عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد
نام | عینالقضاة، عبدالله بن محمد |
---|---|
نامهای دیگر | ابو المعالی عبدالله بن محمد میانجی همدانی
عینالقضاه، ابو المعالی عبدالله بن محمد عینالقضات همدانی قاضی همدانی میانجی همدانی، عبدالله بن محمد همدانی، ابوالفضائل عبدالله |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 525 ق |
اساتید | |
برخی آثار | تمهيدات |
کد مؤلف | AUTHORCODE00802AUTHORCODE |
عبدالله بن محمد، عين القضات همدانى، فقيه، حكيم و عارف، مكنى به ابوالفضائل، معروف به قاضى همدانى، در سال 476ش، برابر با 492ق، در همدان به دنيا آمد.
ولى چون پدر و جدش از ميانه بودند، به ميانجى نيز معروف شده است. قاضى، در جوانى در زادگاه خويش به كسب علوم متداول پرداخت و بهسرعت در ادب و حكمت و كلام مايهور شد و به سبب مهارتى كه در فقه پيدا كرد، بهعنوان قاضى و مدرس منصوب گرديد و با وجود جوانى، شهرت و نفوذ فراوان پيدا كرد و همين امر باعث برانگيخته شدن حسد و رشك فقها و متكلمان شد.
کسب علم و دانش
وى به تحصيل حكمت و عرفان و كلام و ادب عربى پرداخت و نظر به مطالعه بسيار در آثار امام محمد غزالى، معالواسطه شاگرد او نيز محسوب مىشد. احمد غزالى با آن همه عظمت مقام، در مكتوبهاى خود بدو، او را قرةالعين خطاب مىكرد. وى بيشتر اطلاعات خود را از راه تحقيق و تتبع شخصى فراهم آورد. افكار و عقايد او در عمر كوتاهش مبين كمال نبوغ اوست.
فلسفه و كلام، طبع حقيقتجوى وى را قانع نساخت و گرفتار بحرانهاى روحى شد و همين امر، او را دچار شك و شبهه كرد. پس از آشنايى با آثار امام محمد غزالى تا حدى خاطرش آرام گرفت و چندى بعد با احمد غزالى آشنا شد و به او دست ارادت داد و همانند احمد غزالى در بيان عقايد خود بىپروا بود. همين صراحت در گفتار باعث بدگمانى متشرعه شد.
عزيزالدين از مستوفيان سلاجقه با عين القضات، دوستى كامل داشت؛ از سوى ديگر عزيزالدين به دشمنى با ابوالقاسم درگزينى وزير سلطان محمود بن محمود و سلطان سنجر برخاست.
وزير اخير كه بسيارى از رجال و بزرگان علم را به حيله و تزوير نابود كرده و خود نيز در پايان به پاداش اعمال زشت خويش به دار كشيده شد، نقشه قتل عين القضات را طرح كرد و با دستهاى از عوام الناس - كه حسودان و بدخواهان عين القضات بودند - توطئه چيد و محضرى ترتيب داد و وى را به كفر و دعوى الوهيت متهم كرد و فقها نيز به قتل اين جوان دانشمند فتوى دادند، پس وى را مقيد به بغداد فرستادند. قاضى، مدتى در بغداد زندانى بود و در همين زندان رسالهى معروف «شكوى الغريب عن الأوطان الى علماء البلدان» را به زبان عربى، خطاب به علماى عصر نوشت و در آن كه مشحون از نكات عرفانى و فلسفى است، اتهاماتى را كه به وى نسبت داده بودند، رد كرد و به برخى شبهات نيز پاسخ گفت. وى را از بغداد، مجددا به همدان بازگردانيدند و در شب 7 جمادىالآخر 525ق، برابر با 509ش، بر در مدرسهاى كه ظاهراً محل تدريس او بود، بر دار كردند و سپس جسدش را با نفت و بوريا آتش زدند.
آثار
- تمهيدات؛
- رساله زبدة الحقايق؛
- رساله يزدانشناخت؛
- شكوى الغريب عن الأوطان الى علماء البلدان؛
- كتاب قرى العاشى الى معرفة العوران و الأعاشى؛
- تفسير حقايق القرآن (ناتمام مانده است)؛
- نزهة العشاق و نهز المشتاق؛
- نامههاى عين القضات همدانى؛
- رساله لوايح؛
- رساله اجمالى؛
- مكاتيب؛
- دفاعيات عين القضات همدانى؛
- شرح كلمات باباطاهر عريان، مسائل حكمية فى المعارف و المشاهد الربانية؛و...
وفات
عين القضات همدانى در شب 7 جمادىالآخر 525ق، برابر با 509ش، بر در مدرسهاى كه ظاهراً محل تدريس او بود، بر دار كردند و سپس جسدش را با نفت و بوريا آتش زدند.
وابستهها
شکوی الغریب عن الأوطان إلی علماء البلدان
دفاعیات و گزیده حقایق عین القضاه همدانی (ترجمه دو رساله شکوی الغریب و زبدة الحقایق)
شرح کلمات باباطاهر العریان: مسائل حکمیة في المعارف و المشاهدات الربانیة
گزیده حقایق (دفاعیات و گزیده حقایق) شكوی الغریب عن الاوطان الی علماء البلدان