دیوان اشعار حسن زاده آملی
دیوان اشعار حسن زاده آملی | |
---|---|
پدیدآوران | فلسفی، امیراحمد (خطاط) حسنزاده آملی، حسن (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | دیوان اشعار |
ناشر | مرکز نشر فرهنگی رجاء |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1377 ش |
چاپ | 4 |
شابک | 964-6286-41-0 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
شعر صنعتى است كه همه امتها و جوامع بشرى على رغم تمام اختلافاتشان آن را جهت تأثير بر نفوس و برانگيختن عواطف و احساسات به كار مى گيرند.زيرا اگر شيوايى گفتار با هنر سجع و قافيه آميخته گردد، سخن را حلاوت و گرمى خاصى مى بخشد كه آن را در نثر كمتر مى توان يافت.چه بسا دلهايى سخت و سركش كه با سخن نرم شاعرى آب و چشمهاى جامدى كه با كلام موزونى، روان گرديده است.چه بسا افرادى كه از طريق مستقيم حق منحرف بوده و با شنيدن يا خواندن غزلى منقلب شده و به راه راست هدايت بازگشتهاند.
از اين رو عارفان دلسوخته و حكيمان وارسته و دانشمندان پيراسته، علاوه بر اينكه يافتهها و احساسات درونى خويش را با زبان شعر كه زبان احساس است، ابراز نمودهاند، هميشه از صنعت شعر بهترين استفادهها را كرده و از اين طريق افكار و انظار دقيق و باريك را در اذهان رسوخ داده و صفات حميده و اخلاق فاضله را در ميان مردم شايع ساخته و قلوب انسانها را زنده و به ارواح آنان طراوتى خاص بخشيدهاند.
از جمله كسانى كه مصداق بارز سخن فوق است حضرت استاد حسن زاده آملى است كه با سرودن اشعار عرفانى، اخلاقى و حكمى اهداف ياد شده را محقق ساخته است مجموع سرودههاى معظم له در ديوانى مدون و به ديوان اشعار نام گرفته است.ديوان مزبور شامل بخشهاى مختلفى چون غزليات، قصايد، رباعيات، ترجيع بند، پندنامه و دفتر دل است.در اين ميان دفتر دل را شأنى بسزاست كه بعدد حروف بسم الله الرحمن الرحيم، نوزده بند است و هر بند در يك موضوع تكوينى.
در بند اول آمده است:
به بسم الله الرحمن الرحيم است | كه عارف در مقام كن مقيم است | |
كن الله و بسم الله عارف | چه خوش وزنند در بحر معارف |
الى آخر
استاد خود در وصف دفتر دل سروده است:
چو اين دفتر حكايت دارد از دل | بسى حرف و شكايت دارد از دل | |
بحكم طالعش از اختر دل | نهادم نام او را دفتر دل | |
زطوفانى درياى دل من | صدفهايى كه دارد ساحل من | |
بسى از آن صدفها را ز ساحل | نمودم جمع و شد اين دفتر دل |
شايان ذكر است كه نوع غزليات ديوان و خصوصا دفتر دل در حال رياضت و داشتن اربعين سروده شده است.آرى به فرموده باباطاهر:
حقيقت بشنو از پور فريدون | كه شعله از تنور سرد نايى |
مرحوم حاج ميرزا مهدى الهى قمشه اى، آن عارف بزرگ و شاعر سترگ كه صدر ديوان اشعار به دستخط مبارک آن جناب مزين است، در وصف سرودههاى استاد چنين نگاشته است:
«به مقتضاى شوق ذاتى نفوس قدسيه ناطقه به فهم حقايق، هرچه روح، اشتياقش به فهم معارف الهى و لطايف حكمى فزون است استعلاى نفس ناطقه بيشتر و انجذاب به عالم تجرد بيش.به حكم ان من الشعر لحكمة و ان الله تعالى كنوزا تحت العرش.مفتاحه لسان الشعراء،ذوق لطيف و فكر علمى شريف و خاصه مشتاقان علوم عقلى و عرفان و طالبان مقام حقيقت و ايقان، ترنم و تفكر و تجسم معانى مجرده را به لباس زيباى شعر براى توجه نفوس لايق و تشويق خلايق و توجه به دقايق عرفان و حكمت و مبدا و معاد،ضرور دانسته و استادان علوم عقلى و ذوقى، اشارات و لطايف و حقايق قرآن گفتار ائمه اطهار را با طبع لطيف خود به لسان اشعار و نظم آبدار در آورده و نفوس مستعده را بهره مند از آن سخنان آسمانى میكنند و بدين وسيله مردم را سوق به اخلاق فاضله دهند، لذا استاد دانشمند«حسن زاده» اشعار آبدارى براى نشر معارف الهى و ترغيب نفوس شيق به كمال و روحهاى عالى طالب حقايق، اين اشعار را كه مضامينش همه طبق اخلاق فاضله و توحيد و تزكيه و تربيت روح است، بدين مقصد عالى سروده و از طبع وقاد خداداد گوهر فشانى كردهاند.
ان شاء الله لكل بيت بيت فى الجنة پاداش از حقيقة الحقايق خواهند يافت.حضرت حجتالاسلام بارع و استاد دروس عقليه و نقليه حوزه علمى قم ابقاه الله بحسن عنايته، در مقام نشر حكمت و معرفت بدين وسيله هم كه اكثر دانشمندان بدان نشر حقايق قرآن دادهاند، متوسل شدند و على الله اجر من احسن عملا.
«الاحقر مهدى الهى قمشه اى»
و اينك نمونهاى از سرودههاى استاد:
ره عشق است و نوش و نيش دارد | هزاران گردنه در پيش دارد | |
برو راه خود و امثال خود گير | كه اين ره لايق درويش دارد | |
كجا ره میبرد در بزم خوبان | هر آنكو نفس بدانديش دارد | |
به كام دل رسيدن آرزو نيست | كه سالك را اسير خويش دارد | |
شنيدم عاشقى فرزانه مى گفت | چو من ديوانه ديگر كيش دارد | |
عجب بزمى است خلوتگاه معشوق | كه در شب عاشق دل ريش دارد | |
حسن را ار تمناى وصال است | دلش را دور از تشويش دارد |
من مات قد و قامت موزون توام | دل داده آن جمال بيچون توام | |
حاشا كه بگويمت تو ليلاى منى | اما من دل باخته مجنون توام |
اى يك ده و دو كه جمله روحيد همه | از صبح ازل مست صبوحيد همه | |
افتاده به قلزم فناييم و شما | بر كشتى كائنات نوحيد همه |
سرمايه راهرو حضور و ادب است | آنگاه يكى همت و ديگر طلب است | |
ناچار بود رهرو از اين چار اصول | ورنه به مراد دل رسيدن عجب است |
كتاب ديوان اشعار در تابستان 1364 توسط مركز نشر فرهنگى رجاء با كيفيت مطلوبى طبع و منتشر شد.&