اخلاق اسلامی (دیلمی و آذربایجانی)
اخلاق اسلامي | |
---|---|
پدیدآوران | ديلمي، احمد (نويسنده) آذربايجاني، مسعود (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | اخلاق اسلامي |
ناشر | دفتر نشر معارف |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 1380ش, |
موضوع | اخلاق اسلامي |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 247/8 /د9الف3 |
اخلاق اسلامی، تألیف احمد دیلمی و مسعود آذربایجانی، از جمله آثار فارسی است که علم اخلاق اسلامی و مباحث پیرامون آن را به شیوه علمی برای تدریس در دانشگاه مطرح کرده است.
ساختار
این کتاب از سه بخش تشکیل شده است که بخش اول و دوم آن توسط احمد دیلمی و بخش سوم آن توسط مسعود آذربایجانی نگارش یافته است. هریک از بخشها نیز مشتمل بر فصولی است.
این مجموعه با دو قلم جداگانه نگارش یافته است؛ ازاینرو ممکن است در متن آن برخی تفاوتهای نگارشی مشاهده گردد؛ اگرچه سعی بر آن بوده که حتیالامکان یکنواخت عرضه گردد. مستند بودن مطالب به منابع اولیه و معتبر اسلامی، بهویژه آیات و روایات، همواره مورد نظر بوده و تلاش شده است تا از نقل مطالب از منابع واسطهای خودداری گردد.
گزارش محتوا
مجموعه حاضر درصدد است با توجه به شبهات ارائهشده و با استفاده از علوم مرتبط با اخلاق، مانند روانشناسی و علوم تربیتی، ساختار اخلاق اسلامی و مفاهیم حوزههای اخلاقی و روش تربیتی اسلام را با استفاده از منابع دست اول دینی، ترسیم نماید[۱].
در مقدمه مؤلف به نکاتی اشاره شده است:
- در بخش اول از میان مباحث مختلفی که در فلسفه اخلاق مطرح است، تنها دو محور مهم گزینش و مورد بحث قرار گرفته است و هرگز جامعیت مباحث مورد نظر نبوده است.
- در همین بخش و در محور مذکور نیز به دلیل محدودیتهای زمانی و محتوای موجود، از پرداختن به دیدگاههای مختلف و بحث آزاد تطبیقی خودداری شده و سعی شده مبانی اخلاق اسلامی تبیین گردد.
- کلاننگری و نگاه فرابخشی به مسائل اخلاق مورد توجه نگارندگان بوده است تا به این وسیله بتوان درک و ارزیابی معتدلتری از این مسائل داشت و از آفاتی که از جزئینگری و مجردنگری به مسائل اخلاقی حاصل میشود، در حد مقدور جلوگیری کرد.
- ملاحظه سطح عمومی مخاطبان و محدودیتهایی که از این امر ناشی میشود، مانع از طرح برخی دیدگاهها شده است.
- تلاش شده است که مباحث بهصورت سازمانیافته و با ایجاد نوعی ترتیب منطقی ارائه گردد و طبعاً از این جهت نیز خالی از نقص نیست.
- تربیت و سلوک اخلاقی، نیازمند آگاهی از روشهای تربیت جهت نیل به سرمنزل مقصود و غایت قصوای اخلاق و فضیلت است. بخش سوم کتاب در حقیقت گامی در تحقق همین منظور است.
- در بخش سوم با استفاده از دستاوردهای علوم روانشناسی و تربیتی و در چارچوب تعالیم اسلامی، سعی بر این بوده که روشها و شیوههای تربیت اخلاقی بهطور دقیق و جزئی، با رعایت اختصار ترسیم و تبیین گردد[۲].
در ابتدای اثر با عنوان کلیات، چند پرسش بهعنوان اصلیترین پرسشهایی که در ابتدای ورود به مسائل علم اخلاق فراروی ما قرار دارد، مطرح شده است: علم اخلاق چیست؟ موضوع و هدف آن کدام است؟ مناسبات آن با علوم همعرض خود چگونه است؟ چرا باید اخلاق را بیاموزیم؟ انواع شیوهها و مکاتب اخلاقی موجود در بین عالمان مسلمان کدامند؟ به اعتقاد نویسنده، پاسخ به این پرسشها علاوه بر روشن شدن موضوع و جایگاه علم اخلاق، از بروز بسیاری شبهات و ابهاماتی که در مباحث بعدی ممکن است روی دهد پیشگیری میکند[۳].
نویسنده سپس علم اخلاق را چنین معرفی میکند: «علم اخلاق، علمی است که صفات نفسانی خوب و بد و اعمال و رفتار اختیاری متناسب با آنها را معرفی میکند و شیوه تحصیل صفات نفسانی خوب و انجام اعمال پسندیده و دوری از صفات نفسانی بد و اعمال ناپسند را نشان میدهد»[۴].
ازآنجاکه علم اخلاق نیز مانند هر علم دیگری با پارهای از دانشهای موجود، مناسبات نزدیک دارد، نویسنده در ادامه این بخش برای تبیین قلمرو علم اخلاق و تکمیل شناسایی آن، مناسبات علم اخلاق را با بعضی از علوم نزدیک به آن، از قبیل علم فقه، حقوق، عرفان عملی و علوم تربیتی مورد مطالعه قرار میدهد[۵].
در حوزه مطالعات اخلاقی، بین اندیشمندان مسلمان و مخصوصاًً عالمان اخلاق، میتوان سه مکتب و مشرب عمده اخلاقی را مشاهده نمود. نویسنده ابتدا به شرح اجمالی این سه شیوه، یعنی اخلاق فیلسوفانه، اخلاق عارفانه و اخلاق نقلی میپردازد و سپس مشرب اخلاقی مورد قبول را با ذکر دوازده شاخصه اصلی آن معرفی میکند[۶].
نویسنده با رد نسبیتگرایی اخلاقی، معتقد است که نسبیتگرایی اخلاقی بهطور کلی و با هر دلیل و مبنایی که ادعا شود، دارای پیامدهای ویرانگر و غیر قابل قبولی است، که هریک بهتنهایی برای ابطال آن کافی است. سلب مسئولیت، بیثمری احکام اخلاقی، نفی کمال و جاودانگی دین، شکاکیت اخلاقی و برابری خدمتکاران و خیانتپیشگان از جمله پیامدهای ناگوار نسبیت اخلاقی است[۷].
بخش دوم کتاب، عهدهدار توصیف و شناسایی انسان خداپسند و نمونه، در قالب بررسی ویژگیهای انسان کامل و مشخصههای نفسانی او و مقولههایی از این دست است. در این بخش مفاهیم عام اخلاقی که اختصاص به ساحتی از زندگی انسان ندارند، اعم از فضایل و رذایل، مورد مطالعه قرار میگیرند[۸]. این قبیل مفاهیم اخلاقی در دو گروه جای میگیرند: برخی از آنها نقش هدایتگری را در سیر معنوی و اخلاقی انسان بازی میکنند و گروهی دیگر صفت نفسانی عملکنندهاند که در سایه صفت هدایتگر تحقق مییابند و آثار خاصی را نیز در حوزه رفتار در پی دارند. نویسنده با این توضیح، ساختار کلان اخلاق اسلامی را در ناحیه توصیف انسان الهی و خداپسند به شکل زیر ترسیم نموده است: مقام خلیفه الهی (قرب الهی)، حوزههای رفتاری، صفات نفسانی عملکننده و صفت نفسانی هدایتگر (ایمان)[۹].
در ساختار اخلاق اسلامی، ایمان بهعنوان عالیترین صفت نفسانی هدایتگر مورد تأکید فراوان واقع شده و به همین دلیل تحصیل مبادی و مقدمات آن همانند علم و یقین نیز بهشدت مورد ترغیب و تشویق قرار گرفته است و ابزارها و راههایی که میتواند آدمی را به این صفات نفسانی ارزشمند برساند، همانند تفکر و خواطر و الهامات پسندیده، جایگاه ویژهای در نظام اخلاقی اسلام دارند. در مقابل، صفات نفسانی معارض و مانع پیدایش ایمان در آدمی، از قبیل «جهل» اعم از بسیط و مرکب، «شک و حیرت»، «جربزه» و «خاطرات نفسانی نکوهیده» و «وسوسههای شیطانی» همواره مورد مذمت و نهی واقع شدهاند[۱۰].
در بخش سوم کتاب، روشهای تربیت اخلاقی در اسلام مطرح شده است. در این بخش روشهای تربیت اخلاقی که با رفتا و مبادی آن سروکار دارد، در سه حوزه شناختی، عاطفی (انگیزشی) و رفتاری مورد بررسی قرار گرفته است. در بیان روشها یک ترتیب منطقی وجود دارد که از روشهای دیگر تربیتی سهلتر شروع میشود و به روشهای خودتربیتی و مشکلتر ختم میگردد. این ترتیب منطقی، هم با رشد روانی – اخلاقی انسان انطباق دارد و هم با آموزههای تربیتی اسلام هماهنگتر است. هر روش با تعریف و توضیح آن شروع میشود؛ در مرحله بعد با استفاده از آیات و روایات، استناد آن به اسلام ثابت میشود؛ سپس با بهرهگیری از مطالعات علمی روانشناختی به تبیین و تکمیل روش پرداخته میشود؛ یعنی بر اساس چه دسته از مبانی نظری در روانشناسی میتوان از این روش دفاع کرد و تأثیر آن را در تربیت اخلاقی ثابت کرد[۱۱].
سازندگان اصلی هر محیط، نخبگان و سردمداران آن جامعه و محیطند. بنابراین یکی از شیوههای ایجاد محیط تربیتی مساعد، پدیدآوردن الگوهای شایسته در آن محیط و طرد الگوهای ناشایست است. وجود الگوهای محبوب در جامعه، بهخودیخود افراد آن محیط را بهسوی آنان سوق میدهد و مکارم اخلاقی ایشان را، دیگران الگوبرداری میکنند[۱۲].
دعا و نیایش نیز یکی از شیوههای پرورش ایمان است. دعا اظهار نیاز است، بلکه دعا آن است که شخص یکپارچه نیاز شود. دعا ابراز اشتیاق است، بلکه همه نیاز فرد همین شوق و اشتیاق است. دعا عامل تربیتی و سازندهای است که نهتنها هشیاری انسان نسبت به کمبودهایش است، بلکه تمام مساعی و نیروهای او را جهت تحقق مطلوبش بهکار میاندازد. آنگاه که بیماری از درد و سوز به خود میپیچد و از پزشک مدد میطلبد، خود اقدامات اولیه را به انجام میرساند تا مسیر درمان هموار گردد. پس از آن دعا و طلب معنای حقیقی خود را مییابد و در نتیجه اجابت را در پی دارد[۱۳].
نویسنده در آخرین سطرهای کتاب، زیارت و ملاقات برادران دینی از روی محبت را نیز باعث حیات قلوب، زیادت محبت و رشد ایمان دانسته است؛ خصوصاً انسانهای صالح و علمای ربانی که تأثیرات اخلاقی مضاعفی دارد: به زیارت یکدیگر بروید که موجب حیات دلهای شما است و سخنان ما هم ذکر میگردد و احادیث ما بین شما پیوند برقرار میسازد. پس اگر به آنها تمسک جویید، موجب رشد و نجات شماست[۱۴].
وضعیت کتاب
ویراست اول کتاب، با حجمی بیش از این منتشر گشت و در ویراست دوم بنا به درخواست اساتید محترم دانشگاه، ضمن اعمال برخی اصلاحات، کتاب در حجم کمتری ارائه شده است[۱۵].
فهرست مطالب در ابتدای کتاب و منابع در انتهای آن ارائه شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.