إثبات نبوة النبي صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم

    از ویکی‌نور
    ‏إثبات نبوة النبي صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم
    إثبات نبوة النبي صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم
    پدیدآورانحسيني، احمدبن‌حسين‌بن‌هارون (نويسنده) جدبان، عبدالکريم احمد (محقق)
    عنوان‌های دیگرإثبات نبوة النبي (ص) (حسيني)
    ناشرمکتبة التراث الإسلامي
    مکان نشريمن - صعده
    سال نشرمجلد1: 1424ق ,
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    إثبات نبوة النبي صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، اثر المؤید بالله احمد بن حسین بن هارون حسنی (متوفی 421ق‎) کتابی است کلامی به زبان عربی در یک جلد. این اثر به تحقیق عبدالکریم احمد جدبان رسیده است. نویسنده در این اثر در پی اثبات پیامبری محمد مصطفی(ص) و اعجاز قرآن کریم است. در این کتاب، بحث و تمحیص و ایراد و رد بر نبوت را شاهدیم.

    ساختار

    کتاب دارای مقدمه مفصلی از محقق و محتوای مطالب ضمن فصول و ابواب متعدد است.

    گزارش محتوا

    محقق می‌نویسد: این کتاب از مهم‎ترین کتاب‌هایی است که به مسئله نبوت پرداخته است و به اثبات آن و دفاع از این اعتقاد دینی اختصاص یافته است؛ بلکه می‌توان این اثر را مهم‎ترین اثر علی الاطلاق در این باب دانست؛ زیرا من در کتاب‌هایی که در این موضوع مطالعه کرده‌ام بهتر از این اثر را ندیده‌ام. در این کتاب، بحث و تمحیص و ایراد و رد بر نبوت را شاهدیم. عده کمی از علمای بزرگ اسلام هستند که به علوم اسلامی و دیگر ادیان مانند تورات و انجیل و زبور و... از کتاب‌های نازل شده بر پیامبران الهی، احاطه دارند؛ المؤید بالله یکی از این علماست که هم علوم اسلامی می‌داند و هم بر دیگر کتب احاطه دارد. بلکه می‌توان بدون شک او را بارزترین علما در این باب دانست. نویسنده این اثر، در قرن چهارم هجری می‌زیسته و در سال 333ق به دنیا آمده است. ازاین‌رو او یک سند تاریخی مهم است که از مواجهه اسلام با تحدیات فکری و عقاید آن زمان، کشف می‌کند و برای ما از تلاش فراوان و سهم زیادی که علمای اسلام با این تحدّیات داشتند پرده بر می‌دارد.[۱]

    محقق مدتی مشغول به ایراد دلالات و بشارات دیگر کتاب‌های آسمانی مخصوصاًً انجیل برنابا بوده است و در آن موارد فراوانی از این قبیل را مشاهده کرده است و ازاین‌سبب است که مسیحیان این انجیل و سایر آثاری که بر وحدت الله سبحانه و تعالی تأکید دارند را انکار می‌کنند. سپس او از این رأی برگشته و صرفاً به تصحیح نصوصی پرداخته که این مؤلف نوشته است و آثار او را با تورات و انجیل و مزامیر داود(زبور) مطابقت داده است و امیدوار است که در فرصت مناسب بحث مستقلی در این باب داشته باشد.[۲]

    در قسمتی از متن کتاب با موضوع بیان اعجاز قرآن می‌خوانیم: اگر پرسشگری بپرسد که دلیل بر اینکه قرآن معجزه است چیست؟ به او باید چه گفت؟ گفته شده که دلیل آن این است که پیامبر اکرم(ص) ادعای نبوت کرده و قرآن آورده است و ادعا کرده که قرآن معجزه است؛ خداوند او را بر این امر خبر داده و پیامبر سخن خدا را دلالت بر صحت مدعایش و برهان بر صدقش قرار داده و تمام عرب را به تحدی طلبیده است و آنان را از آوردن مانند آن بلکه سوره‌ای مانند آن، ناتوان دانسته است؛ مخاطبان آن حضرت جماعتی از عرب هستند که در آنان خطیبان و شاعران و فصیحان و... حضور دارند و طبعاً این جماعت در غایت بیان و صاحبان معرفت به مواقع کلام و اجناس و اسالیبش از منثور منظوم هستند، بعلاوه اینکه مشهور است آنان بر تفاخر به بلاغت و فصاحت و شناخت طرق معارضات و مزایای مخاطبات، عادت دارند بر این بیفزاییم حمیت و عصبیتی را که در میان آنان هست و شدت حرصی که بر تکذیب قرآن و توهین امر آن و ابطال دعوایش داشتند و دارند و تا جایی که می‌توانستند در این راستا تلاش کردند. درحالی‎که پیامبر اکرم(ص) آنان را به تحدی دعوت می‌کرد و از عجزشان نیز خبر می‌داد و مدعی بود که حجت و بینه‌اش قرآن است و درعین‌حال ادیان آنان را ذم می‌کرد و خدایان دروغینی را که اتخاذ کرده بودند را ناسزا می‌گفت و آنان را به اطاعت خدا و گوش دادن به امر و نهیش دعوت می‌کرد. این امر استمرار داشت و آنان نتوانستند با ایشان معارضه کنند و بجای آوردن مانند قرآن یا یک سوره از آن، به جنگ با آن حضرت پرداختند. طبعاً هزینه جنگ برای آنان بیشتر بود ولی قاتلو حتی قتلوا و قتلوا (جنگیدند تا کشتند و مردند).

    اینکه آنان به جایِ آوردنِ مانند قرآن به جنگ با آن حضرت پرداختند دلالت می‌کند که توانایی آوردن مانند آن را نداشتند وگرنه اگر توانایی این امر را داشتند، آوردن مانند قرآن برایشان بسیار کم‎هزینه‌تر بود و اساساً بر شخص عاقل جایز نیست که وقتی به امری برخورد می‌کند، اگر تمکن از اتخاذ مسیر سهل را دارد، به‌جای انتخاب و پیمودن طریق سهل، راه دشوار را برگزیند. هنگامی‌که تعذر آوردن مانند قرآن بر آنان با آن اوصاف فصاحی و بلاغی و آن روحیات ثابت شود، به‌طریق‎اولی آوردنش بر دیگران متعذر خواهد بود.

    معجزه امری است که آوردن مانند آن بر تمام مردمان، متعذر باشد و بنا بر آنچه گفتیم، ثابت شد که قرآن معجزه است. البته این دلالت مبتنی بر این مقدمات است که ثابت کنیم تحدی به قرآن واقع شده و معارضه واقع نشده است و سبب عدم وقوع معارضه هم تعذر بوده است و هرگاه تعذر صحیح بود معجزه بودن قرآن نیز صحیح خواهد بود؛ بنابراین نویسنده در ادامه مباحث به‌صورت مفصل به این امر می‌پردازد.[۳]

    وضعیت کتاب

    پاورقی‎ها علاوه بر ذکر ارجاعات، حاوی مطالب مفید دیگری نیز هستند. فهرست مطالب در انتهای اثر ذکر شده است. این کتاب یک‎بار دیگر در سال 1979م با تحقیق استاد خلیل احمد ابراهیم الحاج، چاپ شده بوده که متأسفانه در بازار پیدا نمی‌شود. به‌علاوه اینکه در این چاپ، خطاها و اغلاط فراوانی به چشم می‌خورد. عبدالکریم احمد جدبان می‌نویسد در جستجوی این کتاب بودم و جز یک نسخه خطی از آن نیافتم که در انتهای آن نوشته بود: «صادف الفراغ منه غرة شهر شعبان من شهور سنة احدی و خمسین و خمسمائة و صالی الله علی رسوله محمد و علی آله و سلم تسلیما کثیرا.» این نسخه در مؤسسه احیای مخطوطات عربی، تحت نظر جامعة الدول العربیة، موجود است. محقق به‌عنوان تحصیل مرحله کارشناسی ارشدش این تحقیق را انجام داده است.[۴]

    پانویس

    منبع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها