراه دارند. میر برای پاسخ به این نوع پرسش از مبانی فلسفی و طبیعی چند بهره جست که مهمترین آنها نظریه «حدوث دهری» است.
اساسا در میان تمامی نظریات فلسفی میر، آنچه باعث شهرت و آوازه وی گردید و از اهمیت خاصی برخوردار است، همین نظریه ابداعی اوست که یکی از شاهکارهای فلسفی بشمار میآید و با مباحث متعددی چون حرکت، زمان، و علم الهی در ارتباط است.[۱].
این نظریه از مهمترین و پیچیدهترین نظریات در باب پیـدایش جـهان مـیباشد، خود میرداماد هم به دشواری، عمق و پیـچیدگی آن اشـاره کرده است؛ چنانکه در متن این کتاب به آن اشاره کرده و میگوید: «و أمّا إثبات البداية له علی المعنی المحصّل الذي سـمّيناه الحـدوث الدهـري فدقيق غامض لم يتعرّفه الجمهور لدقّته و غموضته»[۲].
ساختار
بعد از مقدمه مصحح و مقدمه مؤلف، متأسفانه صراط مستقیم نیز همانند بیشینه آثار مصنف ناتمام ماند و علیرغم تصریح وی در مقدمه به اینکه این اثر حاوی«وصیت»، چند «مساق» و «تختمه» است، تنها توفیق طرح «وصیت» و بخشی از مباحث «مساق اول» را یافت و از ادامه بازماند[۳].
نثر اثر حاضر همانند دیگر آثار مصنف بسیار مغلق و پیچیده است؛ به حدی که برخی مبالغهآمیزانه گفتهاند: صراط مستقیم میرداماد، مسلمان نشنود، کافر نبیناد[۴].
گزارش محتوا
یکی از مسائل جنجالی و بسیار کهن فلسفی، مسئله حدوث و قدم هستی است. در طول تاریخ، هماره متکلمان و فیلسوفان در این مسئله بنیادی با هم نزاع و مجادله داشتند. تصور متکلمان از حدوث و قدم، محصور در حدوث و قدم زمانی بود و از دید آنها حادث به موجودی اطلاق میشد که مسبوق به عدم زمانی باشد و قدیم موجودی بود که مسبوق به عدم زمانی نباشد و بدین ترتیب حق تعالی را قدیم زمانی و ماسوای او را حادث زمانی میانگاشتند. در مقابل، فلاسفه عالم امکان را قدیم زمانی میدانستند و معتقد بودند که حدوث آن از نوع حدوث ذاتی است و تقدم واجب بر ممکنات همانند تقدم هر علت تامهای بر معلولش تقدم ذاتی است، نه زمانی؛ چه، پذیرش حدوث زمانی عالم به معنای فرض زمانی است که در آن زمان عالم نبوده، اما خالق هستی وجود داشته و این مستلزم تخلخل زمانی در افاضه وجود و خلق و آفرینش و منافی با صفات کمالیه حق تبارک و تعالی و... است.[۵].
این سرآغازی شد برای مجموعهای از نزاعها و مشاجرههای شدید میان حکما و متکلمان. میرداماد در این میان همچو فارابی اندیشه جمع میان این دو رأی را در سر میپروراند و قصد داشت تصویری از حدوث و قدم ارائه دهد که با مضامین دینی هماوا باشد و سرانجام با ابداع نظریه «حدوث دهری» غائله را پایان داد[۶].
او بر این باور بود که موجودات عالم هستی دارای سه ظرف و به تعبیری سه امتداد میباشند:
- زمان: ظرف موجودات مادی که دائم در حال تغییر و تغیرند.
- دهر: وعاء مجردات و عقول (اعیان ثابته یا مثل افلاطونی).
- سرمد: ساحت وجود واجب تعالی و صفات او.
اما از آنجا که این سه عالم در طول یکدیگرند و هریک بر مرتبه دون خود احاطه و اشراف دارد، لذا باید زمان، دهر و سرمد را بهعنوان روابط و نسب میان موجودات تعریف کرد؛ بنابراین:
- زمان: یعنی نسبت متغیر با متغیر؛
- دهر: یعنی نسبت ثابت (موجودات مجرد) با متغیر (موجودات مادی)؛
- سرمد: یعنی نسبت ثابت (ذات واجبالوجود) با ثابت (اسما و صفات الهی).
بدینسان همان گونه که هریک از مادیات در حدی از حدود سلسله عرضیه زمان موجود نبوده و بعد در حدی دیگر موجود شده و در نتیجه مسبوق به عدم واقعی زمانی میباشند، در سلسله طولی سرمد، دهر و زمان نیز موجودات در هر مرتبه، مسبوق به عدم واقعی در مرتبه بالاتر میباشند - نه برعکس - یعنی موجودات زمانمند، مسبوق به عدم واقعی سرمدی میباشند[۷].
بنابراین، گرچه مادیات آغاز زمانی ندارند، اما از یک آغاز فرازمانی - موسوم به دهر – برخوردارند؛ به دیگر سخن، هرچند عالم مادیات – آنگونه که فلاسفه معتقند - قدیم زمانی است، اما حادث دهری نیز هست.
بدین ترتیب، دو نوع حدوث دهری و سرمدی به انواع حدوث و دو قسم تقدم دهری و سرمدی به اقسام تقدم افزوده شد.
میر در اثر حاضر، تفاوتهای حادث زمانی، حادث ذاتی و حادث دهری را اینگونه تحلیل کرده است: حادث زمانی - یعنی موجودی که زمان وجودش مسبوق به زمان عدمش باشد - سه گونه است:
- حادثی که بهیکباره در آنی از آنات از سوی علت موجود میشود. بیشک وجود این حادث یا آغاز حدوثش منطبق بر همان «آن» است؛ مانند وصول به حدود مسافت، رسیدن متحرک به مقصد حرکت، تماس، سکون و انطباق دو دایره بر هم.
- حادثی که در مجموعه زمام معین از سوی علت موجود میشود؛ بهگونهای که بتوان بهازای هر جزء از زمان، جزئی از حادث را لحاظ کرد؛ به دیگر سخن، هر جزء از اجزای حادث در جزئی مشخص از زمان یادشده تحقق مییابد؛ مانند حرکتهای قطعیه.
- حادثی که در مجموعه زمانی نامشخص از سوی علت موجود میشود؛ بهگونهای که تمامی اجزای آن حادث در تمامی اجزای زمان یادشده محقق باشد؛ مانند حرکتهای توسطیه.
اما حادث دهری، بتمامه و بهیکباره از سوی علت افاضه میشود، نه در زمان یا «آن». از این جهت، حادث دهری و حادث ذاتی مشترکند. تفاوت این دو در آن است که حادث دهری مسبوق به عدم خارجی است و بهیکباره از سوی علت در دهر موجود میشود؛ درحالیکه حادث ذاتی، دوام دهری دارد، نه دوام ذاتی؛ یعنی پیوسته از سوی علت، وجود به او افاضه میشود[۸].
ساختار و شاکله حکمت میرداماد بر عناصر متعددی استوار است که اهم آنها عبارتند از حکمت مشّا، حکمت اشراق، باورهای کلامی، آموزهها و تعالیم شیعی[۹].
او در جایجای آثارش از جمله اثر حاضر، به دیدگاههای ابن سینا، شیخ اشراق، خواجه نصیرالدین طوسی، جلالالدین دوانی و فخر رازی استناد کرده و به تحلیل و نقد آنها پرداخته و از آیات و روایات نیز مدد جسته است.
میر در غالب آثار فلسفیاش از نظریات حکمای یونان نیز یاد کرده و در تشریح مباحث از دیدگاههای فلسفی و شیوههای تحلیل آنها بهره برده است.[۱۰].
میر در سطور پایانی نزعه اولی اثر حاضر تصریح دارد: هرکه جویای درک حقیقت است، باید از میزان طبع مستقیم و معیار ذوق سلیم برخوردار بوده و به جانب بدن و عالم طبیعت التفات ننماید.
او راه دل و کشف و شهود را نه راهی در عرض راه عقل و برهان، بلکه عین آن میداند.
نکته جالب توجه اینکه علیرغم نقش چشمگیری که ابن عربی در تدوین و شکوفایی عرفان نظری داشته، در بسیاری از آثار وی چون: القبسات، تقويم الإيمان، نبراس الضياء، جذوات و مواقيت و اثر حاضر نشانی از آرا و اندیشههای ابن عربی نمییابیم[۱۱].
وضعیت کتاب
جناب آقای اوجبی برای تحقیق این کتاب از پنج نسخه استفاده کرده است (نسخهها در صفحات بیستوهشت و بیستونه معرفی شدهاند). ایشان هیچیک از نسخهها را اساس تحقیقش قرار نداده است، بلکه در موارد اختلاف، آنچه به واقع نزدیکتر بوده را برگزیده و وجوه دیگر را در پاورقی درج کرده است. ایشان برای استفاده بهتر خوانندگان کتاب، عناوین موضوعی را از متن اقتباس و در فهرست مطالب درج کرده است.
در مواردی که مصنف از منابعی نقل قول کرده، تفاوتهای مهم را در پاورقی ثبت کرده است.
شماره داخل قلاب [] در متن برای ثبت تعلیقات مصنف و یا شماره آیات و سور و ذکر منابع و مآخذ اقوال و روایات در بخش پایانی است.
علامت «+» و «-» برای بیان افزودهها و کاستیهای نسخ است.
مآخذ اکثر اقوال، استخراج و در لابهلای حواشی و تعلیقات مصنف در بخش پایانی آمده است.
منابع روایات، بیشتر با استفاده از برنامه نرمافزاری معجم فقهی استخراج شده است.[۱۲].
فهرست مطالب، در آغاز کتاب و فهرستهای آیات، روایات، اشعار، کسان، گروهها، کتابها و منابع و مآخذ در پایان آن ذکر شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه بیستودو
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص213 و 214
- ↑ ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه بیستودو
- ↑ ر.ک: همان، صفحه بیستوهفت
- ↑ ر.ک: همان، صفحه بیستوچهار
- ↑ ر.ک: همان، صفحه بیستوپنج
- ↑ ر.ک: همان، صفحه بیستوپنج و بیستوشش
- ↑ ر.ک: همان، صفحه بیستوشش و بیستوهفت
- ↑ ر.ک: همان، صفحه بیست
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، صفحه بیستویک
- ↑ ر.ک: همان، صفحه سی و سیویک
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.