دیوان ظهیرالدین فاریابی

    از ویکی‌نور
    ‏دیوان ظهیرالدین فاریابی
    دیوان ظهیرالدین فاریابی
    پدیدآورانظهیر فاریابی، طاهر بن محمد (نويسنده)

    يزدگردي، اميرحسن (...)

    دادبه، اصغر (...)
    عنوان‌های دیگرديوان
    ناشرنشر قطره
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشرمجلد1: 1381ش ,
    شابک964-341-141-9
    موضوعشعر فارسی - قرن 6ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏‎‏PIR‎‏ ‎‏4994‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏9*

    دیوان ظهیرالدین فاریابی شرح احوال و اشعار محمد بن طاهر ظهیر فاریابی (متوفی 598ق) شاعر قرن ششم هجری است. این کتاب با مقدمه، تصحیح و تحقیق دکتر امیرحسن یزدگردی (متوفی 1365ش)، به اهتمام اصغر دادبه منتشر گردیده است.

    امیر خسرو دهلوی در مقدمه‌ای که بر دیوان خود به نثر نوشته است ظهیر و رضی‌الدین نیشابوری را از متقدمان شعرا که بر فنون علم مملو و مشحون بوده‌اند و فروترین پایه ایشان، انشای شعر بود، شمرده است.


    جامی هم در سبحة الأبرار (عقد سی و نهم) خطاب به خود گفته است:

    جامی! این پرده سرایی تا چند‎! چون جرس هرزه درایی تا چند؟

    ...

    کو ظهیر آنکه چو خضر آب حیات‎! کلک او داشت روان در طبقات؟[۱]


    ساختار

    مشتمل بر مقدمه‌ای در معرفی محقق اثر قلم اصغر دادبه و دو بخش است: بخش اول مشتمل بر مقدمه جامع دیوان ظهیر فاریابی به قلم محقق، قصاید، قطعات، ترکیب‎بند، ملمعات، غزلیات، رباعیات و یک قطعه می‎باشد؛ بخش دوم نیز به شش فصل تقسیم شده است.

    گزارش محتوا

    بخش اول کتاب گذشته از احوال و آثار مرحوم دکتر یزدگردی به قلم دکتر دادبه (تا صفحه 20) که گزارش دلسوزانه‌ای از زندگی و آثار خامه یزدگردی است، مشتمل بر مقدمه جامع دیوان استاد ظهیرالدین فاریابی، قصاید، قطعات، ترکیب‎بند، ملمعات، غزلیات، رباعیات و یک قطعه می‎باشد.

    بخش دوم که خود به شش فصل تقسیم شده است، دربردارنده این مطالب است: زندگی ظهیر، شعر ظهیر، شعر ظهیر در کتب ادب، دیوان ظهیر فاریابی، فرهنگ لغات و کنایات و تعبیرات، حواشی و تعلیقات و سرانجام، کتب و مؤلفاتی که محل اعتماد و مورد استفاده قرار گرفته است[۲].

    در فصل اول در رابطه با زندگی ظهیر، مصحح به‌دقت در باب نام و نسب، زادگاه، مسافرت‎ها، تحصیلات‎، مذهب‎، وضع مادی و گذران زندگی، اخلاق، استادان و شاگردان، خانواده، درگذشت، مزار، شاعران معاصر، نظر بزرگان و ممدوحان ظهیر، با استفاده از مآخذ معتبر موجود و در دسترس، سخن گفته است و بر آنچه او نوشته است کمتر می‌توان چیزی افزود[۳].

    در فصل دوم این بخش که به شعر ظهیر اختصاص یافته است‎، مصحح با باریک‎بینی و دقت علمی قریب به وسواس، قصاید، قطعات، ترکیب‎بندها‎، ملمعات‎، غزلیات، مثنوی‎ها، رباعیات، سبک شعر ظهیر و نقد آن و پاره‌ای از نکات دستوری و لغوی شعر وی را به محک نقد و تحقیق زده و از صافی ذوق سلیم خود گذرانده است‎.

    در فصل سوم، شعر ظهیر در کتب ادب مورد تحقیق و مداقه قرار گرفته است. آن‎گونه که فی‌المثل کتابی منثور را نمی‌توان یافت که مصحح بدان مراجعه نکرده باشد و آن را برای یافتن شعر ظهیر از باء بسم‎الله تا تاء تمت در مطالعه نگرفته باشد‎. کاری که در مورد دیگر شاعران نشده است، اگرچه لازم و بایسته به نظر می‎آید[۴]. ‎

    در فصل چهارم، وصف نسخ دیوان ظهیر و کیفیت گردآوری اشعار وی مطرح شده است. نخستین کسی که درصدد جمع و تدوین دیوان ظهیر برآمده، بنابر قول حمدالله مستوفی، شمس‌الدین کاشی متوفی به سال 602ق است و ظاهراً مقدمه منثوری که در پاره‌ای از نسخ خطی قدیم موجود است و در دیوان حاضر نیز مشهود می‌افتد از وی است. ولی از پاره‌ای از اشعار ظهیر بر‎می‎آید که قصاید وی بیش از این‌ها بوده و ظاهراً شمس کاشی به گردآوردن همه اشعار وی توفیق نیافته است[۵]. ‎

    در این فصل همچنین شش نسخ دیوان ظهیر که در این تصحیح مورد استفاده قرار گرفته معرفی شده است. همچنین هشت نسخه دیگر نیز معرفی شده که در موارد اشکال به آن‌ها رجوع شده است. در این تصحیح نسخه اسعد افندی که قدیمی‌ترین نسخه موجود از دیوان ظهیر است (جز در مواردی که صریحاً غلط می‌نمود) نسخه اساس و معتمد قرار گرفته است[۶].

    در فصل پنجم کتاب، مصحح فرهنگی از لغات و کنایات و تعبیرات کتاب تدوین کرده است و برای هر مورد شاهد یا شواهد و امثله کافی و وافی به مقصود از کتب معتمد آورده است تا کار خواننده را آسان کند و او را از تورق کتاب لغت یا مراجعه به کتب مرجع بی‌نیاز سازد [۷].

    اما مصحح مرحوم، به این هم قانع نشده است و در فصل ششم که بدان (حواشی و تعلیقات و شرح پاره‌ای از مشکلات اشعار) نام داده است‎؛ به شرح و توضیح پاره‌ای از اعلام و امثال و کنایات و مواردی پرداخته است که شاید، نبود آن‌ها خواننده دقیق‎النظر و کنجکاو را از فهم بعض اشعار باز می‌داشت. در همه‌جا می‎بینیم از مآخذ و مراجع دست اول و معتبر استفاده شده است و مصحح بی‎آنکه ادعای استقراء تام داشته باشد، در هر مورد کوشیده است با سود جستن از مآخذ مورد وثوق و با اعتبار به توضیح و شرح مطلب بپردازد و یاریگر خواننده‎، در فهم کردن مطلب باشد؛ بی‎‎آنکه از در «تفاضل» وارد شود و با انباشتن و سیاه کردن صفحات بسیار، برای هر نکته جزئی پیش‌پاافتاده و همه‎کس‎فهم، خواننده را دچار حیرت و سرگردانی سازد[۸].

    «تصحیح انتقادی دیوان استاد ظهیرالدین فاریابی و بحث در احوال و آثار و حل مشکلات اشعار وی» موضوع رساله دکتری مرحوم یزدگردی در زبان و ادبیات فارسی بوده است که در تاریخ 1/8/1336، از آن دفاع شده است، ولی آن مرحوم از 1336ش تا واپسین روز زندگی خود (چهارم فروردین 1365) -به مدت سی‎ودو سال‎- در هر فرصتی در باب محتوای این رساله کار کرده است تا آن را به حد کمال نزدیک گرداند. نگاهی گذرا به فهرست رساله‌های تحصیلی دانشگاه طهران (زیر نظر حسین بنی‎آدم، ج1، طهران 1356‎ش) و نیز بررسی اصل مهم‎ترین آن‌ها، خواننده و جستجوگر کنجکاو را به این نتیجه می‌رساند که نظیر رساله یزدگردی‎، از نظر دقت و عمق و وسواس علمی، در میان آن‌همه رساله انگشت‎‎شمار است[۹].

    شعر ظهیر باآنکه انسجام دارد گاه به سبب اینکه شاعر در مدیحه‌گویی و مبالغه پردازی از حد طبیعت و عادت، زیاده از اندازه خارج می‌شود، خالی از رکاکت و زشتی نیست. گاهی فخریه‌های ظهیر، یادآور شعری از (متنبّی) است[۱۰].

    مطالعه شعر ظهیر به ما می‌فهماند که وی گذشته از قرآن مجید و مسائل قرآنی‎، از ادب عربی نیز کاملاً بهره‎مند بوده است. وقتی می‌گوید:

    تأویل توأمان چه بود پیش از آنک مُلک***آن را دهد خدای که دین را شعار کرد[۱۱].

    به «الدین و المُلک توأمان» نظر دارد که در بعضی از کتب قدیم ما به‎عنوان «حدیث» نقل شده است، اما محققاً حدیث نیست؛ بلکه جمله‌ای است مأثوره، مأخوذ از عبارتی از «عهد اردشیر» یعنی وصیت‎نامه اردشیر برای شاهان بعد از او که «ابوعلی مسکویه» ترجمه عربی آن را در «تجارب الاُمم» نقل کرده است و مرحوم علی‌اکبر دهخدا، آن را از روی تجارب الامم در «امثال و حکم» خود آورده است: «و اعلموا ان الملک و الدین اخوان توأمان…»[۱۲].

    بعضی از اشعار ظهیر به‎صورت «ضرب‎المثل» درآمده است:

    جزای حسن عمل بین که روزگار هنوز خراب می نکند بارگاه کسری را
    نی نی! ازین میانه تو مخصوص نیستی در هر که بنگری به همین داغ مبتلاست [۱۳]


    استشهاد نویسندگان و مؤلفان کتاب‎‎هایی از قبیل مرزبان نامه، المعجم في معايير أشعار العجم، سلجوق نامه بن بی بی، نفثة المصدور، تاریخ نامه هرات (بیش از دیگران)، جهانگشای جوینی، روضات الجنات، تاریخ وصاف، تاریخ ‎‎گزیده‎، انوار سهیلی، تاریخ معجم، أشعة اللمعات، تاریخ طبرستان و… به شعر ظهیر، حاکی از ارزش و اهمیت این اشعار است و توجه اهل‎قلم از هر دسته به آن است[۱۴].

    شعر ظهیر فاریابی، شعری روان و با انسجام است و قصاید او معمولاً با تغزل شروع می‌شود‎؛ تغزلی که از الفاظ خوش‎آهنگ به وجود آمده است. سپس با «تخلص» استادانه به ستایش ممدوح می‌پردازد و در پایان با «شریطه»ای روان و خاص‎پسند و عام‎فهم، وی را دعا می‌کند. گاهی قصیده بدون داشتن «تشبیب» و «نسیب» با پند و اندرز و تنبیه شروع می‌شود. گاه نیز، قصیده، نه با تشبیب شروع می‌شود و نه با پند و عبرت‎، بلکه شاعر که از ناکامی خود نسبت به دیگر قصیده‎سرایان مدح‎گستر در به دست آوردن مال‎ومنال، دچار دردمندی و رنجوری شده، به شکایت و شکوه می‌پردازد. چون به عیان می‎بیند با آنکه از نظر علم و اطلاع و قدرت شاعرانه و ستایشگری، از دیگران پای کمی ندارد، مزدش -مزد مداحی‎های مبالغه‎آمیز و گزافه‎مانندش- کمتر از آنهاست و آنجا هم که به‎حق منتظر نواخت و انعام است، بی‌نصیب می‌ماند و کیسه دیگران پر می‌شود[۱۵].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدای کتاب و فهارس آیات قرآن کریم، احادیث و امثله عربی، ابیات شاعران، مطلع شعرها و نمایه عام در انتهای آن ذکر شده است.

    اختلاف نسخ و توضیحات محقق اثر در پاورقی‎های کتاب ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: هنر، علی‌محمد، ص28
    2. ر.ک: همان، ص25
    3. ر.ک: همان
    4. ر.ک: همان، ص26
    5. ر.ک: متن کتاب، ص370-369
    6. ر.ک: همان، ص 375-370
    7. ر.ک: هنر، علی‌محمد، ص26
    8. ر.ک: همان
    9. ر.ک: همان
    10. ر.ک: همان، ص30
    11. ر.ک: متن کتاب، ص65
    12. ر.ک: همان، ص30
    13. ر.ک: همان؛ متن کتاب، ص34 و 35
    14. ر.ک: هنر، علی‌محمد، ص30
    15. ر.ک: همان، ص31-30

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. هنر، علی‌محمد، «سیری در دیوان ظهیر فاریابی»، پایگاه مجلات تخصصی نور: آینه پژوهش، آذر و دی 1382، شماره 83، صفحه 25 تا 35.

    وابسته‌ها